|
|
رحمن دلرحیم
زمستان 98
زلزلهی شدیدی که در تاریخ آبان ماه 98 در تبریز و میانه به وقوع پیوست و متأسفانه
چندین کشته و زخمی به جای گذاشت، عکس زلزله و نعشهای زیر آوار مانده و خانههای
در هم کوبیده در مجلات و روزنامهها و تلویزیون دیده بودم واقعا روحیهام را از دست
داده بودم و به کلی خود را باخته بودم و از طرفی پیشبینیهای وقوع زلزله باعث شده
بود که من هم مثل همه مردم سراسیمه و نیمه برهنه از منزل خارج شوم از شما چه پنهان
با سراسیمگی و دستپاچگی خودم را به کوچه رساندم که گوئی دیگر مهلت نجات دادن بچهها
را ندارم. باری با همین شجاعت و متانتی که خدمتتان عرض کردم به خیابان آمدم و با
هزاران هزار نفری که مثل خودم از ترس زلزله در خیابان ولو بودند بنا کردم به اینور
و اونور قدم زدن. منظره عجیبی بود عده-ای نشسته بودند، عدهای راه میرفتند، عدهای
شام می-خوردند، عدهای زن و مرد لحافشان را وسط خیابان پهن کرده و دراز به دراز
خوابیده بودند. قدمزنان به طرف چهارراه به راه افتادم بیشتر آشنایان در و
همسایههای ما هم اینجا جمع بودند. |
|