انجمن کلیمیان تهران
   

آن اتفاق مهم

   


نشریه پرواز-آذر
138
8

 

دانشگاهروزهای اول دانشگاه، انگاره همه‌ی نگاه‌ها تو را می-بینند. هر جا که می‌روی یک کاری می‌کنی که معلوم می‌شود ترم اولی هستی. انگار که در همه‌ی دنیا، ترم اولی‌ها، حال و هوای خودشان را دارند. یکی از کاربران ایرانی اینترنت به نام شروین در سایت Yahoo Answer و به البته به زبان انگلیسی، سؤالی مطرح کرده است که: «آیا روز اول دانشگاه برای شما اتفاق خاصی افتاده؟ دیدن فرد خاصی یا خاطرات مشخصی؟ راستی اگر پیشنهادی دارید به من بدهید. فردا، روز اول دانشگاه من است.» در جواب این سؤال یکی از کاربران پاسخ داده است: «وقتی من دانشگاه قبول شدم خیلی خوشحال بودم، اما بعدها متوجه شدم که آن قدرها هم که من فکر می‌کردم مهم نبود. من روز اول برای پیدا کردن کلاس‌ها مشکل داشتم. دانشگاه خیلی پرپیچ‌و‌خم بود. ما بیست تا دختر بودیم که همه با هم حرکت می‌کردیم و می‌پرسیدیم کلاسمان کجاست؟» فرد دیگری هم به شروین پیشنهاد داده است که عضو انجمن‌های علمی شود و از میان دانشجویان سال‌بالایی دوستی پیدا کند تا بتواند از روش کار استادان آگاه شود.
                                                                                         * * *
روز اول دانشگاه اضطراب خاص خودش را دارد. آدم بعد از سال‌ها دانش‌آموز بودن، می‌خواهد دانشجو شود. سیستم درسی این محیط جدید، بایدها و نبایدهای آن برای خیلی‌ها سؤال است.
دانشجویی با نام کاربری "swimily" از آمریکا، روز قبل از ورود به کالج در همان سایت پرسیده است: «آیا من فردا باید کتاب‌هایم را هم با خودم ببرم؟ چون آن‌ها سنگین هستند. چه‌قدر زودتر از کلاس باید آن‌جا باشم و ...»
یکی از اساتید دانشگاه در این سایت پاسخ داده است که: «من هم مثل تو، فردا به کلاس درس برمی‌گردم البته به عنوان استاد. من همیشه جلسه‌ی اول، فرض می‌کنم بچه‌ها فرصت کافی برای تهیه‌ی کتاب را نداشته‌اند. بنابراین معمولاً جلسه‌ی اول کاری می‌کنم که به کتاب احتیاج نباشد.» البته دانشجویان دیگر، اکثراً پاسخ داده‌اند که بهتر است، حتی روز اول هم کتاب‌ها را به همراه داشته و ده دقیقه قبل از شروع کلاس، در آن جا حاضر باشد.
                                                                                      * * *
در بسیاری از موارد، شروع دوران دانشجویی، همراه با تغییر در محل زندگی است. کاربری در اینترنت، مطرح کرده است که «من دانشگاهم در ٢۱ اُم اکتبر در لندن شروع می‌شود. به همین خاطر هم خیلی نگران هستم. من فکر می‌کنم باید بتوانم دوست پیدا کنم، اگر نه همه چیز خیلی سخت می‌شود.» کاربر دیگری که ایرانی است و در مشهد در دانشگاه قبول شده است در سایت Yahoo Answer گفته است: «من خوش‌شانس بودم که در دانشگاهی که دوستم قبول شده بود، پذیرفته شدم. ما ساعت ٣۰:۷ در دانشگاه قرار گذاشتیم، اما اولین کلاس ما ٤۵:۱۱ بود، بنابراین تصمیم گرفتیم، شهر را بگردیم، این کار خیلی جالب بود، به همین خاطر هم از اولین کلاس جا ماندیم!»
                                                                                        * * *
روزهای دانشگاه، فرصت خوبی برای شناخت افراد، افزایش معلومات و تغییر بسیاری دیدگاه‌هاست. یک دانشجوی یهودی ساکن آمریکا که فردی غیرمذهبی است، در یکی از وب‌سایت‌های اینترنتی از تغییر دیدگاه خودش درباره‌ی یهودیت در دانشگاه این‌طور گفته است: «دیروز من در کتابخانه‌ی دانشگاه بودم. یک نفر را دیدم که شبیه یهودیان مذهبی بود و چند ردیف آن‌طرف‌تر نشسته بود. ما در یک تیم نبودیم. اما بعد از چند دقیقه او از من پرسید که آیا می‌توانم مراقب وسایلش باشم تا او چند دقیقه بیرون برود. من قبول کردم. البته بعد هم نوبت من شد. این برای من جالب بود که با وجود این که ما ناآشنا بودیم، او به راحتی از من کمک خواست. به نظر من این یکی از اهداف یهودیت است. تو باید باشی که حتی یک غیریهودی ناآشنا هم به ‌راحتی بتواند از تو کمک بخواهد.»
                                                                                        * * *
دوران دانشجویی، از زمان‌هایی است که هم پر است از خاطره و تجربه و هم به سرعت برق و باد می‌گذرد. تا چشم بر هم بگذاری، مدرک‌به‌دست به دنبال کار می‌گردی. پس تا می‌توانی از این فرصت استفاده



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید