انجمن کلیمیان تهران
   

پاپ کرن

   

 

نشریه پرواز شماره 55 مرداد 1399

امیدوارم خوب باشین و سال نو سال سلامتی، برکت، سلامتی، شادی، سلامتی، اتفاقات خوب و سلامتی برای همه باشه.
بهار امسال با اختلاف در صدر تمام بهارهای عجیب و غریب قبلی قرار می‌گیره. هوای فوق‌العاده عالی که ازش هیچ استفاده ای نکردیم و مجبور بودیم در قرنطینه باشیم. بگذریم از اینکه خیلی‌ها قرنطینه رو رعایت نکردن و خیلی‌ها هم واقعاً نمی‌تونستن رعایت کنن...
ویروس کرونا (یا اونجوری که بعداً نام‌گذاری شد COVID-19) برای نسل حاضر بشر غیرمترقبه ترین اتفاقی بود که می‌تونست بیفته. اتفاقی که البته با توجه به سبک زندگی امروزی ما نه‌تنها غیرمترقبه نبود، که حتی شاید به شکلی خیلی بدتر از این هم می‌تونست پیش بیاد.
ویروس کرونا برای ما تجربیات جدید زیادی داشته، ولی شاید بزرگ‌ترین تجربه‌ی مشترکی که تمام مردم دنیا به ‌واسطه‌ی این ویروس داشتن، تجربه‌ی نزدیک بودن مرگ بوده. چنین تجربه ی نزدیک و ناگهانی از مرگ شاید برای برخی جوامع محدود در دنیا (که درگیر جنگ و قحطی و... هستن) وجود داشت، ولی هیچ‌وقت کل جهان معاصر به این شکل و شدت درگیرش نشده بود؛ و چه چیزی بهتر از این تجربه برای اصلاح کردن روندهای اشتباه قبلی؟
امیدوارم این بیماری زودتر از دنیای ما بره و در عین ‌حال امیدوارم ما هم روندهای اشتباه قبلی که باعث آسیب زدن به محیط زندگی و آلوده کردن محیط‌زیست می‌شه رو ترک کنیم تا در آینده کمتر با چنین مشکلاتی درگیر بشیم.
***
شماره‌ی قبلی در مورد یکی از مسائل خیلی مهم جامعه که همانا زمین والفجر باشه صحبت کردیم. پیرو اون مطلب تا این لحظه که مشغول نگارش این مطلب هستم و نیمه‌ی بهار سال 99 رو هم پشت سر گذاشتیم، هنوز هیچ جوابیه‌ای از انجمن کلیمیان یا کمیته‌ی املاک در این رابطه توسط شخص نویسنده یا نشریه ی پرواز دریافت نشده. خواستم یادآوری کنم اون مطالبه هنوز هم سر جاش هست و ما دوست داریم بدونیم وضعیت این زمین که حق قطعی جامعه‌ی ما هست به چه صورته؟
***
یکی از اتفاقات خوب و البته طبق روالی که از شماره‌ی قبلی تا به‌ حال داشتیم، برگزاری جشن افتخارآفرینان 98 بود که امسال با توجه به کلیپ‌های بسیار حرفه‌ای و زیبایی که بچه های هیئت‌مدیره زحمت ساختش رو کشیده بودن رنگ و شکل جدیدی به خودش گرفته بود. طبق روال هر ساله امیدواریم سال‌های آینده از نظر اجرا و هماهنگی‌ها هم به این سطح از حرفه‌ای بودن برسیم تا همه‌ی حضار و نه ‌فقط کسانی که تا آخر شب توی سالن موندن از تمام زحمات دوستانمون لذت ببرند‌.
سرگرمی و هنر
بهار امسال و قرنطینه موجب شد آمار فیلم و سریال دیدن بین مردم تمام جهان به شکل شدیدی بالا بره. فکر می‌کنم همین موضوع باعث شد تقریباً همه فیلم‌های خوب امسال دیده شده باشن. لذا معرفی فیلم و سریال برای این شماره رو می‌ذاریم کنار و میریم سراغ پادکست‌های عزیز :)
شخصاً یکی از ناب‌ترین دستاوردهای زندگی رو شریک شدن در تجربیات و قصه‌ی زندگی دیگران می‌دونم. این اتفاق سال‌هاست از طریق فیلم و کتاب می‌افته. اما دو پادکستی که این شماره قصد معرفی کردنشون رو دارم، پادکست‌هایی هستن که با گوش دادن بهشون می‌تونیم در تجربه‌ی زندگی آدم‌هایی از جنسی شبیه‌تر به خودمون شریک بشیم.
