|
|
من ايمان كامل دارم كه كتاب تـورا آسماني است. (از اصول سيزده گانه ايمان يهود)
مجموعه كتب مقدس يهود كه به اختصار« تَنَخ» ناميده مي شود، دربردارنده كتابهايي است كه از طريق مُشِه رَبِنو (حضرت موسي) و ديگر پيامبران الهي به ما رسيده و ريشه هايي بس عميق در روح و روان ملت ما دارند، به حدي كه شالوده و اساس معتقدات اخلاقي، رسوم اجتماعي و ايمان يهوديت را تشكيل مي دهند و بدون آنها زندگي و حيات ديني مفهومي ندارد. همه مطالب اين كتابها و حتي نحوه جمله بندي، گزينش واژه ها، حروف و غيره را خداوند متعال به انبيا الهام فرموده است. يهوديان سراسر دنيا اين كتب را مقدس و آسماني شمرده و به تعاليم آنها كه اصول بنيادين يهوديت است، اعتقاد راسخ دارند. در واقع، هيچ يهودي نمي تواند نسبت به اين مهم، بي تفاوت باشد. تَنَخ يا كتب مقدس يهود، مجموعه اي 24 جلدي و داراي بخشهاي زير است: تورا، نِويئيم (انبيا) و كِتوبيم (مكتوبات). الف) تـورا : تـورا به معناي «شريعت» يا «قانون» و مهمترين قسمت تنخ است كه از جانب خداوند توسط مشه ربنو به ما ابلاغ شده و متشكل از 5 سِفِر (جلد) است. آنها عبارتند از :
تـورا با آفرينش جهان آغاز مي شود و با مرگ مُشِه (حضرت موسي) پايان مي يابد. اين كتاب گاه با بيان تاريخچه، داستان و نحوه زندگي پيامبران و گاهي هم با بيان صريح اوامر و نواهي، راه زندگي صحيح را به ما مي آموزد. نيز همه دستورها و فرمانهايي كه يك يهودي موظف به اجراي آنهاست (613 فرمان)، از آن نشأت گرفته اند. تـورا راهنماي يهوديان در تمام امور زندگي (در زندگي خصوصي، حيات اجتماعي و اجراي مراسم مذهبي) است. قوانين آن، زندگي زناشويي را مقدس و مُنزه نگه مي دارد، به والدين مي آموزد كه چگونه فرزندانشان را تربيت كنند و به فرزندان ياد مي دهد كه در برابر والدينشان چگونه رفتار نمايند. افزون بر دستورهاي مذهبي، اخلاقي و اصول خانواده، قوانين قضايي و حقوقي؛ مانند قانونهاي مربوط به مالكيت، وراثت، پرداخت غرامت و خسارت، بدهكاري و غيره نيز در تـورا است. اين كتاب آسماني به انسان مي فهماند كه همنوعان خود را دوست بدارد و با آنها در صلح و آرامش زندگي كند. همچنين داراي فرمانهايي است كه به ما مي آموزد چگونه با خواندن نمازها، دستگيري از مستمندان و توبه كردن از اعمال ناپسند به خداوند احترام بگذاريم. اعياد ذكر شده در آن ما را به تاريخ گذشته خود پيوند مي دهد و به خداوند نزديكتر مي گرداند. از تـورا مي آموزيم كه چگونه از دنيا لذت مشروع برده و هدف عالي آفرينش را دنبال كنيم، جلال خداوند را در همه جا احساس كرده و وجود او را پيوسته شاهد و ناظر بر اعمال خويش بدانيم.
انسان همواره از
كلمات تـورا الهام گرفته و قوت قلب يافته است. هنگامي كه شادمان است، با سپاسگزاري
و دلخوشي به تـورا روي مي آورد. تـورا را مشه به بني اسرائيل طي 40 سال (2488-2448 عبري) اقامت در بيابان آموزش داد كه داراي 5845 پاسوق (آيه) و 54 پاراشا (بخش) است. نيز هر هفته در روز شبات و به طور معمول، يك پاراشا از روي تورايي كه بر پوست حيوان حلال گوشت و با دست نوشته شده قرائت مي شود كه ما بدين وسيله در طول يك سال، يك بار تـورا را به طور كامل مي خوانيم تا تعاليم آن را فراگرفته و اجرا نماييم . ب) نويئيم (انبيا) دومين قسمت از تنخ و شامل 8 جلد است. نويئيم به معناي «انبيا» و متشكل از نبوت پيامبراني است كه پس از درگذشت مشه ربنو تا اوايل آبادي بت هميقداش دوم، در مدتي نزديك به هزار سال، به هدايت و ارشاد مردم پرداخته اند. انبياي يهود 55 تن بوده كه 48 نفر آنها مرد و 7 نفر زن هستند. كتب نويئيم عبارتنداز: 1- يِهُوشوعَ : با نبوت يهوشوع و ورود بني اسرائيل به سرزمين مقدس شروع مي شود و تاريخچه ملت يهود را پس از آن بيان مي كند. 2- شُوفْطيم (داوران) : از رخدادهاي زمان داوراني چون «دِوُورا»، «گيدْعُون» و «شيمشون» كه پس از يهوشوع رهبري مردم را به عهده گرفتند، سخن مي گويد. «دوورا» از پيامبران زن يهود است كه با ايجاد اتحاد ميان بني اسرائيل عليه ظالمان وقت قيام كرد و آنها را شكست داد. 3- شِموئل: اين كتاب، دوران پس از شوفطيم را در بردارد. آغاز آن با رهبري 40 ساله «عِه لي كهن گادول» بر بني اسرائيل است كه پس از وي شموئل اين وظيفه را بر عهده مي گيرد. در شروع كتاب، چگونگي تولد شموئل بيان مي شود. «حَنّا» مادر او زني نازا بود كه از لطف الهي نااميد نشده، به استغاثه به درگاه خداوند پرداخت و با دعايي كه عه ليكهن گادول در حق وي نمود، مورد اجابت واقع شده، شموئل نبي زاده شد. همچنين در اين كتاب از گزينش شائول به نام اولين پادشاه بني اسرائيل و سلطنت داويد (حضرت داوود) سخن مي رود. 4- مِلاخيم (پادشاهان) : با شرح دوران پادشاهان بني اسرائيل پس از داويد كه از سلطنت شِلُـمُو (حضرت سليمان) است، آغاز مي شود و تا خرابي بت هميقداش اول به دست «نِبوكَدْ نِصَر» (پادشاه بابل) ادامه دارد. شلومو پادشاهي عاقل، دادگستر و عادل است كه بت هميقداش اول، معبد مقدس يا خانه خدا را كه پدرش داويد طراحي كرده بود، بنا مي كند. اين بت هميقداش پس از 410 سال ويران شده و پس از شلومو سلطنت به دو قسمت تفكيك مي شود: يك قسمت، متشكل از افراد اَسباط يهودا و بنيامين بوده كه تحت تسلط خاندان داويد بود و قسمت ديگر، ده سبط باقي مانده بني اسرائيل است كه حكومت جداگانه اي را تشكيل مي دادند. 5- يِشَعيا : از پيامبران بني اسرائيل است كه با زباني فصيح به نصيحت، توبيخ و ارشاد بني اسرائيل مي پردازد. بخشي از نبوتهاي يشعيا مربوط به پيش بيني زمان ماشيح (منجي موعود) است: «كه در آن روز چنانكه دريا پر از آب است، جهان از معرفت الهي پر خواهد شد» و «او بين امتها داوري خواهد نمود و قومهاي بسياري را توبيخ خواهد كرد و ايشان شمشيرهاي خود را براي (تبديلِ به) گاوآهن و نيزه هاي خود را براي تبديل به ارّه ها خواهند شكست». 6- يرميا: همزمان با دوران خرابي بت هميقداش اول مي زيست. او به ارشاد بني اسرائيل پرداخته، آنها را به توبه از راههاي اشتباه خود و برگشت به خداوند فرا مي خواند. وي خرابـي بت هميقداش اول را پيش بيني كرده و در مورد آن مرثيه سرود. 7- يِحِزْقِل (حزقيال) 9 : اين نبي را نبوكد نصر به اسارت بابل درآورد. او در آنجا از يك سو، به تبليغ و ارشاد در راه خداوند و توبيخ مردم به سبب اعمال ناپسندشان همت مي كرد و از سوي ديگر، به تجديد روحيه و قوت قلب دادن به افرادي كه بر اثر شكست و اسارت، روحيه و اميد خود را از دست داده بودند، مي پرداخت. 8- (كتب دوازده گانه): داراي نبوت 12 تن از پيامبران بني اسرائيل است كه به علت كم حجمي آنها در يك جلد گردآوري شده و شامل نبوتهـــاي هُوشِعَ، يُوئِل، عامُوس، عوُوَدْيا، يُونا (يونس)، ميخا، ناحوم، حَبَقوق، صِفَنْيا، حَگَي، زِخَرْيا(زكريا) و مَلآخي است. بسياري از ايشان در زمان پادشاهان ناصالحي مي زيسته اند كه در دوران زندگي خود به مبارزه با آنان و ارشاد مردم پرداخته اند. نبوت حضرت يونس درباره شهر پرجمعيت نينوا، سبب روي آوردن حاكم و مردم آن شهر به سوي خدا شد. همچنين معجزه بلعيده شدن اين حضرت توسط ماهي و نجات او بسيار مشهور است. حبقوق نبي: در حدود 2500 سال قبل مي زيسته و از پيامبران بني اسرائيل است كه آرامگاه او در ايران و شهر تويسركان از توابع همدان جاي دارد. ملآخي: آخرين پيامبر بني اسرائيل است كه در حدود 2300 سال پيش در اوايل آبادي بت هميقداش دوم مي زيسته است. او در نبوتهاي خود به انجام دادن صحيح فرمانهاي الهي و به ياد داشتن و آموزش تـورا تأكيد دارد. در ميان كتب انبيا «يشعيا» با 66 فصل، از بزرگترين و «عُوَوديا» تنها با يك فصل، از كوچكترين آنها به شمار مي آيد. هر هفته در روز شبات، همانند تورا قسمتي از نويئيم كه موضوع آن مربوط به پاراشاي هفته است، با عنوان «هفطارا» پس از تـورا قرائت مي شود. هفطارادر دوران بت هميقداش دوم (معبد مقدس يهوديان) و پس از خرابي آن، در دوراني كه حاكمان بت پرست بر سرزمين مقدس چيره بودند، براي جلوگيري از هرگونه انتشار فرهنگ توحيدي، قرائت و آموزش تورا به هر شكلي منع شد، به طوري كه فريضه قرائت تورا براي شبات در كنيساها ممنوع شده، متخلفان را جريمه هاي سنگيني مي كردند. در اين راه، افراد بسياري كه همواره براي اشاعه تعاليم الهي تلاش مي كردند و از جمله، ده تن از بزرگترين دانشمندان يهود مانند ربي عقيوا جان خود را ازدست دادند. علماي يهود در آن زمان براي جلوگيري از فراموشي فرمانها و تعاليم تورا، از حكام وقت درخواست كردند كه يهوديان اجازه داشته باشند تا حتي قسمتي از كتب انبيا (نويئيم) را هر هفته به منظور يادآوري تاريخ يهود قرائت كنند، كه با اين درخواست موافقت شد. از آن پس بخشي از كتب نويئيم، دست كم و به طور معمول تا 21 پاسوق كه با پاراشاي آن هفته تورا مناسبت داشت، انتخاب شد تا به جاي تورا در روز شبات در كنيسا قرائت شده، بر آن براخا گفته شود كه «هَفطارا» نام گرفت. همان گونه كه ذكر شد، هفطاراي هر هفته چنان انتخاب مي شد كه يادآور پاراشاي توراي آن هفته براي مردم باشد. مثلاً در هفته پاراشاي نوح، بخشي از كتاب يشعياي نبي را برمي گزيدند كه در آن متن، خداوند خطاب به يشعيا و جامعه يهود، پيمان خود را درباره عدم تكرار طوفان نوح يادآور مي شود و بدين گونه پاراشاي نوح از تورا كه موضوع اصلي آن «طوفان نوح» بود، در ذهن مردم زنده مي شد. در مناسبتهاي ويژه مانند موعديم، روش حودش (اول ماه) و شباتهاي مخصوص، هفطاراي متناسب با موضوع آن برگزيده و قرائت مي شد. بعدها با شكست بت پرستان، اين حكم باطل شد و يهوديان دوباره به خواندن پاراشاهاي تورا پرداختند؛ اما رسم قرائت هفطارا تقريباً به همان شكل، پس از قرائت تورا در شبات و موعديم ادامه يافت. ج) كتوبيم (مكتوبات ) به سومين بخش تنخ گفته مي شود كه شامل 11 كتاب است: 1- تهيليم (مزامير داوود): داراي 150 فصل و بيشتر آنها از نبوتهاي داويد (حضرت داوود) است. وي در اين كتاب، دلبستگي خود را به خداي يكتا نشان مي دهد. مضامين «تهيليم» بهترين وسيله ايجاد ارتباط معنوي بين انسان و خداست. به همين سبب در تفيلاهاي ما فصولي از مزامير داويد يا تهيليم گنجانده شده كه در ميان كتابهاي تنخ پس از تـورا، بيشتر از كتب ديگر مورد مطالعه و علاقه مردم است. « خدا را هميشه در مقابل خود قرار مي دهم»، اين يكي از گفتارهاي داويد است كه به نخستين اصل ايماني يهوديت مبني بر حضور و نظارت خداوند متعال در هر زمان و مكان اشاره دارد. تهيليم تفاوت بارزي با ديگر كتب نَبَوي يهوديان دارد. در نوشتار انبيا، اين خداوند است كه به وساطت پيامبرانش با انسانها سخن مي گويد؛ ولي در مزامير، اين انسانها هستند كه به صورت فردي يا جمعي با خدا سخن مي گويند، گاه با نماز و استغاثه و گاهي با شكرانه و ستايش. يكي از انديشمندان مي گويد: «مزامير، آينه هايي هستند كه حتي كوچكترين تأثيرات وارد آمده بر نفس را همچون نگراني، شادماني، ترس، شك، اميد، يأس، رنج و سرگرداني منعكس مي سازند». مزاميرحضرت داويد از چنان تنوع بياني و موضوعي برخوردار است كه هر نياز و خواسته اي را برآورده مي سازد. شايد به سبب همين ويژگي است كه در ايام قديم، « لِوي»ها كه از نسل «لِوي» يكي از فرزندان حضرت يعقوب بودند و خداوند مسوؤليت تشريفات معبد مقدس را به آنان محول نموده بود، بسياري از مزامير را همراه مراسم قرباني در خانه خدا با آهنگ و نواهاي متنوع موسيقي مي سراييدند. نحوه سرودها تعيين كننده نوع سازهاي موسيقي و آهنگ مناسب آن سرود ويژه مي بود، زيرا يك شعر نيايشي، با سرود تسبيحي يا شعر مرثيه اي متفاوت است. البته با وجود پژوهشهاي بسيار، ماهيت ابزار موسيقي يا آهنگهايي كه در آغاز مزامير آمده اند، به گونه اي درست، روشن نشده است. هارامبام در شرح مراتب نبوت به درجه اي اشاره مي كند كه انسان در بيداري احساس مي كند حالتي در او پديد آمده و نيرويي وي را به گفتن وامي دارد تا سخنان لطيف، حكمت آميز، ستايشگرانه، نصايح مفيد و حتي مطالب اجتماعي يا الهيات و عرفاني بر زبان راند. او اين فيض عقلاني را كه خداوند نازل كرده است، «رووَحْ هَقوُدِش» ناميده و مي گويد كه «تهيليم» حضرت داود از جمله كتابهايي است كه ا درجه «روح هقودش» نوشته شده اند و به همين دليل، اين كتاب جزو «كتوبيم»؛ يعني، «مكتوبات با الهام نوشته شده» و در مجموعه سه گانه تَنَخ جاي گرفته است. درباره همين نوع الهام است كه حضرت داويد مي فرمايد: «كلام او بر زبانم جاري است». در نگارش، زبان و ادبيات انبياي يهود، بويژه درباره صفات و آثار باري تعالي، اصطلاحي در تلمود وجود دارد كه مي گويد «تورا با زبان انسانها سخن گفته است»؛ يعني، در ظاهر چنان نوشته شده كه همه مردم بتوانند با ساده انديشي خود، دركي از خداوند بيابند. در غير اين صورت، چگونه مي توان شكوه و عظمت الهي را به آنان تعليم داد. از اين رو برخي از صفات و افعال مادي براي معرفي و اعلام وجود الهي به عاريه گرفته شده است، زيرا يك نوآموز در ابتداي نگرش، وجود را در محسوسات يا چيزهايي حس شدني و لمس شدني مي بيند. همچنين براي بيان عدم نقص، بي نيازي و كامل بودن خداوند از بعضي كمالات كه براي انسانها به كار مي رود، استفاده شده است. پس صفات و افعال مادي كه در كتب انبيا هستند؛ مانند حركت، نزول، صعود، رفتن، ايستادن، نشستن، سكون، خروج و عبور هرگز به مفهوم مادي شان به خداوند واحد، ازلي و ابدي نسبت داده نمي شوند، بلكه براي بيان حضور، نظارت، توانايي، لطف و داوري باري تعالي و به گونه تمثيلي مورد استفاده قرار مي گيرند. مزامير حضرت داويد، همچون هر اثر نبوي كه سرچشمه از درياي بي كران وحي دارد به يك زمان، مكان و موضوع خاصي محدود نمي شود، بلكه براي همه زمانها و نسلهاست. هر ميزموري مي تواند همراه با پيام آموزنده، ابعاد گوناگون و رموزي نهفته در خود داشته و به موضوعهاي مختلف در زمانهاي متفاوت اشاره كند. چنانكه حضرت داويد، مزاميري به نام « هَلِلِ بزرگ»5 را در وصف و ستايش خداوند و به سبب معجزات زمان خروج بني اسراييل از مصر در زمان قديم و مددهاي الهي به موحدان، در دوران خود مي سرايد. بعدها «حزقيا» يكي از پادشاهان يهودا به دليل عظمت شكست سپاهيان « سَنْخِريوْ» (آشور) و رهايي قومش، همين مزامير نَبَوي را با نگاه و برداشتي ديگر درباره شگفتيهاي زمان خودش سروده و بازگو مي كند. روايتي به نقل از تلمود مي گويد: «افزون بر داويد، تهيليم را ده تن از بزرگان از جمله حضرت آدم، حضرت موسي و فرزندان قورح سراييدند». 2-3-4- سه كتاب ميشلِه (امثال سليمان)، قُوهِلِت (جامعه) و شيرهَشيريم (سرود سرودها) : از نبوتهاي شلومو (حضرت سليمان) هستند كه وي در دو كتاب اول، بيشتر به نكات اخلاقي و عبرت آموز مي پردازد و در كتاب سوم (شيرهشيريم)، بحثي عرفاني بين بني اسرائيل و خداوند بيان مي شود. 5- كتاب ايوب: برخي آن را نوشته حضرت مشه مي دانند كه از زندگي ايوب، آزمايشها و بحثهاي او و دوستانش درباره علت عذابهايي كه انسان در طول حياتش متحمل مي شود، سخن مي گويد. در كتاب ايوب، فلسفه پيچيده اي وجود دارد كه فهم آن، تعمق ويژه اي را مي طلبد. 6- كتاب روت: گرايش يك زن بت پرست (روت) به راه خداوند و پايداري او را در اين مسير توضيح مي دهد. اين زن با ايماني راسخ مشكلات را تحمل مي كند و سرانجام از روت، خاندان داويد پديد مي آيد. 7- اِخا (مراثيِ يرميا): پيش بيني و مراثي «يرمياي» نبي در مورد خرابي بت هميقداش اول است كه در شب