|
|
این سه لغت شما را به یاد چه چیزی مياندازد؟ مسلماً با توجه به اخبار روز این موضوع را فهمیدهاید. درست است، ایندیانا جونز بعد از 19 سال بازگشتهاست! من هم به این بهانه تصمیم گرفتم شما را بیشتر با این شخصیت محبوب آشنا سازم. زمانی که سومین ایندیانا جونز روی پرده رفت، یا کودک بودیم یا یکی دو سال بیشتر نداشتیم، ولی بعدها از راههای مختلف با این سری فیلمهایش به یک اسطورهي مدرن تبدیل گشت و فیلم سوم مهر تائیدی بر این موضوع بود. البته داستان شکلگیری ایندیانا جونز اواخر دهه هفتاد میلادی باز ميگردد که جورج لوکاس کهن الگوها، عرفان و تصوف را با نبرد بین ستارهای در هم آمیخت! در جنگ ستارگان، جورج لوکاس خلبان سفینهای را با دوست خرس مانندش ميبینیم که به لوک (قهرمان داستان) کمک ميکند و خود نیز کمکم به یک قهرمان تبدیل ميشود. او کسی نیست جز هریسون فورد که کارگردان او را به این وسیله معرفی کردهاست. چند سال بعد لوکاس با دوست قدیمياش استیون اسپیلبرگ تصمیم گرفتند تا روایتی تازه با یک اسطورهي مدرن ارائه دهند و این بود که پروژهي ایندیانا جونز به وجود آمد. اسپیلبرگ و لوکاس هر دو شیفتهي داستانهای مافوق طبیعت، رمز آلود و هیجانانگیز بودند. از این رو داستان فیلم اول را بر پایهي کتاب مقدس ساختند (البته فیلم سوم هم همین رویه را دنبال کرد!) در این فیلم ما به سال 1936 میلادی ميرویم که به تازگی نازیها قدرت را در آلمان به دست گرفتهاند و قصد دارند با تصاحب نیروهای مافوق طبیعت بر جهان حکومت کنند و دکتر جونز بنا به درخواست دولت آمریکا موظف ميشود که صندوق عهد را که حاوی الواح ده فرمان است را از دست نازيها نجات دهد البته وي در اين كار موفق نميشود، بلکه نيروي الهي است كه نازيها را به سزای عملشان ميرساند! فیلم دوم در سال 1984 ساخته شده و ماجرای آن در هند ميگذرد. در این فیلم دکتر جونز به یک دهکدهي فقیر هندی ميرود که تمام فرزندانشان را ربودهاند و سه سنگ مقدس هم که برای هندیان برکتآور بودهاست، ناپدید شدهاست. در این فیلم نیز تعدادی هندوی تندرو قصد دارند تا با به دست آوردن سنگهای مقدس بر جهان فرمانروایی کنند. البته در طرف دیگر داستان بچههای بیگناه قرار دارند که به صورت برده به کار گرفته شدهاند و باید نجات داده شوند که اسپیلبرگ به خوبی به این نکته اشاره کردهاست. دکتر ایندی هم پس از ماجراهای بسیار، سرانجام موفق به انجام ماموریت خویش ميشود. و حالا به فیلم سوم ميرسیم که به عقیده بسیاری، یک سر و گردن از دو فیلم قبلی بالاتر بوده و تبدیل به یک اثر ماندگار كردهاست. در این قسمت شون کانری نقش پدر دکتر جونز را بازی کرده که بر جذابیت داستان افزودهاست. این بار هم مانند فیلم اول دوباره سر و کلهي نازی ها پیدا ميشود که قصد دارند جام مقدس (جامی که حضرت مسیح در شام آخر از آن نوشید و هر که از آن بنوشد جاودانه خواهد شد) را به دست آورد. از طرفی پدر ایندی نیز در تمام عمر خود به دنبال پیدا کردن جام بوده و به این ترتیب ایندیا نیز در تمام عمر خود به دنبال پیدا کردن جام بودهاست و به این ترتیب ایندیانا جونزهم به داستان کشیده ميشود. البته این فیلم پر است از شوخیها و نکات جالب که هیجان فیلم را زیاد ميکند در طی داستان، ایندی به جاهای مختلفی برای پیدا کردن پدرش که او را ربودهاند و هم چنین پیدا کردن راز جام مقدس ميرود و نازی ها هم با او و پدرش در این کار رقابت ميکنند. در آخرین سکانس دو گروه پس از درگیریهای زیاد با هم به قصر گرال که جام مقدس در آن جا قرار دارد ميرسند و به دلیل تیر خوردن پدر ایندی دکتر جونز مجبور میشود برای نجات پدر از سه مرحلهي اعتقادی و در عین حال مرگآور عبور کند و جام را به دست بیاورد. البته یک آمریکایی که با نازی ها همکاری ميکند، به دنبال جونز ميرود ولی هنگامی که شوالیهي700 سالهي نگهبان جام، او را مجبور ميكند جام واقعی از میان چند جام انتخاب كند، وی جام اشتباه را انتخاب کرده و پس از نوشیدن دكتر جونز مجبور ميشود تا يك امتحان اعتقادي پس بدهد تا پدرش را نجات دهد. پس از اين سه قسمت، دوم خرداد ماه امسال شاهد اکران فيلم چهارم بودیم که نام آن ایندیانا جونز و سرزمین جمجمهي کریستال بود که ماجراهای آن به دههي 50 میلادی دقیقاً 19 سال بعد از اپیزود سوم بر ميگردد و این بار روسها نقش منفی را بر عهده گرفتهاند. نکتهي جالبی که در پایان جلب توجه ميکند، این است که نقش ایندیانا جونز را دوباره هریسون فورد 66 ساله بر عهده گرفتهاست! و شاید چیز دیگری که توجه شما را در این چهار گانه جلب کند، این است که دکتر جونز دارای شخصیت دوگانه است. در دانشگاه فردی آرام و عینکزده و استاد باستانشناسی است، ولی در خارج دانشگاه با کلاه، شلاق و یک هفت تیر دیده ميشود. |
|