سامان
نجاتی
نشریه پرواز-مهر 1387
تمامی جوامع دنیا، همواره با حاکمیت نوعی از نگرش
سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ... روبهرو بودهاند و مدتی آن را تجربه کرده،
گاه آن را تغییر داده و گاه نوع نگرش حاکم را حفظ کردهاند.
جامعهی ما نیز از این امر مستثنی نبوده و هر از گاهی نوعی از نگرش را تجربه
کردهاست. گاهی اوقات در فضایی آرام، هر طرف، دیگری را درک کرده و حتی این فضا،
زمینه را برای همکاری جناحهای داخلی جامعه فراهم آوردهاست، گاه نیز در فضایی
متشنج و پر از هیاهو، ضمن دامن زدن به انواع مختلف شایعات و همچنین بدگوییها،
توانسته طرف دیگر را به مقابلهی با خود فرا بخواند.
اما به طور کلی، در فضای امروز جامعهی ما که یک آرامش نسبی را سپری میکند،
میتوان از سه نوع نگرش متفاوت یاد کرد که دو مورد نخست، هر کدام به گونهای بر
فضای جامعه حاکم هستند و مورد سوم نیز میتواند یک نوع «فراموششده» لقب بگیرد، هر
چند که در درون هر کدام از گروههای جامعه این نوع نگرش، نهفتهاست.
نوع نخست که با نام «نگرش مذهبی» نیز شناخته میشود، همانطور که از نامش پیداست،
بر مذهب و حاکمیت قوانین مذهبی بر جامعه تاکید دارد. پیروان این دسته، جامعهای را
ایدهآل میدانند که در آن تمامی قوانین و فرامین مذهبی اجرا شده، ضمن آنکه حخامیم
جامعه نیز بر اجرای آن قوانین نظارت داشته باشند. این دسته، ضمن آنکه رهبر مذهبی
جامعه را به عنوان اصل میشناسند، هیچ نوع تغییری را در ساختار اجتماعی پذیرا
نمیشوند.
متاسفانه گاهی پیروی این دستهی جامعه از رهبر مذهبی، یک پیروی عقلانی نیست و از
آنجا که رهبر مذهبی در بسیاری از موارد میتواند دچار خطا شده و تعبیر نامناسبی از
قوانین مذهبی ارائه دهد، تمامی این دسته نیز به پیروی از آن رهبر، راه نادرست را
پیش میگیرند که متضمن ضرر و زیان برای کل جامعه است.
متاسفانه برخی از پیروان این گروه نیز صرفا تظاهر به مذهب داری نموده و در حقیقت از
حقانیت دین به سود خود بهره برداری میکنند. برخی نیز با استفاده از تعلیمات مذهبی،
سعی میکنند دیگرانی را که با آنان همراه نیستند از میدان به در کرده و آنها را از
صحنهی فعالیتهای اجتماعی حذف نمایند.
همچنین عدم بلوغ این نوع نگرش و نگاه ناقص آن به تغییر و تحولات اجتماعی، گاهی
اوقات موجب گردیده تا بسیاری از متدینین و همچنین جوانان و زنان جامعه از مذهب
فاصله بگیرند و یا حتی نگرشی ضد مذهبی پیدا کنند. کوشش در جهت اجرای دقیق و بسیار
سختگیرانهی مسائل مذهبی، پیوند زدن بین مسائل دینی با علم روز بدون داشتن شناخت
کافی از فناوریها، سختگیری به جوانان جامعه و ایراد گرفتن از رفتارهای آنها
بیآنکه در صدد شناخت خواستهها و رفع مشکلات آنان به شکل اساسی برآیند، دور کردن
زنان جامعه از رسومات مذهبی و اجازه ندادن به آنان برای مشارکت در بسیاری از
مراسمهای مذهبی در کنیساها و بسیاری دیگر، مواردی هستند که همگی این نوع نگرش را
برای امروز جامعه، نامعقول نشان میدهد.
نگرش دوم که بسیاری از مسئولین رده بالای جامعه به آن اعتقاد دارند، نوعی «نگرش
سیاسی» است که تلاش میکنند با استفاده از این وسیله، تمامی جناحهای جامعه را با
خود همراه کنند. در این نوع از نگرش، که یکی از ابزارهای مهم دیپلماتیک نیز به شمار
میرود، هر طرف میتواند جهت دستیابی به منافع خود گاه با طرف مقابل (حتی اگر
اعتقادات ایدئولوژیک متفاوت – البته نه متناقض- داشتهباشند) ائتلاف و همکاری کنند.
ولی این نوع نگرش، گاهی اوقات باعث از بین رفتن و یا صدمه دیدن برخی از ارزشها نیز
میشود. هر چند که هدف تاکید بر حفظ اصول نیز نباشد، به هر حال نمیتوان برخی از
اعتقادات اخلاقی را نادیده گرفت. متاسفانه در گفتمان سیاسی که نوعی «امتیاز دهی در
برابر امتیاز گیری» است، حسابگری به شدت بر اعتقادات غلبه مینماید و گاهی اوقات
نیز به سبب همین رویه، برخی از گروههای نخبهی جامعه از صحنهی فعالیتهای اجتماعی
طرد میشوند. متاسفانه در بین برخی مسئولین امروز جامعهی ما نیز این نوع از
حسابگری دیده میشود که هر چیز را با ارزش مادی آن یا امتیازات به اصطلاح سیاسی آن
قیاس میکنند. یکی از محرزترین موارد این نوع نگرش، گاهی اوقات به نوع نگرش به
نشریهی دانشجویی پرواز بر میگردد. متاسفانه در حالی که پرواز یکی از حرفهایترین
نشریات داخلی جامعهی یهودی ایران است –که حتی به جرات میتوان گفت از لحاظ محتوی
میتواند با نشریهی وزین بینا نیز رقابت کند- برخی بدون توجه به کار گروهی و تلاش
جمعی که در این نشریه با شوق و اشتیاق فراوان صورت میگیرد، صرفا این را ملاک قرار
میدهند که اقبال عمومی نسبت به نشریهی پرواز چه مقدار است؟ متاسفانه این نوع نگرش
حاکم باعث شده که انتظار از پرواز، اقناع خوانندگان آن باشد و نه کار گروهی و کسب
تجربه برای نویسندگان آن. به همین سبب نیز نشریهی پرواز در مقابل دیگر نشریات
جوانان، نامقبول جلوه میکند.
دیگر ایرادی که میتوان به نحوهی نگرش جامعه وارد نمود، نحوهی گفتمان طرفهای
مختلف جامعه با یکدیگر است. متاسفانه اشکال اساسی ما در نحوهی مناظره با یکدیگر،
سعی و تلاشی است که به کار میبریم تا طرف مقابل را قانع کنیم تا از اعتقادات خود
دست بکشد و نظر ما را قبول کند. هر چند که این نوع گفتمان، نه فقط غالب بر جامعهی
ما که به نوعی غالب بر جامعهی اکثریت است، ولی به طور قطع میتوان گفت ما کمتر از
جامعهی اکثریت در برابر این نوع مناظرهی گروهها، آسیب پذیر نبودهایم.
در حالی که در اغلب کشورهای توسعه یافته، معنی حزب سیاسی جا افتادهاست، متاسفانه
در کشور ما احزاب معنی و مفهوم خاصی ندارند. در حالی که در آن کشورها، بین احزاب
سیاسی رقابت بر سر جلب آرای مردم میباشد، در کشور ما بیشتر هدف قانع کردن حزب
رقیب به پذیرش دیدگاه ما است.
چنین نگرشی در جامعهی ما نیز به نوعی وجود دارد چرا که در بحثها و منازعات خود،
تلاش میکنیم طرف مقابل را راضی به پذیرش دیدگاههای خود کنیم و به عبارت دیگر،
تلاش ما این است که یک اراده و نظر بر جامعه حاکم گردد و دیگر نظرات، محکوم به شکست
باشند. این نوع نگرش به شدت سیاست زده، موجب شده که طرفهای مختلف جامعهی ما به
جای تبلیغ نظرات خود و پذیرش آنکه نظریات مخالف دیدگاه ما نیز وجود دارد که از بین
رفتنی نیست، تمام تلاش خود را صرف عداوت و مبارزه با دیدگاه معارض مینماید.
اما پس از این شرح مبسوط در ارتباط با دو نوع نگرش حاکم، باید گفت امروز جامعهی ما
نیازمند نگرش سومی مبتنی بر «منطق، عدالت و خرد جمعی» است که بتواند گروههای مختلف
جامعه را در کنار یکدیگر نگاه دارد و از تضادهای موجود میان این گروهها جهت رشد
و تعالی جامعه بهره گیرد. در این نوع نگرش، تلاش خواهد شد تا مردان، زنان و جوانان
جامعه در کنار یک دیگر در جهت نیل به اهداف جمعی تلاش کنند و به جای حذف هر گروه
فکری جامعه توسط گروه دیگر، همهی آنها از فرصتی برابر برای ارائهی دیدگاههای
خود برخوردار شوند.
این نوع نگرش به جامعه این فرصت را میدهد تا با تجربه کردن تمامی راههای ممکن،
آن راهی را برگزیند که بنابر مقتضیات روز میتواند پاسخگوی نیازهای تمامی اعضای
جامعه باشد بیآنکه بخشی از آنها حذف گردند یا نادید گرفتشوند.
االبته نمیتوان از مسئولین جامعه این انتظار را داشت که نوع نگرش خاصی را بر جامعه
حاکم کنند بلکه این انتظار میرود تا تک تک افراد جامعه، وجود دیدگاههای متفاوت و
بعضا معارض را بپذیرند و هرگز به یک اجماع کامل میان اعضای جامعه بر سر موضوعات
تاکید نکنند، چرا که اختلاف نظر نیز از نیازهای اساسی هر جامعه برای پیشرفت و توسعه
اجتماعی است.
|