انجمن کلیمیان تهران
   

تفسيرهاي سنتي و جديد از مذهب

   

 

هارون يشايايي
دي
84

 

از هنگامي كه انسان بنابرفطرت ذاتي خود يا قبول رسالت انبياء و يا عقلانيت استدلالي و اكتسابي يا برحسب سنت‏هايي كه با آنها خو گرفته و خداباور شد و با اعتقاد به هر يك از اديان و مذاهب خداباورانه زندگي كرد، تا امروز تفسيرهاي گوناگون در محدوده هر دين و يا خارج از آن، در اين تاريخ طولاني از سنت‏هاي

كهنِ تفاسير كلامي تا برداشت‏هاي پسامدرنيستي در اديان مختلف وجود داشته است . آن چه من در اين فرصت به آن خواهم پرداخت برداشتي است كه با توجه به قدمت دين يهود و ارزش‏هاي يهوديت نبوي با توانايي اندك من قابل بيان است.

بناي تفكر يهودي و دين يهود براصول مطرح شده در كتاب آسماني يهوديان يعني تورات شكل گرفته است. هيچ تفسيري از دين يهود خارج از مباني توراتي، چه بحث‏هاي تلمودي و يا تفاسير ميدراشي و يا برداشت‏هاي متكي براصول مدرنيته و رفورميسمي در اجراي مراسم و مناسك و يا حتي اعتقادات سياسي صهيونيستي و يا ضد صهيونيستي خارج از اعتقاد به نص صريح تورات و كتب انبياء از نظر يهوديان اعتبار و ارزش بررسي ندارد.

البته پذيرفتن اين اصل به اين معني نيست كه همه تفاسير ديني يهود در زمان‏هاي مختلف يكسان بوده‏اند شايد بتوان گفت هيچيك از اديان الهي چون يهوديت همواره مورد نقد و بررسي و اظهارنظرهاي گوناگون از طرف متفكران يهودي و غيريهودي قرار نگرفته و پاسخگو نبوده است.

از زمان نزول تورات قرن 13 قبل از ميلاد به وسيله حضرت موسي تاكنون، از شيوه‏هاي اجرايي تفاسير و احكام فقهي به وسيله سنهدرين تا زمان خرابي معبد دوم (حدود 70 ميلادي) و تا بحث‏هاي تلمودي كه در بسياري از موارد دو نفر گوينده با عقايد متفاوت و متضاد در مقابل هم قرار مي‏گرفتند تا دوران سلطه حاخام‏ها و دوران طولاني پراكندگي يهوديان، نحله‏هاي مختلف: صدوقيم، گائون‏ها، حاسيدها، تنائيم از جمله هيلل و شماي (پانصد قبل از ميلاد تا 70 ميلادي) تا زمان آمورائيم و گئونيم گرفته تا موسي‏ابن ميمون و اسپينوزا و تا مفسرين كنوني كه از تعاليم توراتي جريان سياسي صهيونيستي را استنباط كرده‏اند و تا گروه‏هاي ناتوره‏‎كارتا كه هم اكنون از بنيادي‏ترين اصول تورات، جريان ضدصهيونيستي را تبليغ و ترويج مي‏كنند همه بر اين عقيده پافشاري كرده‏اند كه هستي‏شناسي يهود و احكام الهي و داده‏هاي متافيزيكي، اصولي تغييرناپذيرند كه براي بيان آنها و تفهيم و اجراي دستورات، احكام و فرايض و تفاهم بين انسان‏ها و معتقدان به اديان الهي همواره بايد در جستجو و يافتن بياني تازه و شيوه‏هاي متناسب با زمان و مكان تلاش كرد.

با توجه به محوريت تورات در اعتقادات ديني يهوديان و مكتوب بودن آن از زمان‏هاي بسيار دور، نوشته‏ها و تفاسير گوناگون در فلسفه و فقه يهود كم نيستند.

فقهاي يهود علاوه بر تورات مكتوب به توصيه‏ها و راهنمايي و كندوكاو روحانيون و صاحب‏نظران ديني يهود اهميت بسيار داده‏اند و جمع‏آوري و تدوين اين اقوال شفاهي بخشي از فرهنگ ديني يهوديان است.