پادکست اول «رادیو دال» هست. در این پادکست با کسانی صحبت می‌شه که به هر دلیلی (مثل شغل یا تحصیل یا...) از ایران رفتن و خارج از ایران زندگی می‌کنن. تجربه‌ی آشنایی با فرهنگ و شیوه‌ی زندگی در کشوری دیگر که شاید حتی ندونیم کجای دنیا قرارگرفته، همین‌طور اینکه اون فرد از چه طریقی به اونجا رسیده و چه مراحلی رو طی کرده از بدیع‌ترین تجربیاتی هست که از طریق رادیو دال کسب کردم.
گوش دادن به دو قسمت «دنیای چین» و «رویای تی هزار» از این پادکست رو شدیداً توصیه می‌کنم.
پادکست دوم «رادیو مرز» هست. رادیو مرز در مورد موضوعاتی صحبت می‌کنه که بین مردم فاصله و مرز ایجاد می‌کنن. تهیه‌کننده‌ی این پادکست در هر شماره با افرادی که درگیر موضوعی هستن و تجربیات خاصی دارن مصاحبه می‌کنه و سعی می‌کنه از زوایای مختلف به اون موضوع بپردازه.
مذهب، بیماری، مشخصات ظاهری و... ازجمله مواردی هستن که این پادکست بهش پرداخته.
قسمت «ارمنی‌ه» ی این پادکست می‌تونه برای ما خیلی شنیدنی باشه. شخصاً قسمت «بعد از آزادی» رو هم بسیار دوست داشتم.
تلنگر
یکی از اتفاقات نسبتاً خوب طی دوران کرونا، تجربه برگزاری عروسی‌های بدون مراسم در جامعه‌ی ما بود. این تجربه اگرچه در جامعه‌ی اکثریت بسیار رواج داره و طی سال‌های اخیر خیلی خیلی بیشتر هم رواج پیدا کرده، اما در جامعه‌ی ما نه‌تنها تقریباً هیچ سابقه‌ای نداشته (جز موارد بسیار محدود)، که برعکس هر روز شاهد تجملات و کارهای بعضاً عجیب‌وغریب بیشتری در مراسم هستیم.
البته که خیلی هم خوبه برای مراسم شادی هزینه کردن، ولی اینکه هزینه‌های انجام یک مراسم معمولی در حد استاندارد جامعه آن‌قدر بالا بره که عروس و داماد تا مدت‌ها از دردش بنالن، مقروض باشن یا با مشکلاتی روبه رو بشن، نشون می ده استانداردهای اشتباهی در جامعه‌ی ما برای چنین مراسمی تعریف شده.
امیدوارم این تجربه باعث بشه در جامعه‌ی پسا کرونا یادمون باشه که حتی اینجوری هم می‌شه! و شاید این قضیه بتونه مبدأ باشه برای تغییر خیلی از روش‌های اشتباهی که متأسفانه در جامعه‌ی ما به شکل استاندارد در اومدن، همچنین توجه به موارد خیلی ضروری‌تری که متأسفانه زیاد بهشون توجه نمی‌شه.
اون موقع شاید به این نتیجه برسیم که برای ازدواج، حتماً قرار نیست رابطه با قرار توی هتل و میز چند میلیونی در شب اول آشنایی شروع بشه، با حساب دو دو تا چهار تا که طرف توی این معامله (!!) «چقدر پول داره» ی« چقدر پول می‌ده؟» و کلی خرج‌های اضافه‌ی دیگه (اونم توی این شرایط وخیم اقتصادی) ادامه پیدا کنه و در نهایت درحالی که طرفین کمترین وقت رو به شناخت واقعی و حتی صحبت کردن درباره‌ی موضوعات بسیار مهم زندگی اختصاص ندادن، به یک شب عروسی با مخارج چند صد میلیونی برسه.
شاید اون موقع با چند جلسه‌ی شناخت اولیه، بعدش آشنایی خانواده‌ها و شناخت فرهنگ‌های فردی و خانوادگی شروع بشه، با کار کردن روی مهارت‌های زندگی و کمک به رشد فردی طرفین با کمک گرفتن از افراد آگاه و دارای صلاحیت ادامه پیدا کنه و در نهایت، به یک رابطه‌ی پایدار و سالم که مداوم و آگاهانه از اون مراقبت می‌شه ختم بشه.
خوبه اینجا باز هم یادی کنم از دوره‌های «مهارت زندگی مشترک» که توسط سازمان بانوان برگزار می‌شد و در شماره ی 53 (دو شماره قبل‌تر) پرواز هم در موردش صحبت کردیم. هرچند به علت شرایط فعلی و کرونا نمی‌شه خیلی روی برگزاری چنین دوره‌هایی حساب کرد، اما امیدوارم با بهتر شدن شرایط، امکان و قصد برگزاری دوره‌هایی از این‌ دست در جامعه ی ما بیش از پیش فراهم بشه.
 



 

 

 

Back Up 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید