|
|
بيژن آصف
آذر 80 يهوديان ايران در سال 539 قبل از ميلاد وارد ايران شدند و در سه قسمت غرب و مركز و شمال ايران سكني گزيدند. يهوديان همدان نيز بخشي از يهوديان وارد شده به ايران بودند. از تعداد يهودياني كه وارد همدان شدند آمار مشخصي در دست نيست.
برخي از كليميان همدان خود را از سبط شيمعون (از فرزندان حضرت يعقوب) و بعضي ديگر خود را از نسل حضرت داوود ميدانند. همدان در زمان پادشاهان پارسي و هخامنشي همواره شهر ييلاقي آنها بود و به همين علت يكي از پر جمعيت ترين مراكز يهودي نشين ايران بوده است. در مورد تعداد يهوديان همدان آنچه كه از قرائن بر ميآيد اين است كه كليميان همدان بايد تعدادشان قابل ملاحظه بوده باشد به طوري كه از يكصد سال پيش به اين طرف بازار همدان به نام بازار كليميان همدان نام گذاري شده بود. جمعيت يهوديان همدان درقرن معاصر حداكثر به 10000 نفر رسيده (بنابر روايات مختلف) و در دو دهه اخير حداكثر به 2500 نفر رسيد كه درحال حاضر كمتر از 100 نفر در اين شهر ساكن هستند. شغل و حرفه كليمياني كه به ايران وارد شده بودند ابتدا كشاورزي و گلهداري بوده است و بعدها با توجه به تغييرات اجتماعي ايران، به طرف حرفههاي ديگر مانند پيشههاي قماش فروشي، عطاري و در قرون بعدي به طرف شغل اداري و پزشكي و ساير مشاغلي علمي گرايش پيدا نمودند. زيارتگاه «اِستِر» و «مُردِخاي» در حدود 2500 سال پيش (سال 3276 عبري يا 484 قبل از ميلاد)، خشايارشا، پادشاه ايران (كه طبق عقيده برخي مورخين، فرزند داريوش بزرگ هخامنشي بود)، در مراسم جشنهاي سلطنتي بر همسر خود خشم گرفت و به جاي او، يك دختر يهودي را به نام «استر» به عنوان ملكه ايران زمين برگزيد.
مقبره استر و مردخاي- كه جزء مهمترين زيارتگاههاي يهوديان ايران و جهان است- در شهر همدان قرار دارد و علاوه بر يهوديان، ساير هموطنان نيز از اين مكان مقدس ديدار ميكنند. مقبره استر و مردخاي جزء آثار ميراث فرهنگي ايران ثبت شده است. وجود اين زيارتگاه، عامل مهمي در شكلگيري و تداوم حضور جامعه يهودي در همدان بوده است. زبان كليميان همدان زبان كليميان همدان زبان «فًهلوي» (دري) بود. در اين زبان هنگام تلفظ واژه ها يا كلمات به آنها كسره ميداده اند و كليميان به اين زبان اصولا زبان «راجي» ميگفته اند و اين زبان هنوز در برخـي خانواده هاي كليمي تكلم ميگردد. اطلاعاتي در مورد تاريخچه بوجود آمدن اين زبان در دست نيست ولي عده اي را عقيده بر اين است كه اين زبان در زمان مغولها بوجود آمده است ولي با توجه به شباهتي كه اين زبان با زبان هموطنان زرتشتي دارد گمان ميرود كه تاريخچه اين زبان به زمان ورود يهوديان به ايران باز گردد. برخي را عقيده بر اين است كه علت پيدايش و ابداع اين زبان اين بوده است كه اگر گفتگوي خصوصي بين دو يا چند نفر بوده و نميخواستند كه كسي متوجه گفتگوي بين آنها گردد با اين زبان صحبت ميكردند. سواد اكثر كليميان همدان فاقد سواد فارسي بودند و سواد آنها به سواد عبري محدود ميشد. يعني اگر مطلبي را ميخواستند بنويسند به خط عبري و زبان فارسي مينوشتند يعني حروف آن را با فارسي تطبيق ميدادند و مينوشتند. هم اكنون در بعضي از كنيساها كتابهايي مذهبي- مانند ترجمه متون مقدس- موجود است كه به خط عبري فارسي (فارسيهود) نگاشته شده است. كليميان همدان زبان عبري را معمولا در كنيساها و يا مكتبخانهاي كه در آن زبان عبري تدريس ميشد فرا ميگرفتند. پس از مدتي از فعاليت مكتبخانه، در محلي به نام «گَن يِلاديم» كه امروزه مهدكودك ناميده ميشود به كودكان و نوجوانان عبري ياد داده ميشد. پس از مدتها مدرسه آليانس بعد از تهران، در همدان نيز تاسيس شد. تا قبل از تاسيس مدرسه آليانس، كليميان همدان از نظر امنيت و امكانات مادي و معنوي وضع خوبي نداشتند. كمتر فرد كليمي با زبان خارجي آشنايي داشت و كليميان همواره در فقر و فلاكت زندگي ميكردند. وجود بيماريهاي گوناگون روز به روز قربانيان بيشتري ميگرفت. اين جامعه هميشه مورد تعرض، تهديد انواع دشنامها و توهينها قرار ميگرفت، تا اين كه در سال 1900 ميلادي، مكاتب سنتي آموزش ديني جاي خود را به اين مدارس دادند و جامعه كليميان با تاسيس مدارس مذكور با فرا گرفتن علوم و فنون، موقعيت اجتماعي بهتري در ميان ملت ايران پيدا نمود. ظهيرالدوله حاكم همدان (داماد ناصرالدين شاه) در خاطرات خود در مورد تاسيس مدرسه آليانس در همدان چنين ميگويد: «جمعه دو ساعت به ظهر مانده به مدرسه آليانس دعوت داشتم رفتم، اين مدرسه مكان مخصوصي براي اين كار ندارد، دو سه خانه كوچك را اجاره كرده به توي هم راه باز كردهاند. چهارصد پسر و هشتاد دختر شاگرد دارند. بيشتر شاگردها يهودي هستند (چون خود شركت آليانس يهودي است) سه نفر رييس و معلم دارند كه فرنگي و فرانسه هستند، ولي مذهبا يهودند. جِدّي دارند كه بچههاي پنج شش ساله را فرانسه بياموزند و هم آموختهاند، از اين عده شاگرد از كوچك تا بزرگ هيچ كدام نيستند كه زبان فرانسه را خوب حرف نزنند. بعضيها به كلي زبان فارسي و تلفظ فارسي يادشان رفته است و فرانسه خوب ميدانند. گويا معلمين آليانس در هر كجا هستند سعي و كوششان اين است كه هر شاگردي به كلي زبان وطن و پدر و مادرياش را فراموش كند و زبان فرانسه بياموزد. معلمين نقش بزرگي نشان دادند كه در اين نقاط ما مدرسه داريم. در غالب جاها به جز ممالك متمدنه مدرسه دارند. رييس ميگفت عدد شاگردهاي ما در تمام دنيا چهل و پنج هزار نفر است … ». ظهيرالدوله مجددا در خاطره ديگري چنين ميگويد: « چهارشنبه صبح رفتم سر بنايي كه عملهجات مشغول پي كندن بودند و مردم هم دسته دسته آجر و گچ ميآوردند. شاگردان مدرسه آليانس كه بيشترشان اسرائيل (كليمي) هستند با رييسشان كه فرنگي است خيلي منظم هستند. چهار صد نفرند، مدرسه دخترها هم دارند ولي بيشترشان دخترهاي اسرائيلي هستند (منظور يهودي يا كليمي است) گويا هفتاد هشتاد نفر شاگرد دختر داشته باشند. ده پانزده نفرش مسلمانند. پس از آن كه آجرها را به جاي خودش گذاشتند خطابه منظومي خواندند و خيلي تشكر كردند كه حالا يهوديها خيلي راحتتر و آزادتر از هر زمان هستند». مدرسه آليانس همدان تا جايي پيش رفت كه بهترين آموزگاران و دبيران را در اختيار داشت و در مسابقات درسي كه هر ساله در همدان برگزار ميگرديد، نفرات اول يا دوم و سوم همواره از مدرسه آليانس بودند و در مسابقات ورزشي نيز مقامهايي را نصيب خود ميكردند. مدرسه آليانس همدان تا يك سال بعد از انقلاب اسلامي پابرجا بود ولي به علت مهاجرت عده زيادي از كليميان همدان به تهران و گاه خارج از كشور، منحل و نام آن تغيير يافت و بعدا به علت قديمي بودن تخريب و به جاي آن مدرسه ديگري ساخته شد. بهداشت تا قبل از تاسيس مدرسه آليانس، كليميان همدان از بهداشت نيز كم بهره بودند اما بعد از تاسيس اين مدرسه در كنار آن درمانگاهي نيز بوجود آمد تا هم كليميان همدان در مواقع بيماري يا بروز بيماريهاي خاص خود را در آنجا مداوا كنند و هم اين كه اگر دانش آموزي بيمار بود يا در مدرسه برايش مشكلي پيش آمد او را به درمانگاه انتقال داده و تحت مداوا قرار ميدادند. تشكيلات و اجتماعات كليميان همدان اولين تشكيلات جامعه كليميان همدان كنيسا بود و اين كنيسا بود كه مردم را به دور هم جمع ميكرد. اين كنيساها عبارت بودند: 1- كنيساي بزرگ كه گنجينه خاطرات كليميان همدان بوده است. يكي از خاطرات خوب و پرشور كليميان همدان تجمع آنها در كنيساي بزرگ بود كه روزهاي شبات (شنبه) بعد از مراسم تفيلا (دعا) از ساعت يازده صبح در آنجا تجمع ميكردند و بزرگان قوم براي آنها به سخنراني مذهبي (داراش) ميپرداختهاند و بعد از اين سخنرانيها جوانان سرودهاي عبري ميخواندند و گاهي نيز شعر به زبان يا گويش همدان يا زبان راجي خوانده ميشده است. 2- كنيساي حَگَي نبي كه در ابتداي بازار همدان قرار دارد و به علت كم شدن جمعيت كليميان همدان، اين كنيسا به برادران مسلمان واگذار گرديد كه بعدها به نام مسجد پيغمبر ناميده شد. 3- كنيساي ملا ربيع كه در سال 1357 به آيت اله مدني اهدا گرديد زيرا بدون استفاده مانده بود و از كنيساهاي قديمي همدان بود. 4- كنيساي ملا اوراهام 5- كنيساي مدرسه آليانس كه در سال 1355 به كنيساي ساخته شده در جوار مقبره استر و مردخاي انتقال داده شد. يك باب حمام مخصوص كليميان نيز وجود داشت كه شامل دو قسمت مردانه و زنانه بود. وجود چندين قصابي كاشر نيز از تشكيلات كليميان همدان بوده است. حال از آن تعداد كنيساها فقط يك باب كنيسا باقي مانده است و از چندين باب قصابي هيچ يك باقي نيست. مقبره استر و مردخاي در همدان نيز در اعياد و روزهاي جمعه محل تجمع كليميان همدان بوده و هست. كليميان همدان فراز و نشيبهاي بي شماري را در مدت اقامت خود در همدان تحمل كردهاند. در سال 1896 ميلادي گروهي ضد يهودي به رهبري شخصي به نام آقا سيد ريحان اله در همدان به آزار و اذيت كليميان مبادرت نمود و اين حركت را در سال 1897 ميلادي به تهران نيز كشانيد. شخص ديگري به نام ميرزا عبداله در همدان براي آزار كليميان همدان، دستوراتي درباره نحوه لباس پوشيدن و شكل در ورودي خانههاي آنان صادر كرد. چنانچه كسي اين دستورات را اطاعت نميكرد مورد مجازات قرار ميگرفت. شايد يكي از علل بهائي شدن عدهاي از كليميان همدان همين موضوع بوده باشد. يكي ديگر از مصايب وارده بر كليميان همدان، تبليغات شديدي بود كه عوامل بهايي در همدان در ميان كليميان انجام ميدادند. مدتي تبليغات بهائيگري در ميان كليميان صورت گرفت و تعدادي از كليميان همدان بهائي شدند ولي در همان ابتداي كار يكي از بزرگان جامعه كليميان همدان به نام مسيو منحم كه به ملا منحم هم مشهور بود براي مسئول بهائيان همدان پيام شديد اللحني فرستاد و آنان را از اين كار منع نمود و آنان (مبلغان بهائيت) از اين كار دست كشيدند. ملا يحزقل (پدر مرحوم دكتر فارياب معروف) يكي ديگر از چهره هاي سرشناس جامعه كليميان همدان بود كه خود مدتي براي تحقيق درباره بهائيت به ميان آنان رفت. او يكي از روزها در يكي از كنيساهاي همدان براي كليميان سخنراني كرد و با ارايه دلايل مستند كليميان را از گرايش به بهائيت بازداشت. علم و هنر كليميان همدان به شعر و موسيقي نيز علاقهمند بودند. از شعراي همدان بايد از آقايان عبداله طالع، سياري و ظهوري نام برد. آقاي طالع خود نيز دست طولائي در موسيقي دارد. از موسيقيدانان كليمي همدان ميتوان از نوراله ونوسي، اسحق انجمي، مهدي انجمي و اسحق شيرازي نام برد كه اين سه نفر تار مينواختند و آقاي ربيع عاشقيان نوازنده چگور يا شش تار، باباجان يوسفيان نوازنده سنتور و تنبك مشهور به باباجان شش انگشتي، شكراله خوش آهنگ نوازنده تنبك يحيي انور نوازنده تار بودند. از پزشكان كليمي همدان اين افراد را ميتوان نام برد: دكتر ظهيرالحكما- دكتر دانيل صديق الحكما- دكتر يعقوب خان ملقب به ناصرالحكما- دكتر بابا ملقب به ساعد الحكما- دكتر خداداد بني شاهي- دكتر بصير- حكيم سليمان – حكيم بنيامين- حكيم يوسف- دكتر مستفيض- حكيم نبي- حكيم آقا- دكتر مهدي- دكتر محمود- دكتر عزيز سينايي- دكتر مراد سينايي- دكتر ابراهيم اخوت. اين افراد دكترهاي قديم همدان بودند كه هيچيك از آنان در قيد حيات نيستند. اما پزشكان دورههاي اخير: دكتر نوراني- دكتر مهديان- دكتر شفا- دكتر ناصري- دكتر كرماني- دكتر اميني- دكتر رفيع. |
|