و روز نهم ماه عبري آو خوانده مي شود. يرميا نعمات و مشكلات را اتفاقي نمي شمارد، بلكه آنها را بازتابي از اعمال ما مي داند كه تحت نظارت خداوند به خود ما برمي گردد. يرميا ما را به توبه و بازگشت در راه پروردگار فرا مي خواند و تأكيد دارد با اعتقاد به احسانهاي خدا كه ابدي و جاودان هستند، حتي با وجود خطاهاي گذشته، جايي براي يأس و نوميدي وجود ندارد. بنابراين با چنين اعتقادي چرا با درنگ و تأخير در انجام دادن فرمانهاي الهي، سبب گرفتاري و بدبختي خود شويم؟ 8- كتاب اِسْتِر (مگيلت استر ): از زندگي يهوديان در ايران و زمان پادشاهي اَحَشْوِرُُش (حدود 2400 سال پيش) همراه با توطئه هامان – نخست وزير وقت عليه يهوديان سخن مي گويد. هامان كه فردي بت پرست بود، مي خواست همه ايشان را به علت اعتقاد به خداي يگانه و عدم پرستش بت او در روز 13 ادار قتل عام سازد، ولي اين توطئه به خواست خداوند و ياري و همراهي «استر» و «مُرْدِخاي» به شكست انجاميد. اين كتاب با عنوان «مگيلاي استر»، طي مراسمي در شب و روز چهاردهم ادار (جشن پوريم) خوانده مي شود. آرامگاه استر و مردخاي در ايران و در شهر همدان جاي دارد. 9- كتاب دانيئِل (دانيال نبي): از پيش بيني هاي دانيال، نبوتهاي او به هنگام اسارت يهوديان در بابل و شكست حكومت بابل به دست داريوش (پادشاه ايران) تشكيل شده است. وي به سبب پايداري در راه خدا و پرستش خداي يگانه با توطئه مخالفانش به چاه شيران انداخته مي شود و شيرهاي وحشي همچون حيواناتي رام و دست آموز در كنار او زانو مي زنند، ولي هنگامي كه دشمنان دانيال به درون چاه انداخته مي شوند، هنوز به انتهاي آن نرسيده اند كه شيران آنها را پاره پاره مي كنند. آرامگاه دانيال نبي در شهر شوشِ استان خوزستان ايران قرار دارد. 10- كتاب عِزْرا - نِحِمْيا: به ذكر اعمال اين دو پيامبر در ارشاد مردم و بازگشت يهوديان به ياري «كورش» به سرزمين مقدس و ساخت بت هميقداش دوم به مدد كورش و داريوش دوم كه هر دو از پادشاهان ايران بودند، مي پردازد. عِزرا در ترويج فرهنگ تورايي كوشش بسيار نمود و خدمت عظيمي در احيا و تقويت ايمان يهوديان نسبت به تـورا انجام داد. او تحصيل تـورا را بين مردم رواج داده، شالوده اي محكم براي مقدس نگه داشتن آن پايه ريزي كرد. عزرا با عشقي عظيم، تـورا را با تفاسيري كه مشه ربنو آموزش داده بود، به مردم آموخت تا آنكه ايشان نه تنها آن را بپذيرند، بلكه آموخته و با آن زندگي كنند. حضرت موسي تـورا را براي نسلي آورد كه تازه از مصر خارج شده بودند و عزرا دانش تـورا را به نسلي بازگرداند كه تازه از اسارت بابل آزاد شده بودند. 11- كتاب ديوْرِه هَياميم (تواريخ ايام ) : شجره نامه بني اسرائيل را از «حضرت آدم تا اوايل آبادي بت هميقداش دوم» دربردارد و برخي از وقايع زمان پادشاهان را نيز شرح داده است. لازم به ذكر است كه كتابهاي شموئل، پادشاهان، تواريخ ايام و عزرا - نحميا در اصل هر كدام يك كتاب محسوب مي شوند، ولي به صورت 2 جلدي (جلد1 و جلد 2) و كتاب «عزرا - نحميا» به صورت جداگانه؛ يعني، كتاب عزرا و كتاب نحميا نيز چاپ شده اند. فرهنگ و بينش يهود – سال اول نظام جديد آموزش متوسطه |
|