سیما اخلاقی (رفوآ)
مترجم زبان انگلیسی
پاییز 1401
از
زمان ظهور تمدن بشری رقص یکی از آمیزههای مهم در فرهنگ و مذاهب بوده است. در آن
زمان به دلیل نبودن نوشتار و عدم امکان انتقال علم و تجربیات به نسل بعد، رقص به یک
وسیله بسیار مهم برای انتقال دانستهها و باورهای مذهبی به نسلهای بعدی تبدیل شد.
به تدریج رقص با به تصویر کشیدن و توصیف وقایع و افسانهها و توانایی بیان احساسات،
شادیها و غمها خیلی زود جای خود را در بسیاری از مراسم مذهبی، آئینها و جشنها
باز کرد.
قدیمیترین آثاری که بیانگر این واقعیت است مربوط به نقاشیهایی است که در غاری در
کشور هند پیدا شده که قدمت 9000 ساله دارد. درآن تصاویر افرادی را میبینیم که پس
از بازگشت موفقیتآمیز از شکار گرد هم جمع شدهاند و میرقصند.
در مطالعه ادیان هم به این نکته پی میبریم که اکثر مذاهب قدیمی خدا یا خدایانی
داشتند که پرستش این خدایان با رقص ارتباط نزدیکی داشته است. به عنوان مثال مصریان
قدیم در جشن خدایان خود رقصهای مختلفی را اجرا میکردند و در آثار به جای مانده در
برخی از گورستانهای قدیمی آنان تصاویر دخترانی را میبینیم که در حال رقص در پیش
خدایان خود هستند.
یکی از خدایان فرهنگ یونان "آپولو" نام دارد که او را به عنوان خدای شعر و موسیقی و
در عین حال خدای رقص نیز مینامند. هندیان هم بر این باورند که جهان با رقص رقصنده
عالیمرتبه، "Nataraja" خلق شده است.
در آئین یهودیت نیز در عهدعتیق و در کتابهای میشنا و تلمود به رقص اشاره شده است.
· رقصهای پیروزی
رقصهایی که در کتب مقدس یهودیت به آنها اشاره شده همراه با نوای دف و کرنا بوده و
معمولا اشاره به زمانهایی دارند که سربازان پس از پیروزی در جنگ به شهر خود
بازمیگشتند و در آن زمان زنان با شادی و رقص کنان و با نوای ساز به استقبال آنان
میرفتند.
در زمان خروج یهودیان از سرزمین مصر، پس از آن که یهودیان به سلامت از دریا عبور
کردند "میریام" (مریم)، خواهر حضرت موسی، با دف و شادی شروع به آواز خواندن و
رقصیدن کرد و سایر زنان قوم هم با او همراهی کردند (خروج فصل 15). همچنین زمانی که
"ییفتاح"[1] (نهمین داور بنیاسرائیل) با پیروزی از جنگ بازگشت، دخترش رقص کنان و
با دف و آواز به استقبال او رفت (کتاب داوران فصل 35).
زمانی که حضرت داوود و پادشاه شائول از جنگ بازمیگشتند نیز در تمامی شهرها زنان و
دختران با دف و دایره در حالی که آواز میخواندند و میرقصیدند به پیشواز آنان
رفتند (سموئیل یک فصل 18).
· رقصهای خلسهآمیز (سماع) [2]
در این نوع رقص فرد رقصنده بیتوجه به حرکاتی که انجام میدهد خود را کاملا در
اختیار ریتم و موسیقی قرار میدهد که به آن رقص "سماع" نیز میگویند.
قویترین شاهدی که در باره این نوع رقص و تاثیر الهامبخش آن در کتب مقدس یهود به
آن اشاره شده به زمان "شائول" بازمیگردد. از کتاب "شموئل" (سموئیل) نقل میشود که
شائول به کوه خدا میرود و در آنجا با گروهی مواجه میشود که با همراهی نوای
سازهای مختلف و حرکات رقصمانند در حالت خلسه، نبوت و پیشگویی میکردند. در متن
کتاب اینگونه آمده: "روح خداوند بر تو قرار میگیرد و تو میتوانی با آنها پیشگویی
کنی و باید تبدیل به انسان دیگری بشوی". در این متن مستقیما به رقص اشارهای نشده
بلکه به حرکات خلسهواری اشاره شده که شاید بخش ذاتی آئین آنان بوده است. (کتاب
شموئل: 6-5: 10)
رقص حضرت داوود پیشاپیش صندوق عهد به هنگام حمل آن نمونه دیگری از این نوع رقص است.
سرود مذهبی که در ستایش خداوند همراه با رقص خوانده میشد مردم را ترغیب میکرد که
با رقص و زدن دف و دایره خداوند را ستایش کنند. «نام او را با رقص، تسبیح
بخوانند[3]» (مزامیر 149) و «او را با دف و رقص، تسبیح بخوانید[4]» (مزامیر 150).
· رقصهای محلی (عامیانه)
توصیفاتی که از این گروه رقصها داریم مربوط به زمان میشنا است (قرن سوم پیش از
میلاد، زمانی که ربی یهودا هناسی میشنا را تدوین کرد) که متوجه میشویم یهودیان در
برخی مراسم مذهبی خود میرقصیدند. در جشنی که به هنگام برپایی میشکان (معبد مقدس)
برگزار میشد مردم به هنگام انجام قربانی به دور قربانگاه میرقصیدند و شادی و
پایکوبی میکردند.
جشن "سیمخَت بِت هَشُوئِوا[5]" (نیسوخ هَمَئیم) که در عید سوکُوت برگزار میشد با
چنان رقص و شادی همراه بود که در میشنا آمده: "هر کس که شادمانی این جشن را ندیده
تا به حال هیچ شادی را تجربه نکرده است". این جشن در ایام عید سوکُوت اجرا میشد که
پس از انجام قربانی، آب هم بر روی قربانگاه میریختند. بر اساس تلمود، موعد سوکوت
زمانی از سال است که خداوند در مورد بارش باران قضاوت میکند و ریزش آب در این زمان
سمبلی از ریزش باران و درخواست از خداوند برای داشتن سال پرباران است. در این جشن
افراد مشعل به دست میرقصیدند و سرودهایی در ستایش خداوند میخواندند و لاویها با
موسیقی چنگ و دف و طبل با آنها همراهی میکردند.
در کتاب داوران (21:21) در توصیف جشنهای سالانه که در شیلُو برگزار میشد به
مراسمی اشاره میشود که پسران برای خود همسر انتخاب میکردند. انتخاب همسر در جریان
رقصهایی که در مزارع اجرا میشد یکی از رسوم متداول آن زمان بوده است. خیلیها
باور دارند که این رقصها مربوط به جشنهای روز پانزدهم ماه آو بوده است. طبق
گفتههای میشنا (تعنیت فصل 4)، یکی از بزرگان یهودی، ربان شیمعون بن گملیئل،
میگوید: "هیچ روز تعطیلی برای یهودیان مثل روز پانزدهم آو نیست که در آن روزها
دختران یهودی با لباسهای سفیدی که از یکدیگر قرض میگرفتند بیرون میرفتند و لذا
هیچ کس به خاطر نداشتن لباس شرمنده نمیشد. دختران یهودی در حالی که آواز
میخواندند و میرقصیدند به سوی مزارع روانه میشدند. آنها چه میخواندند؟ مرد
جوان سر خود را بالا بیاور و دختری را که پسندیدی انتخاب کن."
