|
|
آرش
آبائي حضور در همايش جهاني جوانان يهودي در سوئد (شهريور 82)، فرصت ارزندهاي بود تا در حاشيه برنامههاي رسمي آن، تأملي در تفاوتهاي رفتاري جوانان يهودي از نقاط مختلف جهان (19 كشور از پنج قاره) داشتهبايكم، تفاوت آشكار و چشمگير جوامع شرق و غرب بود. صرفنظر از تبليغات منفي درست يا نادرست دربارة جهان غربي، به راحتي ميشد موج انرژي و سرزندگي را در جوانان غربي (امريكا، انگليس، كانادا و استراليا) مشاهده كرد و البته رتبة بعدي را نمايندگان افريقاي جنوبي، فرانسه دانمارك، سوئد، كلمبيا و آرژانتين تشكيل ميدادند و در دستة سوم جوانان روسيه و جمهوريهاي سابق شوروي، تركيه، مراكش، چك و صربستان جاي داشتندگستردگي اطلاعات اجتماعي، تجربيات فراوان، مطالعه مداوم و هدفدار، ارتباطات گسترده، بهرهوري بالا در اكثر كارها و «شادمانگي» از عمده خصوصيات مشترك اكثر افراد گروه اول بود، كه اين ويژگيها در تمام شئون زندگي ده روزه با آنان – از صبح زود به هنگام مراسم نماز صگاه تا جلسات سخنراني و بحث، فعاليتهاي تفريحي، وعدههاي صرف غذا و حتي آخرين لحظات قبل از خواب – قابل مشاهده بودند. به عنوان مثال، در ترتيب برنامههاي خاص روز شنبه يا مراسم اختتاميه كه به ابتكار جمع پيشنهاد، طراحي و اجرا شدند، بخش عمده – و گاه تمام – اياي ابتكاري و خلاقانه و مديريت آنها از سوي همين گروه اعمال ميگشت ( هر چند فعاليتها و خلاقيتهاي ساير نمايندگان – از جمله نمايندگان ايران - كه در موارد متعدد و غالبا در حوزهاي خاص قابل توجه بودند، و نيز تبحر در زبان انگليسي به عنوان زبان مادري نمايندگستة اول كه عامل انتقال سريعتر تفكراتشان بود را نبايد از نظر دور داشت). دوم، آزادي انديشه و عمل جوان يهودي در اكثر جوامع غربي بود. «قرائتهاي مختلف ديني» كه امروزه عنوان جديدي در بحثهاي روشنفكري ايران به شمار ميرود، در عمل در زندگي «او» كاربرد دارد و اين جوان يهودي، آنچه را كه از دين ميفهمد و آن مكتب فكري (در حوزة يهود)كه با تفكر و روحيات خود هماهنگتر ميبيند انتخاب ميكند. اين آزادي فكري ديني حتي در ميان استادها و رباي (حاخام)هاي حاضر در همايش نيز مشهود بود. در يكي از جلسات تفسير و بحث ديني، «رباي شختر» با طرح چند تفسير متفاوت از يك موضوع واحد، بدون سعي در همگراييكسان سازي توجيه قضيه و يا تحميل خط فكري واحد به مخاطبان، انتخاب خود را از ميان تفاسير مذكور اعلام و حاضرين را به گزينش آزادانه از ميان نظرات موجود دعوت ميكرد. و يا در يكي از مراسم نماز صبحگاهي، همين رباي در گفتگويي با نگارنده، اظهار داشت كه «من در بسيارياز موارد از پيشنماز عقب ميمانم، چون ميخواهم كاملا در عمق معاني يك بخش از مقدمات تفيلا (مانند مزامير داوود) تفكر كرده و با آن ارتباط برقرار كنم، و اين روش من براي عبادت است»به طور حتم جواني كه تحت اين فضاي فكري آزاد پرورش يابد، از انديشه و افق فكري ديني بسيار گستردهاي برخوردار خواهد شد، امري كه معمولا عكس آن در جوامع سنتي يهودي – از جمله ايران – اعمال ميشدهاست: يك تفسير، يك مكتب فكري و يك رو و لاغير. در زمينة آزادي عمل و روش زندگي نيز عدم وابستگي و اسارت در بندهاي نامرئياي كه او را به بهانههاي مختلف وادار به درجا زدن و زيستن در قالبهاي طراحي شده توسط ديگران ميسازند، به كرات ديدهميشد. بسياري از آنان در عين احترام به والدين و نهاد خانواده، آزكشورها و جوامع گوناگون را براي اقامت يا كسب تجربه انتخاب كردهبودند. اكثر اين انتخابها ، نه به شكل مهاجرتهاي اجباري يا فرار از مشكلات، بلكه به جهت «تحقيق و انتخاب داوطلبانه محيط مطلوب زندگي و پيشرفت شغلي» بودند، كه گاه با بازگشت به كشور مبدأ اما با كباري از تجربه همراه بود. مانند آنكه دختري يهودي از امريكا، به تنهايي كشور روسيه را براي كار و زندگي مناسب تشخيص داده و آن را «تجربه» كرده بود. حتي تعدادي از آنها از امكان سفر و زندگي در ايران نيز سؤال ميكردندسوم، توجه فوقالعاده به زيبايي و دلپذير كردن محيط زندگي و حتي فضاي معنوي و ديني در اين نوع تفكر است. در همين مدت كوتاه همايش كه تنها يك «شبات» (شنبه) در آن قرار داشت، عدهاي از «آنان» بر آن شدند كه كنيساي محل و سالنهاي اجتماعات و غذاخوري را براي شب و رشنبه «زيبا» كنند. لذا به سرعت و با ابتكارهايي خاص، در و ديوار را آذين بستند و سفره را تزئين كردند، تا يك روز مقدس را با زيبايي و نشاط توأم سازند. تفيلا (نماز)ها و مراسم ديني در اين ايام به طبع مطابق با آنچه كه در تمام كتب و احكام شرع آمده، اجرا ميشدند، اما با شادي، با موزون كردن دعاها و بعضا با قرائتهاي دستجمعي. همان متوني كه گاه در كنيساهاي ما به شدت ملال آور و تكراري به نظر ميرسند، در فضا و ني ديگر با همت جوانان به هستة مشاركت جمعي در اجراي يك سرود روحاني و لذت بخش تبديل ميشدند.چهارم، پذيرش تنوع و روشهاي تازه به عنوان ديگر خصوصيات اكثر «آنها» است. همانگونه كه در گزارش اين سفر آمدهاست، اكثر شركت كنندگان از جوامع يهوديان «اشكنازي» بودند كه لهجه و طرز تلفظ كلمات عبري و برخي جزئيات مراسم مذهبي آنان با يهوديان «سفارادي» - مانند ان – متفاوت است. در حاليكه نگارنده در اين مراسم كمي احساس غربت داشت و با گوشهگيري در كنيسا، در حفظ رسوم ايراني يا سفارادي خود سعي ميكرد، در شب و روز شنبه كه قرائت و اجراي بخشهايي از مراسم به وي سپرده شد، عليرغم تمام آن تفاوتها، اكثر حاضران از آن به عنوان « بخشهايي جالب و به ياد ماندني» نام بردند. و يا در موردي ديگر، در يك جلسه گفتگوي آزاد كه سرودهاي ملي را بررسي ميكردند، از من به عنوان يك عضو ايراني خواستند كه سرود ملي كشورم را بخوانم. هنگامي كه نواي آن را برايشان زمزمه كردم، اصرار كردند كه حا آن را «با كلام» بخوان! اينكه سرود جمهوري اسلامي با زبان فارسي چه لطفي براي آنان دارد، مرا بسيار متعجب كرده بود، اما آنها با توجه خاصي به اين نوا و كلام بيگانه – براي آنها – گوش سپردند و از آن به عنوان يك صداي جديد لذت بردند، احساسي كه معمولا كمتر در مورد مشابه به ايرانيان دست ميدهد. *** منظور از سطور فوق، اشاره به تأثير متقابل جامعه و جوان يهودي بر يكديگر است. در حالي كه به نظر ميرسد جوانان جامعه ما غالبا در حالت انفعال و تكيه به مديران و نسل پيشين خود قرار دارند، در ديگر جوامع يهودي - به خصوص آنها كه در كشورهاي توسعه يافته قرار دارند –جوان بدون تكليف يا كسب دستور از «بزگان»، پوياي و شوق ايفاي نقش و تاثيرذاري در امور اجتماعي و فرهنگي را در خود احساس كرده و با پاي گذاردن و بازي كردن در اين عرصه، گاه حتي از مشكلات و وقايع ناشناخته نيز در جهت رشد بهره ميبرد، و البته مديران آن جوامع ني لابد بستر لازم را براي او فراهم ميسازند.هر چند جوان ايراني كليمي از فضاي عمومي كشور – كه بيتفاوتي اكثر جوانان در آن آشكار است – اثر ميپذيرد، اما بايد توجه كرد كه در فضاي كوچك و محدود جامعه كليمي ايران، اندكي تحرك و ذرهاي فعاليت فكري در حوزههاي اجتماع و فرهنگ، تأثيري چشمگير برجاي مينهد. تنها در اين صورت، محيطي را كه در اثر مهاجرتهاي گسترده و مشكلات خاص جوامع كوچك و اقليت، روز به روز «خاكستري»تر ميشود، بتوان براي زندگي نسلهاي حاضر و آتي «سبز» و قابل تحملتر نمود.
|
|