ناوا آقابالا
نشریه متانا مهر 1387
امسال
23 مهرماه مصادف با پانزدهم ماه عبري تيشري، آغاز جشن مذهبي سوکوت ميباشد.
پانزدهمين روز از اين ماه نمونه سادهاي از شکوه و يادمان گذار بنياسراييل از
بيابان است. کلمهي سوکوت جمع کلمهي عبري «سوکا» به معني سايهبان است. سوکا جشني
است به مناسبت خروج بنی¬اسراييل از مصر، به معناي بيرون آمدن از خانه بندگي به
سايبان آزادي است البته خروج از مصر در 15 ماه نيسان بوده ولي مرسوم شده که سوکوت
در ماه تيشري اجرا گردد.
برگزاري عيد سوکوت به يادگار چهل سالي است که يهوديان پس از خروج از مصر بطور مداوم
در حرکت بودند. در طول 40 سال حرکت در بيابان به لطف خد-اوند 6 توده ابر عظيم اردوي
نجاتيافتگان از بردگي مصر را از 6 جهت ميپوشاند تا از تابش آفتاب سوزان و گزند
حيوانات و جانوران صحرا در امان باشند، روزهايشان همچون خُنکاي سايهسار درختان و
شبهايشان به روشنايي روز باشد همچون نوزادي نشسته بر مژگان چشم، پاي بر لطافت
ابرها بگذارند. کفشهايش پاره نشود و لباسش کهنه نگردد.
چنين است که به دستور کتاب مقدس خانه و زندگي آماده و راحت را رها کرده و مدت 7
شبانهروز در سايباني ساخته از تير و تخته و شاخ و برگ درختان زندگي ميکنيم و سپاس
و ستايش قادري را به جا ميآوريم که 40 سال بنياسراييل را در سختترين شرايط جوي
از بياباني خشک و سوزان عبور داد.
يکی از فلسفههاي ساختن سوکا، با توجه به وضعيت خاص سقف آن بيان ميشود. سقف سوکا
از جنس حصير يا شاخ و برگ درختان است، به طوري که باران به آساني داخل آن ميشود.
کسي که در سوکا ساکن است، از يک سو به وضعيت افرادي که سر پناه مناسبي براي خود
ندارند، آگاه ميشود و احساس همدردي بيشتري با مستمندان ميکند و از سوي ديگر، به
فرمان خد-اوند، خانه مستحکم و راحت خود را ترک کرده، در محلي که به ظاهر سقف محکمي
ندارد، ساکن شدهاست. وي در اين حالت، توکل و ايمان خود را به خد-اوند تقويت کرده،
اعلام ميکند که به فرمان خالقش حاضر است حتي مکان راحت خود را ترک کرده و به محل
مورد نظر او - گرچه داراي امکانات کمتري است- برود و اميد خواهد داشت که خد-اوند او
را در هر وضعيتي- مانند اجدادش در بيابان سيناي - حفظ ميکند.
نام ديگر سوکوت «خگ هاآسيف» به معني جشن جمع¬آوري محصول است. سوکوت در ايام
جمع¬آوري محصول برگزار ميشود. جشن شاووعوت (اعطاي تورات) اولين برداشت حاصل است،
حاصلي که در بهار کاشته شده است. سوکوت هم جشن جمع¬آوري محصول در پاييز است.
چون اين جشن، جنبه کشاورزي دارد، پس از جمع¬آوري محصول به پاس نعمتهاي بيکراني که
خد-اوند به ما داده، چهار نوع از محصولات زمين که عبارتند از ترنج، شاخه درخت خرما،
شاخه درخت مورد و شاخه درخت بيد را در دست گرفته و دعاي مخصوصي ميخوانند.
شاخه درخت خرما همچون ستون فقرات براي انتقال فرمانهاي مغز، شاخههاي مورد به
منزله چشمان، شاخههاي بيد به عنوان لبها و ميوه بالنگ به نشانه قلب آدمي است.
چشمها که ميبينند و ضمن اعلام اولين حضور، وسوسههاي نيک و بد را به سوي قلب
سرازير ميکنند، لبها که تحت تأثير ديدهها به سخن در آمده و تخم نفاق و بدبختي و
يا رمز و راز گوهر عشق را زمزمه ميکنند و قلب که در چند و چون معماي هستي، پيوسته
در مقابله با عقل لرزان است.
در تفسيري نزديکتر چهار گياه فوق نمونه چهار نوع از مردم با اعمال و پنداري
گوناگون ميباشند بدانگونه که نخل خرما عطر و بويي ندارد ولي ميوه ميدهد همانند
آنان که در مواقع سختي درگير ماجرا نميشوند ولي از نظر مالي آن طور که بايد، کمک
ميکنند. دسته دوم نمونه مردمي هستند که اگر چه توانايي مالي ندارند ولي همچون
شاخههاي مورد خوشبو و معطرند و در هنگام تنگدستي افراد به هر وسيله که بتوانند،
همراهي نموده تا دين خود را ادا کنند. دسته سوم نمونه مردمي است که در وقت نياز هيچ
قدمي براي کسي برنميدارند و همچون شاخههاي درخت بيد نه ميوهاي ميدهند و نه عطر
و بويي دارند و اما ميوه بالنگ نمونه شايسته مردمانيست با طبع بلند که به هنگام
واقعه، ياوري کرده و آن چه در توان دارند به پاي نيازمندان ميريزند و همچون درخت
بالنگ هم ميوه ميدهند و هم عطر و بويشان، گلستان هستي را معطر ميکند.
پس اين چهار نوع محصول زمين، چهار گروه از مردم را که در هر جامعهاي وجود دارند،
نمايش ميدهد. انسانهايي که در جامعه زندگي ميکنند در برابر همديگر مسؤول هستند
زيرا اعمال و رفتارشان و ايمانشان در سرنوشت افراد ديگر جامعه مؤثر است. هر کدام از
اين افراد معلومات و رفتارهاي مختلفي دارند و روي هم جامعه را تشکيل ميدهند. با
جمع آوردن اين چند نوع گياه در يک بسته، صفات نيکو يعني اتحاد و همبستگي و همکاري
در ميان گروههاي مختلف جامعه حتي آنهايي که علم يا عمل مناسب مذهبي نيز ندارند،
نمايش داده ميشود.
|