از ميان نوشته‏هاي متعدد در تفسير اصول يهوديت، تلمود مهمترين و تأثيرگذارترين كتاب در الهيات، فقه، نصايح و توضيحات و راهنمايي‏هاي اجتماعي و فردي است. تلمود در واقع مجموعه تورات شفاهي است كه به بالندگي يهوديت از زمان نگارش يعني اواسط قرون وسطي تاكنون كمك فراوان كرده است. به گفته آدرين اشتاين سالتز در كتاب سيري در تلمود با ترجمه باقر طالبي دارابي «اگر كتاب مقدس سنگ زاويه و شالوده يهوديت باشد، تلمود ستون اصلي آن خواهد بود كه از فراز و نشيب‏ها سر برآورده و كل بنا و عمارت معنوي و عقلانيت يهوديت را پشتيباني مي‏كند».

در مورد تلمود بسيار گفته‏اند، بسياري در قبول و بسياري ديگر در رد آن قلم‏فرسايي كرده‏اند و زماني بدگويان آن را در آتش سوزانده‏اند، ولي تلمود چون چشمه‏اي جوشان همواره خوانندگان خود را سيراب كرده و موجب نوآوري‏هاي فراوان در تفكر و اعتقادات يهوديان شده است.

تلمود نشانه انعطاف‏پذيري متفكران يهودي و سيلان فكر است. در تلمود گاه اظهارنظرهاي فقهي و شرعي درباره حتي علوم تجربي به مجادله بين گويندگان تبديل مي‏شود و در بسياري از موارد توافق حاصل نمي‏شود و اين خود نشانه قبول نظرات مختلف، دگرگوني و تحول سنت‏ها و بيان نقطه‏نظرات جديد است، ولي اين اختلافات و گاه تناقضات هرگز به نفي اصول يهوديت منجر نمي‏شود، دين‏باوري در تفكر يهود معنويت ناب است «خداوند شبان من است، محتاج به هيچ چيز نخواهم بود، در سبزه‏زارها مرا آسايش مي‏دهد و در كنار آب‏هاي روان مرا رهبري مي‏كند، جان مرا به من مي‏بخشد و به خاطر نام خود به راه‏هاي عدالت هدايتم مي‏كند». (مزمور 23)

در يهوديت دين‏باوري به چالش كشيده نمي‏شود، هرچند گاه عقلانيت براي قبول دين مورد توجه قرار مي‏گيرد و اصول دين با مباني عقلاني قبول يا رد مي‏شود ولي بلافاصله از طرف دين‏باوران اين اصل مطرح مي‏شود كه خود عقلانيت كه موجب قبول يا رد دين مي‏شود از كدام منشاء استدلال مي‏كند.

اما مدرنيته بر اين باور است كه «اعتقادات ديني وقتي معتبر است كه مبتني براصول اوليه قطعي و روشن باشد و يا بر حواس ما به صورت آشكار و بديهي اثر گذارد».

ولي دين‏باوران بر اين انديشه‏اند كه اگر حواس بشري اعتبار تشخيص و قبول يا رد هر مطلبي را دارند اين اعتبار حواس از كجا ناشي مي‏شوند، به همين دليل استدلالات و مباني تكامل عقلاني، در حيطه قبول دين‏باوران قرار نمي‏گيرد. در نظر دين‏باوران معرفت و شناخت خداوند امر فطري و طبيعي است. مدرنيته و تجدد، اعتقادات ديني را با ارزش‏هاي مورد قبول خود ارزيابي مي‏كند در حالي كه خلقت آدمي در مفاهيم توراتي هم صورت شكلي دارد و هم صورت معنايي و معنوي «خداوند آدم را از خاك زمين آفريد و در بيني او روح زندگي و معرفت دميد و آدم جاندار شد. (سفر پيدايش فصل دوم) گفتني است كه در روز ششم خداوند آدم را در شكل ظاهري خود آفريده بود و در فصل اول سفر پيدايش گفته شده «خداوند آدم را به شكل خود يعني به شكل خداوند آفريد» و البته اين معني به كرات در اعتقادات يهوديان تكرار شده كه خداوند جسميت ندارد و معني و روح مطلق ات و اين تشبه فقط شباهت لفظي دارد و به همين دليل در فصل دوم برشيت تاكيد بر ذصدو رااح يعني روح جاودانه و معرفت الهي شده و اين كه خداوند ذره‏اي از روح خود را به انساني كه قبلاً آفريده به امانت مي‏دمد و او را به وظايف و مسئوليت‏هايش آگاه مي‏سازد. بر اين اساس شناخت و آگاهي انسان نسبت به خود و ديگران و جهان هستي معرفتي الهي است. همين وديعه الهي در برابر آن چه زندگي مادي انساني را تشكيل مي‎‏دهد به ما كمك مي‏كند تا راه‏هاي وصول به حقيقت و عدالت را درك نموده و به آن عمل كنيم و حتي زندگي شخصي خود را سامان دهيم و از مواهب هستي بهره‏مند شويم. تفاسير سنتي يا آورده‏هاي جديد از دين، دين‏باوران را از راه خود دور نمي‎‏سازد و به اعتقاد آنها خللي وارد نمي‏كند، بلكه مي‏توان گفت هر استدلالي براي نفي دين، دين‏باوران را در اعتقاد خود راسخ‏تر كرده است.

نيكلاس ولتر ستورف از مشهورترين فيلسوفان مسيحي دين‏باور عصر ما تأكيد مي‏كند «سنت بر اين پايه عمل مي‏كند كه كتب مقدس يك راهنما هستند، راهنمايي نه فقط براي رهايي و رستگاري بلكه براي سلوكمان در اين جهان، آنها راهنمايي كامل هستند و نوعي نگرش كلان به جهان و زندگي به ما مي‏بخشند»،

از همين ديدگاه او به مسئله فلسطين و مناقشه با اسرائيل در سال 1987 توجه نموده و بر حقوق مردم فلسطين براي زندگي شرافتمندانه تأكيد مي‏‎كند و همچنين با مسافرت به افريقاي جنوبي در سال 1975 به صراحت و بنابر عقيده ديني خود از حقوق سياه‏پوستان دفاع مي‏كند.

توجه به چنين مسائلي از زندگي انسان، از آنجا قابل توجه است كه فيلسوفي با انديشه‏هاي دين‏مداري، خود را به حساس‏ترين مشكلات زندگي مردم نزديك نموده و متعهد مي‏شود در بهبود شرايط مطلوب و رسيدن به حقوق الهي و انساني آنها را كمك نمايد، در ميان انديشمندان يهودي فراوان هستند متفكران مذهبي يهود كه نه فقط به حقوق يهوديان بلكه براي حق زندگي آزاد و شرافتمندانه همه آدميان تلاش كرده‏اند، حاخام المربرگر، موشه منوهين، آلبرت اينشتين، ايسرائل شاهاك، فليسيا لانكر، نوام چامسكي و ديگران از جمله دين‏باوران متعهد و انسان‏دوست يهودي هستند كه هر يك در شرايط مختلف و زمان‏هاي متفاوت با تكيه بر تفاسير سنتي و يا جديد از يهوديت در خدمت بشريت اقدام كرده‏اند. معتقدان و متفكران از اديان الهي نيز از اين فيض خداوندي بهره‏مند هستند با نقل قولي از فيلسوف بزرگ معاصر مسيحي نيكلاس ولتر ستورف به مطلب خود پايان مي‏دهم.

«يكي از عقايد محوري در مسيحيت و يهوديت و اسلام اين است كه ما انسان‏ها فراخوانده شده‏ايم كه به خدا ايمان و باور داشته باشيم، بر او تكيه كنيم و به او اعتماد بورزيم و به او اطمينان داشته باشيم، ايمان داشتن به خداوند تعهد انساني بنيادين ما است، اين عقيده نيز در اين سه دين جنبه محوري دارد كه تنها به مدد ايمان و باور به خداوند است كه عميق‏ترين بيقراري‏هاي قلب آدمي آرام مي‏‎گيرد و در اين جا عمل به تكليف و شكوفايي به هم پيوسته‏اند».

 

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید