نشریه پرواز -
آذر 1390-
شماره 28
1) اگر اين شماره به موقع و در آذرماه به چاپ برسد، با تاخيري حدود دو ماه
و خردهاي شروع پاييز و کلاً دگرگون شدن اوضاع و احوال زمين و شايد هم خودمان را به
شما تبريك مي گويم. به نظر من پاييز بهترين فصل سال است؛ چرا؟ 1) ديگر از گرما خبري
نيست. 2) سرما و باران و هواي ابري و ... كم كم شروع مي شود. 3) بعد از حدود 6 ماه
همه چيز ـاز آدمها گرفته تا خيابان و درخت و ... ـ شروع به تغيير چهره مي كنند.
به نظر من هم آذر اوج پاييز است؛ به خاطر سرماي بيشتر، باران هاي بيشتر، هواي ابري
و گرفته، بوي باراني كه مي خواهد ببارد و خيلي چيزهاي ديگر (افتخارآفرينان را هم مي
توان در پرانتز قرار داد). پس مجدداً اين فصل را به تمام سرما دوستان، نوستالژي
بازان، كافي شاپ روها و ... تبريك مي گويم.
2) البته به عنوان تكميل كننده ي بخش بالا بايد گفت كه پس از تمام شدن درس و
دانشگاه واين جور چيزها پاييز واقعاً طعم بهتري به خود گرفت؛ هيچ وقت ازآن اول مهر
لعنتي خوشم نميآمد،يك احساس گنگ همراه با استرس كه خدا رو شكر چند سالي ميشود از
آن خبري نيست.
3) چند ماهي مي شود كه نسيم دموكراسي در برخي كشورهاي نزديك شروع به وزيدن كرده و
ديكتاتورهاي بيشتري در حال سقوط هستند و احتمالاً ديكتاتورهاي بيشتري هم سقوط
خواهند كرد. بيشتر اين ديكتاتورها هم در قالب رييس-جمهورهاي مادام العمر حضور داشته
و دارند. حسني مبارك، بن علي، معمر قذافي، صدام حسين و ... از اين جمله اند. افراد
ديگري هم با همين مختصات حكومتي وجود دارند كه مطمئناً نمي توان آيندهاي براي آن
ها متصور بود و ما چندان امكان پرداختن به آنها را نداريم . فقط اميدواريم كه اين
وسط آدم هاي كمتري كشته شده و دچار مشكل شوند. ( البته اين را هم بايد گفت كه
دموكراسي و آزادي هزينههايي دارد كه در هر صورت براي دستيابي به آنها بايد هزينه
هايش هم پرداخته شود.)
4) احتمالاً
متوجه شده ايد كه روي جلد نشريه شماره قبل، سال ميلادي انتشار پرواز 2010 خورده
است! و اين هم در حالي است كه طراح عزيز جلد ما كه از اعضاي قديمي سازمان هم هست
چند سالي است كه در آمريكا به سر مي برد ... به هر حال اين را بگذاريد به حساب آن
سوتيهايي كه هر چند سال يك بار از يك نشريه سر مي زند و خيلي هم آن را بزرگ
نكنيد( يك كمش اشكال نداره!)
5) سالگرد سازمان هم شهريور ماه برگزار شد نسبتاً برنامه خوبي بود. نظم برنامه،
كيفيت برنامه، اجراي مجري ها و ... تقريباً خوب بود، ولي ايراد اصلي دير شروع شدن
برنامه و نتيجتاً پايان ديروقت آن بود، كه هنگام بالا رفتن گروه هاي آخر بيشتر سالن
خالي بود. براي من هم شخصاً اين برنامه حس و حال خاصي داشت. ديدن هم دورهاي هايم
بعد از چند سال و قرارگرفتن در حال و هواي آن روزها تجربه بسيار خاصي بود. جاي خيلي
ها هم واقعاً خالي بود.
