نشریه پرواز -
شهریور 1390- شماره 27
ای بابا چرا اینقدر بارون میاد،تا حالا آسمون آفتابی بودا؛انگار آسمون میبینه یه
عده جوون (اونمدانشجو) میخوان برن تفریح، قهرش میگیره! این بار دومه که تا دم
زمین میریم و یا بارون شروع میشه و یا اینکه زمین خیسه ولی این بار دیگه هرچه
باداباد.
با ورود به محوطهي زمین، تابلویی که دربارهی تاریخچهی بازی در اون محل نصب شده
بود،توجهمون رو جلب کرد.طبق اون نوشته آغاز این بازی به اوایل دههي 1970 میلادی
برمیگرده. در اون زمان در وزارت کشاورزی آمریکا ماشینهایی بود که با پمپی که به
عقب اون ها متصل میشد، رنگ رو به مسافتهای دور پرتاب میکرد.از همون زمان ایده
تبدیل این سیستم به یک بازی آغاز و اولین بازی هم در 1981 و در آمریکای شمالی شروع
شد.بعد از آماده شدن و پوشیدن لباسهای مخصوص بازی،با نگاه کردن به هرکدوم از
دوستان،بقیه نزدیکه از خنده بیهوش بشن. این خندهها به خصوص وقتیکه چند فرد نسبتاً
قد بلند یا کمی درشت اندام هم در گروه بازیکنان باشن، شدت میگیره. چون حتی تصور
صحنهای که شلوار یکی تا قوزک پاش هم به زور می رسه و جلیقه دیگری اصلاً بسته
نمیشه هم خنده داره، چه برسه به دیدنش از نزدیک!
قبل از ورود به زمین و شروع بازی «پینت بال» 1 که حتماً تا حالا تونستین اسمشو حدس
بزنین ، مسوول زمین درباره این ورزش مهیج توصیههایی به ما کردن و البته ما هم با
جون و دل به اونا گوش سپردیم:
پینت بال یه ورزش گروهیه که در اون دو گروه از بازیکنان معمولاً 5 یا 7 نفره،سعی در
حذف همدیگه با این گلوله های رنگی متشکل از توپ های کوچیک ژلاتینیِ کپسولهای
خوراکیه که داخلش با رنگ خوراکی پر شده و بعد از شلیک توسط اسلحه2 و برخورد به هدف
میترکه و رنگش پخش میشه.
به دلیل هیجان زیادی که در این بازی هست،از این ورزش به عنوان دومین ورزش مهیج جهان
و شطرنج زنده به علت فکری بودنش، نام برده می شه.
برای این بازی سناریوهای مختلفی اجرا میشه. مثلاً یکی از این سناریوهای متداول به
این صورته که بازیکنای هرتیم سعی براین دارن که در زمان تعیین شده (20 دقیقه) با
همکاری و پشتیبانی همدیگه پرچم تیم حریف رو که در زمین مقابله،تصاحب کنن و در جای
مخصوص قرار بدن و مورد اصابت گلوله هم قرار نگیرن. اگر هم که توی زمان تعیین شده
هیچ تیمی نتونه پرچم حریفو تصاحب کنه، تعداد بازیکنان داخل زمین ملاک برنده بودنه.
بعد از گذاشتن ماسک محافظ3 که شامل محافظ چشم(شیشه استاندارد)،محافظ گوش و
صورته،حالا دیگه فقط از روی صدا و اندازه جثه میتونیم همدیگرو تشخیص
بدیم.بعد از دریافت اسلحه و گلولههای رنگی و البته یارکشی تیمها، بالاخره راهی
زمین میشیم.با قرار گرفتن گروهها در دو طرف زمین و داور در وسط، گوش به زنگ پیغام
آمادهباش4 داوریم. شنیدن این پیغام به این معنیه که تنها 10ثانیه زمان تا آغاز آتش
کردن اسلحهها برای قرار گرفتن پشت موانع5 و از تیررس به اصطلاح دشمن خارج شدن،وجود
داره. با اعلام کلمه آتش6 از سوی داور غوغایی در زمین برپا میشه انگار در میدان
واقعی جنگیم! افرادی که برای چندمین بار این هیجان رو تجربه میکنن، تمام تلاش
خودشونو برای از میان برداشتن گروه مقابل به کار میبندن.هرچه زمان بیشتری از شروع
بازی می گذره،هیجانش هم بیشتر می شه. بچهها با دقت بیشتری نشونه گیری می کنن. با
هربار رنگی شدن افراد حریف فریادی از شادمانی بلند می شه و در مقابل با مورد هدف
قرار گرفتن هریک از همتیمیها گویی زندگی را ترک گفته، با او وداع می کنیم.پس از
اتمام زمان نیمه اول و خارج شدن از زمین،هریک از افراد شروع به وصف حرکات شجاعانه
خود در زمین نبرد میکنن. بعد از استراحت و پاک کردن جای گلوله های رنگی دوباره
راهی میدان میشیم و باز همان شور و هیجان ادامه داره... در پایان برنده این سبک
بازی اون تیمیه که در کل زمان مسابقه افراد کمتری رو از دست داده باشه.
|