در شیرهَشیریم (غزل غزلهای سلیمان) اشاره مبهمی به رقص دو گروهی شده که به نظر
میرسد از یک رقص سنتی عروسی الهام گرفته شده است.(7:1)
در ادبیات تلمودی (کتوبوت 17 الف) رقص دستجمعی مراسم عروسی با سایر رقصها تفاوت
عمدهای دارد و حتی آنقدر برای آن اهمیت قائل میشدند که همانند مراسم تشییع
جنازه، باید در مکان عمومی راه را برای رقصندگان باز میکردند. رقصیدن به افتخار
عروس و داماد یک نوع مراسم مذهبی تلقی میشد و عالم یهودی آن شهر و شاگردانش با
همراهی آنها باید شادمانی خود را به نمایش میگذاشتند. به عنوان نمونه نقل میشود
که در یکی از شهرها که عروسی برگزار میشد، ربی یهودا بر ایلای در این مراسم با در
دست گرفتن چند شاخه مورد سبز آواز خوانان پیشاپیش عروس و داماد میرقصیده و با رقص
و آواز سایرین را همراهی میکرده است.
· رقص مهاجران
زمانی که یهودیان به کشورهای مختلف مهاجرت کردند رقص هم مانند دیگر فعالیتهای
اجتماعی آنها تحت تاثیر فرهنگ مللی قرار میگرفت که در کشور آنان ساکن میشدند و به
همین دلیل علمای دینی در آن زمان رقصیدن را در ملاء عام و مکانهای عمومی این
کشورها برای یهودیان ممنوع اعلام کردند.
در بسیاری از مباحثی که در ادبیات حاخامی مطرح شده واکنش آنان نسبت به رقص متفاوت
بوده، گروهی با دیده اغماض به آن نگاه کردهاند و گروهی به شدت با آن مخالفت
ورزیدهاند. معهذا همچنان رقص در مراسم عروسی، ضیافتهای مربوط به عروسی،
مناسبتهایی مانند شبات، پوریم، سیمحا تورا و سی و سوم عومر همچنان ادامه یافت اما
شکل و فرم رقصها به مرور زمان تغییر کرد.
در قرون وسطی رقص در بین یهودیان اروپائی به منظور ابراز شادی و تفریح {به دلیل
فشارهای اجتماعی} به نقطه پایان خود رسید. در همین زمان در کشورهای فرانسه، آلمان و
لهستان در گتوهای یهودیان و در محلههایی که جمعیت یهودیان زیاد بود تنها برای
اجرای مراسم خاص سالنهایی برای همین منظور در نظر گرفته شده بود و مدیر سالن با یک
گروه موسیقی مراسم رقص را همراهی میکرد. ولی با ظهور دوران رنسانس این دیدگاه
تغییر کرد و یهودیان به رقص به عنوان یک نوع سرگرمی و یا حرکات آرامش بخش نگاه
میکردند.
در کشور ایتالیا معلمینی که برای آموزش عبری و تلمود و تورات به خانه یهودیان
میرفتند به کودکان آنان رقص و موسیقی را هم آموزش میدادند زیرا در آن زمان در این
کشور قوانینی وضع شده بود که بر اساس آن مدارسی که توسط یهودیان اداره میشدند و در
آنها رقص و موسیقی آموزش داده میشد دیگر اجازه فعالیت نداشتند. مانند قوانینی که
در سالهای 1443 در ونیز و 1466 در پارما، یکی از شهرهای کشور ایتالیا، وضع شد. با
این وجود، بنا به گفته نویسنده مقالهای در سال 1463، معلمان رقص یهودی در ایتالیا
در این رشته استاد بودند. در قرن شانزدهم یک معلم رقص یهودی جایزه بهترین معلم رقص
رم را به دست آورد.
· رقص یهودیان آسیایی
در بین مجامعی از یهودیان از جمله یهودیان مراکش، گرجستان، لیبی و اتیوپی رقص قومی
اهمیت بسیار زیادی دارد و در فرهنگ یهودیان یمن و کردستان اهمیت این موضوع بارزتر
است و در زندگی روزانه و جشنهای آنان نقش پر رنگی دارد.
رقص یهودیان یمنی روش و مشخصه متمایزی دارد که برگرفته از فرهنگ مذهبی و ملی آنان
است. در مراسم رقص آنها زنان و مردان جدا میرقصند و معمولا این رقصها در مراسم و
جشنها برگزار میشود.
اساسا رقص مردان شامل حرکات محدود پا و دست در یک فضای محدود حرکتی است. در این رقص
آنان در یک خط قرار میگیرند و زانو را کمی خم میکنند و دستان خود را به اطراف
حرکت میدهند. معمولا یک یا دو خواننده و یک ساز ریتیمک و دست زدن سایر رقصندگان
آنها را همراهی میکند.
رقص زنان شامل حرکات محدودتری است. رقص زنان با آواز و دست زدن خود رقصندگان اجرا
میشود و یا یک یا دو نوازنده زن دیگر هم با به صدا درآوردن ظروف مسی و یا طبل
رقصندگان را همراهی میکنند.
· رقص یهودیان حسیدی
در قرن هیجدهم، با ظهور یهودیان حسیدی (عارف مسلک) در اروپای شرقی رقص برای
تودههای یهودیان اهمیت زیادی پیدا کرد. حاخام ییسرائل بن الیعِزِر بَعَل شِم طُوو،
پایهگذار جنبش حسیدی، بر این باور بود که رقص میتواند علاقه و وابستگی افراد را
نسبت به مذهب بیشتر کند (hitlahavut)[6] و الحاق انسان را به خدا کاملتر میکند
(devekut)[7]. او به شاگردان خود یاد میداد که رقص یهودیان در برابر خداوند یک نوع
تفیلا (نماز) است و از مزامیر داوود اینگونه نقل میکرد: "تمامی استخوانهای من
باید بگویند خداوندا کیست مانند تو؟" (10:35)
در رقص یهودیان حسیدی، رقصندگان (مردان و زنان جدا از هم) به صورت دایرهوار قرار
میگیرند که نشانه فلسفهی حسیدی است به این معنا که همه انسانها با هم برابرند و
همه مانند حلقههای زنجیر به هم مرتبطند. نه هیچکس نفر اول است و نه هیچکس نفر
آخر، نه هیچکس مقدم است و نه هیچکس مؤخر، چون زنجیر نه ابتدا دارد و نه انتها.
رقص حسیدیها با حرکات آرام شروع میشود و همچنان که موسیقی ریتم تندتری میگیرد
حرکات رقصندگان هم سریعتر میشود و دستان خود را به سمت بالا حرکت میدهند که سمبل
تمایل آنان برای رسیدن به خدای یگانه است. ملودیهای رقص با متونی همراه است که از
تلمود و یا تورات گرفته شده است.
حاخام نحمان برسلاوی، نوهی بنیانگذار مکتب حسیدی، بر این باور است که رقصیدن به
هنگام تفیلا (نیایش) یک فرمان مقدس است و به همین منظور او متن تفیلایی را نوشت که
قبل از رقص با صدایی موزون میخوانند.
در مراسم سیمحا تورا (جشن تورات) رقص دستجمعی با در دست گرفتن تورات به نقطه اوج
خود میرسد. حاخام یا پیش نماز کنیسه طومار تورات را در آغوش میگیرد و با تمرکز
ذهنی و قلبی با همراهی سایر نمازگزاران دایرهوار میرقصد و سایرین دست میزنند.
آواز خواندن و دست در دست هم رقصیدن در مراسم شب شنبه به دور سفرهی خاص آن شب و
نیز در مراسم هَودالا (خروج از شبات) در شب یکشنبه هم بخش مهم اجرای مراسم این
شبها در بین حسیدیها است. n
منابع:
I. Myjewishlearning
Wikipedia
[1] Jephtah
[2] Ecstatic
[3] יְהַלְלוּ שְׁמוֹ בְמָחוֹל
[4] הַלְלוּהוּ בְּתף וּמָחוֹל
[5] שמחת בית השואבה
[6] به باور پیروان حسیدیسم شادی عمیق نسبت به خداوند از درون انسان ریشه میگیرد
و از طریق همین شادی است که انسان منزه میشود.
[7] نزدیکی به خدا- اشاره به یک حالت روحانی دارد که به هنگام خواندن تفیلا (نماز)
و یا انجام یک میصوا (صواب) به آن دست مییابیم.
|