6) جديداً فيلمي به روي پرده سينماها آمده به نام "شكارچي شنبه" كه همانند بسياري
ديگر از فیلم-های پيشين هدفش نه تنها حمله به صهيونيسم بلكه مشخصاً بدنام كردن
يهوديت و توهين به مقدسات و ارزشهاي آن و وارونه جلوه دادن و دروغ پردازي در مورد
اين ارزش هاست. البته از جامعهاي كه دروغ در آن به امري عادي و روزمره تبديل شده و
تحريف و جعل تاريخ توسط عدهاي بي هيچ واكنشي نسبت به آن به راحتي انجام ميشود،
نمي توان انتظار چنداني داشت، ولي از هنرمندش مي توان اين انتظار را داشت كه تن به
هر نقشي در هر فيلمي ندهد، آن هم كسي مثل علي نصيريان با آن سابقه بازيگري كه به
راحتي مي آيد و در نقش يك يهودي ارتدوكس، ارزشهايي غيرانساني و كاملاً متضاد با
آيين يهود را به اين دين و آموزههاي آن نسبت مي دهد.
7) بحث سينما شد بد نيست به جناب فرجالله سلحشور كارگردان سريال يوسف پيامبر
بپردازيم. نكته اول اينكه ايشان سريال يوسف پيامبر را فيلم كردند كه با استقبال بي
نظير و قابل توجه چندصدنفري مخاطبان سينما رو به رو شد.
دوم
اينكه ايشان مي خواهند فيلم يا سريال حضرت موسي را هم بسازند! كاري كه استيون
اسپيلبرگ كارگردان يهودي سينماي آمريكا هم قصد انجام آن را دارد. شخصاً به جناب
استيون پيشنهاد ميدهم با توجه به سابقه درخشان فرجالله سلحشور بي خيال ساختن
فيلم شده، به ايران آمده، از ساختن فيلمهاي ضاله هاليوودي خود ابراز ندامت نموده و
در ركاب جناب سلحشور به ايشان در ساختن فيلم حضرت موسي (كه مطمئناً در آن، قوم بني
اسرائيل يك مشت آدم غاصب و آدم كش و اصلاح ناپذير و كلاً ناجور به نمايش در مي
آيند) در مقام تداركاتي، بومنگهداري، باد بزني، چيزي خدمت كنند. باشد كه همه به
راه راست هدايت شويم.
سوم هم اينكه همين آقاي سلحشور در طي اظهار نظري تاريخي و شايد حتي فراتاريخي
سينماي ايران را فاحشه كده خوانده و گفته قاعدتاً اين سينما فاحشهاي بين المللي
مثل آنجلينا جولي را ـ كه قرار بوده به ايران بيايد ـ لازم دارد.
ضمن تشكر از جناب فرجالله به خاطر روشنگري-هايشان، خيلي خوشحاليم كه افرادي مثل
ايشان در جامعه حضور دارند كه اين قدر به فكر اخلاق و عفت و ... هستند تا جايي كه
علاوه بر چند همسره كردن پيامبر خدا در سريالشان به فكر رسواسازي بدكارههاي بين
المللي!!! افتاده اند.
چند نفر از بازيگران زن جوان سينماي ايران هم ظاهراً نامهاي به جناب سلحشور
دادهاند و از ايشان بابت اظهار لطفشان تشكر مبسوطي كرده اند. ( كلاً خدا اين جناب
را از مردم، كشور و سينما و يادداشتهاي پراكنده نگيرد ...). اين بازيگران جوان در
نامه خود پيشنهاد قابل تاملي به فرج الله سلحشور داده اند كه نقل آن عيناً در اين
جا مي آيد:
" آقاي سلحشور خواهش ميكنيم سينمايي را كه رويمان نميشود بگوييم شما را ياد كجا
مي اندازد رها كنيد."
8)
اين شماره پرواز ويژهنامه افتخارآفرينان است. بخش ويژهاي هم به همين مناسبت در
اين شماره كار شده كه اميدواريم هم مورد توجه مخاطبان و هم مورد توجه افتخارآفرينان
قرار بگيرد. تبريك زيادي هم به افتخارآفرينان مي گوييم و اميدواريم در دانشگاه فقط
و فقط سراغ درس و امتحان و جزوه و جزوهبازي و ... نروند و كمي هم به جوانب دانشجو
بودن بپردازند.
9) در يك حركت تاريخي و شايد بشود گفت ضد تاريخي، ايران يكي از اشياي باستاني اش
با قدمتي حدود 2500 سال را به سازمان اپك به مناسبت مستقر شدن در ساختمان جديدش
هديه داد. اين را گفتيم تا ياد بگيرید كه براي چشم روشني كادوهاي چند دست گشته را
به اقوام تازه به منزل نورفتهتان هديه ندهيد ... كلاً همه مسئولان شديداً در حال
الگوسازي و الگو شدن هستند، ما هم دوستشان داريم.
|