|
|
خرداد 85
مطلبي كه تقديم خوانندگان محترم ميشود برداشتي است درباره زمان به روايت تورات و تطبيق آن با درك و علم امروزي از زمان در مفهوم علمي – عملي و ديني آن. نويسنده مطلب ذيل خود تأكيد ميكند كه موقعيت و مقام مفسر مذهبي يهود را ندارد و فقط دانسته هاي خود را مطرح ميكند بي آن كه آن را قطعي و نهايي بداند. پروفسور «جرالد شرودر» دكتراي تكنولوژي از دانشگاه ماساچوست است و كتابهاي بسياري همچون «پيدايش بيگ بنگ» يا انفجار اوليه كه زمين و ستارگان از آن به وجود ميآيند، «كشف همآهنگي موجود بين علم مدرن و كتاب مقدس» و بسياري كتب ديگر كه بيشتر در زمينه مربوط به هستيشناسي يهود در فلسفه و علم و عمل است را به رشته تحرير درآورده است. البته پيداست كه برداشت پروفسور شرودر نتيجه مطالعات و عقايد شخصي او است و نه يك برهان قطعي و پذيرفته شده. راهنماي مآخذ : [1] تلمود: مجموعه تورات شفاهي شامل ميشنا و گِمارا است. در ابتدا ميشنا به صورت قانونهاي مجزا در حدود سال 188 م. به وسيله ربي يهودا هناسي تدوين گشت. به دنبال آن، بحث و مجادلات و تجزيه و تحليلهاي مفصلي بر اين قوانين صورت گرفت، به عنوان گمارا و به وسيله دو تن از دانشمندان دوره تلمود (حدود 500م.) در بابل به صورت مجموعهاي گردآوري و تنظيم شد و در نتيجه مجموعه آنها (ميشنا و گمارا)به اسم تلمود بابلي مشهور گشت. بعد از تورات (كتبي)، تلمود مهمترين منبع مطالعه يهوديان است كه پايه و اساس تمامي قوانين و مرام يهوديت را دربرميگيرد. تمامي تلمود اولين بار در سال 1523 م. در ونيز ايتاليا به همت شخصي به نام دانيل بامبرگ به چاپ رسيد كه تفاسير راشي و توسافوت را نيز شامل ميشد. [2] راشي : مخفف «رَبِنو شِلُمُو ييصحاقي» (1105 - 1040 م.) مؤلف مهمترين و مشهورترين تفاسير بر تورات و تلمود، كه در بيشتر چاپهاي تورات و تلمود انتشار يافته است. تفسير راشي بر تورات در مقايسه با تفاسير دانشمندان ديگر، بسيار مختصر، ولي در عين حال جامع و روشن است و اولين كتاب چاپ شده به خط عبري (حدود 1470 م. در رم) ميباشد. تفسير وي بر تلمود نيز تأثير به سزايي در بين مطالعهكنندگان تلمود داشته و درك و فهم آن را امكانپذيرتر ساخته است. راشي رياست يشيواهاي زادگاه خود در فرانسه را برعهده داشت. [3] هارامبام : مخفف «ربي مُشِه بن مَيمُن (Maimon) (1204- 1135م.) از مشهورترين چهرههاي دنياي يهود بعد از دوره تلمود است. وي يكي از بزرگترين مراجع روحاني قانوننويسي و همچنين فيلسوف و پزشك مخصوص سلطان صلاحالدين ايوبي، سلطان مصر و سوريه بود. هارامبام در «كُوردُبا»اسپانيا متولد و بعد از چند سال سرگرداني در شمال آفريقا، سرانجام در فستات (قاهره كنوني) ساكن شد. علاوه بر اثرات بينظير در تعاليم و قوانين يهود (مانند «ايگرِت تِمان»، «پِروش هَميشْنا»، «مُورِه نِووخيم» و «ميشنِه تُورا»)، وي رسالهها و كتابهاي ديگري نيز بر طب، بهداشت، نجوم و غيره تأليف كرده است. [4] نَحمانيد يا رَمبان: مخفف «ربي مُشِه بِن نِحْمان»(1270 – 1194 م.) يكي از بزرگترين دانشمندان تورات و رهبر روحاني در دوره بعد از «هارامبام»، مؤلف بيش از 50 اثر بر تورات، تلمود، قانون يهود، فلسفه يهود، قبالا و طب بود كه همگي جزو اثرات مهم يهود به شمار ميروند. تفسير عميق وي بر تورات، اولين بار در سال 1472 م. در رم ايتاليا به چاپ رسيد و امروزه در بسياري از چاپهاي تورات ديده ميشود. وي در گِروُنا اسپانيا متولد شد و رياست يشيواي آن جا را به عهده داشت و از اين رو به نام «ربي مشه گروندي» نيز معروف است. [5] ميدْراش: اصطلاح كلي كه معمولاً به آن قسمت از تعاليم دانشمندان دوره تلمود اشاره ميكند كه به موضوعات اخلاقي و رفتاري و بحثهاي تفسيري پرداخته و اغلب بحث و استدلال راجع به قوانين را تشكيل نميدهند. در سالهاي بعد از تدوين تلمود، بسياري از اين مطالب، در مجموعههايي به نام «ميدراشيم» گردآوري شد. [6] وَييقْرا رَبا : قسمتي از مجموعه كلي ميدراش ربا، كه بر سفر «وييقرا» (لاويان) بوده و شامل پند و اندرزهاي اخلاقي ميباشد و در حدود 450 م. گردآوري شده است.
