نشریه پرواز سال 90 شماره 26
نام فیلم: Inception (محصول سال 2010)
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، الن پیج، کن واتانابه، ماریون کوتیار
مدت زمان: 148 دقیقه
فیلم تلفیقی پیچیده است از رویا (خواب)، واقعیت و اثر متقابل آنها بر یکدیگر.
داستان فیلم در مورد عدهای به سرپرستی دام کاب (دی کاپریو) است که سعی دارند
برخلاف همیشه که به دزدی اطلاعات از اشخاص (یا بهتر است بگوییم خواب اشخاص)
میپردازند، این بار ایدهای را در ذهن فردی خاص-یا همان ضمیر ناخودآگاهش _ قرار
دهند تا پس از بیداری در جهتی معین تصمیمگیری کند.
این ایدهی فیلم خلاقانه و در عین حال گیج کننده است؛ دستکاری در ضمیر ناخودآگاه
اشخاص- کاری که به ظاهر تاکنون توسط کاب و تیمش انجام نگرفته- از طریق نفوذ به
عمیقترین لایههای ذهن اشخاص و در واقع کاشت آن ایده در ذهنشان انجام میپذیرد.
همین ایدهی خلاقانه و نیز فروش بسیار بالای فیلم برای دیدن آن کافی است و لزوماً
تمام شرایط را برای شاهکار نامیدن آن دارا نیست. در بسیاری از قسمتهای فیلم به جای
حرکت در مسیری روانشناختی یا روان کاوانه- که قاعدتاً خلاقیت بیشتری هم میطلبد-
به سمت فیلمهای صرفاً اکشن و تعقیب و گریزی که متعلق به بدنهی اصلی هالیوود است،
کشیده میشود و کاستی اصلی فیلم هم همین جاست. دنیای رویا و خواب به صورت بالقوه
برای فیلم ساز ابزاری است که میتوان از آن برای خلق دنیایی متفاوت با دنیای آشنای
خودمان استفاده کرد – حالا نه لزوماً در حد فانتزیهای دوست داشتنی تیم برتون- اما
نولان در این فیلم پایه و پیریزی خود را بر هر چه شبیهترین بودن و نزدیکتر کردن
دنیای رویا با دنیای واقعیت میگذارد؛ در حالی که لزوماً این شباهت نیست که
میتواند دلیل اثرگذاری دنیای خواب- همان ضمیر ناخودآگاه – بر واقعیت باشد، بلکه
حوادث و اتفاقات پیش آمده در آن است که میتواند زمینهساز این اثرگذاری گردد.
یکی از دلایلی هم که فیلم قبلی نولان- بت من؛ شوالیه سیاه[1]- را قابل ستایشتر از
این فیلم میدانم، بهتر پرداخته شدن دیالوگها، بازی بازیگران و حرفهای اساسی فیلم
یا همان بار فلسفی فیلم است. منطق شوالیه سیاه با آنکه ناب و با کیفیت است اما برای
مخاطب قابل درک است ولی در این فیلم حداقل گفت، انتظار میرفت که تمرکز بیشتری بر
روی مفاهیم در داستان و به خصوص فضاسازی از جنسی دیگر در دنیای رویا انجام پذیرد.
با تمام اینها، القا[2] در میان بسیاری از فیلمهای هالیوودی روز، فیلمی درخور
توجه و مطمئناً قابل توصیه برای دیدن است؛ علیالخصوص به دلیل سوژهی دست نخورده و
خلاقانهی آن. نکتهی قابل توجه دیگر هم، ریتم مناسب فیلم است. این ریتم کم کم
سرعتش بالا رفته و در بیست دقیقهی انتهایی فیلم کاملاً شما را میخکوب میکند.
دقیقاً از جایی که ماشین از پل سقوط کرده و تیم وارد اولین سطح از خواب سوژهی خود
میشوند.
[1] Dark Knight.با بازی به یادماندنی هیث لجر فقید در نقش ژوکر و کریستین بل در
نقش بتمن
[2] معادلهای دیگری نظیر تلقین ، آغاز و سرآغاز برای. Inception استفاده شده است
|