نگرشي بر عمر جهان : يكي از آشكارترين موارد بحثانگيز بين تورات و علم، سن و عمر هستي است. آيا مطابق دادههاي علمي، دنيا ميليونها سال قدمت دارد و يا طبق اطلاعات كتاب مقدس هزارها سال؟ هنگامي كه ما دورهها و نسلهاي كتاب مقدس را جمع ميكنيم به حدود 5760 سال ميرسيم در حالي كه اطلاعات تلسكوپ هابل و يا دادههاي تلسكوپهاي زميني واقع در هاوايي عمر هستي را 15 بيليون سال تعيين ميكنند. اجازه دهيد حق مطلب و كلام را در ابتدا روشن كنيم، جهان ممكن است فقط در حدود 6000 سال عمر داشته باشد. خداوند ميتوانسته نورهايي درست كند كه از كهكشانهاي دور به ما برسند و چنين وانمود كنند كه عمر هستي بيليونها سال است. قطعاً هيچ راهي براي رد اين ادعا وجود ندارد. خداوند بزرگ ولايتناهي ميتوانسته دنيا را بدين طريق بيافريند. يك رويكرد ديگر وجود دارد كه با توصيف مفسران قديم از خدا و طبيعت نيز توافق دارد. جهان ممكن است به طور همزمان جوان و پير باشد. در ذيل ما رويكرد و گزينه دوم را مورد رسيدگي و ملاحظه قرار ميدهيم. در جريان حل و برطرف كردن اين تفاوت آشكار، جالب است كه به روند بالندگي دانش نگاهي تاريخي بيندازيم، چرا كه نشانهها و برهانهاي قطعي در دسترس و موجود نيستند. علم همواره در حال تغيير و پيشرفت است و اين كه اين تغييرات و دگرگونيها تا كي ادامه خواهد داشت معلوم نيست. اما آن چه كه قابل دسترسي است توجه به اين امر است كه دادههاي علمي همواره، تصويري را كه از دنيا داشتهاند، در مقابل تصوير تغيير نايافته تورات مقدس، تغيير دادهاند. لذا تنها دادهاي كه ما از آن استفاده ميكنيم تفاسير قديمي از كتاب مقدس است كه منابع مورد استفاده ما در اين مقاله شامل: متن تورات مقدس (بيش از 3300 سال قبل) و تفاسير گوناگون علماي يهود درباره آن ميباشد. اين تفاسير، سالها قبل از اطلاعات امروزي ما، كه توسط تلسكوپ هابل و ... به دست آمده، نوشته شده است. جهاني با يك آغاز در سال 1959، تحقيقي از دانشمندان برجسته آمريكايي صورت گرفت. در ميان پرسشهاي زيادي كه مطرح شد يكي هم اين پرسش بود: «برداشت شما از سن دنيا چگونه است؟» در آن زمان سال 1959 علم نجوم مشهور و عمومي بود اما كيهان شناسي (Cosmology) به تازگي گسترش يافته بود، پاسخ به اين بررسي اخيراً در Scientific American پرخوانندهترين مجله علمي در سرتاسر جهان منتشر شد، دو سوم دانشمندان پاسخ مشابهي داده بودند. «آغاز ؟! هيچ آغازي وجود ندارد ارسطو و افلاطون 2400 سال پيش به ما آموختهاند كه گيتي ازلي است، ما ميدنيم كه تورات گفته «در آغاز پيدايش» (فصل 1،آيه 1). اين نظر تورات يك داستان زيبا و قشنگ است اما دانش و فرهيختگي ما بيشتر است، هيچ پيدايش و آغازي وجود ندارد». اين جريان مربوط به سال 1959 بود. در سال 1965 Penzias و Wilson انعكاس و پژواك انفجار ناگهاني بيگ بنگ Big Bang را كشف كردند و الگوي جهان، از يك دنياي ازلي به دنيايي كه آغازي داشته تغيير يافت. بعد از 3000 سال بحث و كشمكش، علم به يك توافق با تورات مقدس دست يافت، آغازي وجود دارد. همه چيز از «روُش هَشانا» (اول سال عبري) شروع ميشود. اولين چيزي كه ما بايد بدانيم مبداء تقويم كتاب مقدس است. سال يهودي با جمع كردن ادوار و نسلها از حضرت آدم محاسبه ميشود. به علاوه تا خلقت حضرت آدم 6 روز وجود دارد كه اين شش روز هم مهم است و هم اين كه روشهشانا به روايات مذهبي روز تولد دنيا است. «روش هشانا» به روايت معتقدان يادآور آفرينش «نِشاما» روح و روان زندگي انسان است. ما شمارش 5700 سال را از آفرينش روح و روان حضرت آدم شروع ميكنيم. ما ساعتي داريم كه با حضرت آدم شروع شده و شش روز اوليه از اين ساعت جدا هستند، كتاب مقدس تورات دو ساعت دارد. «روش هشانا» يادآور خلقت روح حضرت آدم است و از شش روز آفرينش مجزا است. به چه علت اين شش روز از تقويم جدا شده است؟ زيرا زمان در آن شش روز به طور متفاوتي توصيف شده است: «عصر بود و صبح بود»: يك روش و طريق غيرمعمول و نامتعارف از توصيف زمان! به محض اين كه شما از حضرت آدم به بعد نگاه ميكنيد جريان زمان تماماً در اصطلاحات و عبارات آدمي كه براي ما متعارف است آمده است: «آدم و حوا 130 سال قبل از داشتن فرزند زندگي كردند» «شِت (فرزند آنها) 105 سال قبل از داشتن فرزند زندگي كرد» و غيره. از حضرت آدم به بعد جريانِ زمان كاملاً از نظر مفهوم براي آدمي قابل فهم است. اما قبل از آن، موقع يك مفهوم انتزاعي است: «عصر و صبح». اين موضوع شبيه به اين است كه به وقايع و اتفاقات از ديدگاهي نگاه كنيد كه ارتباطي با آنها نداريد. نگاهي عميقتر به متن در تلاش براي فهميدن جريان زمان، اينجا، شما بايد به ياد بياوريد كه كل شش روز، در تورات، در 31 آيه توصيف شده است. شش روز آفرينش كه براي مردم زحمت زيادي در درك علمي در مقابل فهم كتاب مقدس ايجاد كرده است در 31 آيه محدود شده است! در MIT1 در كتابخانه Hayden ما در حدود 50.000 جلد كتاب درخـــصوص گستــرش جهـــــــان، كيهانشناسي2، شيمي ترموديناميك3، ديرينشناسي، باستانشناسي و فيزيك پرانرژي آفرينش داريم. در هاروارد در كتابخانه Weider احتمالاً 200.000 جلد كتاب درباره عناوين مشابه دارند. در حالي كه كتاب مقدس به ما 31 آيه داده است. انتظار نداشته باشيد كه با خواندن ساده آن آيهها، شما تمام جزئيات پوشيده شده در متن را بفهميد. اين بديهي است كه ما بايد كاوشي عميقتر براي استخراج اطلاعات داشته باشيم. ايده يك كاوش عميق داشتن، يك دليلتراشي نيست، تلمود (رساله حگيگا فصل 2) به ما ميگويد كه از شروع آيات كتاب مقدس تا شروع فصل دوم، كل متن در قالب يك تمثيل و حكايت آورده شده همراه با يك متن و معني دروني. حالا خود را در مجموعه عقايد 1500 سال پيش در زمان تلمود قرار دهيد. چرا تلمود فكر ميكند كه آن تمثيل است؟ آيا شما فكر ميكنيد 1500 سال پيش آنها اين گونه ميانديشدند كه خداوند نميتوانسته همه چيز را در 6 روز بيافريند؟آيا اين براي آنها مسئلهاي بوده است؟ اين ما هستيم كه امروزه با كيهانشناسي و دادههاي علمي، مسئله و مشكل داريم اما 1500 سال پيش آيا مشكلي براي قدرت لايتناهي خداي بزرگ در رابطه با 6 روز خلقت وجود داشت؟ هيچ مشكلي . لذا وقتي دانشمندان ديني اين 6 روز را از تقويم جدا كردهاند و گفتهاند كه تمام متن حالت تمثيل دارد، اين امر براي دفاع و توجيه از آن چه كه در موزههاي محلي ديدهاند نبوده است! هيچ موزه محلي در زمان آنها وجود نداشته است. حقيقت اين است كه خواندن دقيق متن، نمايان ميسازد كه اطلاعت پنهان و دربرگرفته شدهاي در لايههاي زيرين سطح وجود دارد. عقيده دنبالِ معنيِ عميق گشتن در تورات مقدس تفاوتي با دنبال معنيِ عميق گشتن در علم ندارد. همانطور كه ما نگاهي عميقتر به علم براي فراگيري كار هستي مياندازيم. به طور مشابه احتياج به خواندن و نگاه در تورات مقدس داريم. حضرت سليمان (ع) در كتاب امثال سليمان (فصل 25، آيه 11) به اين نكته اشاره ميكند: «كلمهاي كه به خوبي گفته شود شبيه به سيب طلايي در قاب نقره است». موسيبن ميمون در كتاب «راهنماي گمگشتگان» اين تمثيل را اين گونه تفسير ميكند، قاب نقره همان كلمات و متن تحتاللفظي تورات است كه از يك فاصله ديده ميشود. سيب طلا،رازهاي پوشيده شده در قاب نقره (متن تورات) است. هزاران سال پيش ما آموختهايم كه ماوراي خواندن ساده، نكات ظريفي در متن تورات مقدس وجود دارد كه معناي متن را گسترش ميدهد اين نكاتي است كه ما ميخواهيم آنها را مورد توجه قرار دهيم. تاريخ طبيعت و تاريخ انسان منابع يهودي قديمياي وجود دارند كه به ما ميگويند تقويم كتاب مقدس شامل دو بخش است ( حتي وييقرا ربا [6] كه به حدود 1500 سال قبل برميگردد اين مطلب را صريحاً بيان كرده است). حضرت موسي در آخرين سخنانش براي مردم، فرموده :«اگر ميخواهي اثر خداوند را در دنيا ببيني، روزگار پيشين را به ياد آور، به سالهاي هر دوره تأمل نما» (تثنيه فصل 32، آيه 7) ربي مُشِه بِن نَحْمان (نَحمانيد) طبق نظر قبالا ميگويد: «چرا حضرت موسي، تقويم را به دو بخش تقسيم كرده است روزگارهاي پيشين و سالهاي هر دوره؟ زيرا، «روزگار پيشين را به ياد آور»، منظور همان شش روز آفرينش است و «سالهاي هر دوره» تمام ايام بعد از حضرت آدم است». حضرت موسي ميفرمايد شما ميتوانيد اثر خداوند را در جهان به دو طريق درك كنيد. به پديدههاي شش روز آفرينش و گسترش زندگي در جهان نگاه كنيد كه فهميدن آن بسيار سخت است يا اگر آن نتوانست تأثيري روي شما بگذارد آنگاه در جوامع بعد از حضرت آدم تأمل كنيد، پديدههاي خارقالعاده تاريخ بشر. توسط هر كدام از دو راه اثر خداوند را پيدا خواهيد كرد. من اخيراً ملاقاتي با پروفسور لئون لدرمن4، برنده جايزه نوبل فيزيك در اورشليم داشتم ما در رابطه با علم بحث ميكرديم و در حين مكالمهاي كه با هم داشتيم،من گفتم: «درباره روحانيت و معنويت چطور، لئون؟» و او به من گفت: «شرودر! من با تو در رابطه با علم صحبت خواهم كرد اما در مورد روحانيت با مردم آن طرف خيابان، دانشمندان ديني، صحبت كن». اما او ادامه داد و گفت: «اما من مواردي از قدرت الهي (اتفاقات خارقالعاده) را در رابطه با حوادث امروزه دنيا پيدا كردهام». جالب است، بخش اول گفتار حضرت موسي، «روزگار پيشين را يادآور» درباره 6 روز آفرينش تأثيري روي پروفسور لدرمن نداشته است اما «سالهاي هر دوره» تاريخ انسان روي او اثرگذار بوده است. يك روز به چه معني است ؟5 اجازه دهيد به 6 روز آفرينش بازگرديم اكنون ما ميدانيم كه وقتي تقويم كتاب مقدس ميگويد 5767 سال، ما بايد «6 روز» را با آن جمع كنيم. چند سال پيش من، فسيل دايناسوري را به دست آوردم كه عمر آن (توسط فروپاشيزنجيرهاي راديواكتيوي6) 150 ميليون سال پيش تعيين شده بود. دختر 7 سالهام گفت: «پدر! دايناسور؟! چگونه دايناسور ميتواند 150 ميليون سال پيش وجود داشته باشد در حالي كه معلم كتاب مقدس من ميگويد عمر جهان حتي به 6000 سال هم نميرسد؟» من به او گفتم نگاهي به مزامير داوود فصل 90 آيه 4 بينداز، آن جا تو ميتواني مطالب كاملاً متحير كنندهاي پيدا كني، حضرت داوود ميفرمايد: «زيرا هزار سال در نظر تو (اي خدا) همانند يك روز است كه گذشته و مانند پاسي از شب است». شايد زمان از ديد حضرت داود با زمان از ديد خالق فرق داشته باشد، شايد زمان متفاوت باشد. تلمود، در تلاش براي پي بردن به نكات ظريف تورات، كلمه «حُوشِخ» (Choshech) را تجزيه و تحليل ميكند. وقتي كه كلمه در آيه دوم از فصل اول سفر پيدايش ظاهر ميشود، تلمود توضيح ميدهد كه منظور از آن آتش سياه، انرژي سياه و نوعي از انرژي است كه آن چنان قدرتمند است كه حتي شما توانايي نگريستن و ديدن آن را نخواهيد داشت. دو آيه بعد در سفر پيدايش (فصل 1، آيه 4) تلمود توضيح ميدهد كه كلمه مشابه «حُوشِخ» معناي تاريكي به عبارتي عدم روشنايي را ميدهد. كلمات ديگري نيز وجود دارند كه با تعريف متداولشان به كار نرفتهاند. براي مثال «مَييم» Mayim نوعاً معني آب ميدهد اما موسيبن ميمون (هارامبام) ميگويد كه در گفتارهاي اوليه آفرينش كلمه «مَييم» معناي ساختار جهان هستي را نيز ميدهد. يك مثال ديگر در سفر پيدايش (فصل 1، آيه 5) است كه در آن جا ميفرمايد: «عصر بود و صبح بود، روز يك» اين اولين بار است كه يك روز شمارش ميشود. عصر و صبح- نحمانيد روي معني عصر و صبح بحث ميكند آيا آن معني طلوع و غروب آفتاب را ميدهد ؟ قطعاً اين گونه به نظر ميرسد. اما نحمانيد مسئله و مشكلي را در اين ارتباط خاطرنشان ميكند: متن تورات ميفرمايد:«عصر بود و صبح بود، روز يك ..... عصر بود و صبح بود، دومين روز .... عصر بود و صبح بود، سومين روز» سپس در چهارمين روز از خورشيد نام برده ميشود. نحمانيد ميگويد هر خواننده باهوشي اين مسئله آشكار را ميتواند مشاهده كند كه چگونه ما ميتوانيم براي سه روز اوليه مفهوم عصر و صبح را داشته باشيم اگر خورشيد فقط در روز چهارم ذكر ميشود؟ براي نمايان شدن خورشيد فقط در روز چهارم، هدفي وجود داشته تا زمان بگذرد و مردم مطالب بيشتري راجع به جهان متوجه شوند. نحمانيد ميگويد متن تورات از كلمات «وَيْهي عِرِِو» استفاده كرده اما اين عبارات به معني «در عصر وجود داشت» نميدهند. او توضيح ميدهد كه حروف عبري «عَيين» (Ayin)، رِش (Resh) و «بِت» (Bet) ريشه كلمه «عِرِوْ» معناي هرج و مرج، آميختگي و بينظمي را ميدهد. به همين علت است كه عصر، «عِرِِو» خوانده و ناميده ميشود چرا كه وقتي خورشيد غروب ميكندبينايي تار و تصاوير نامشخص ميشوند. لذا معناي لغوي عبارت مذكور بدين صورت خواهد بود «بينظمي وجود داشت». عبارت تورات براي صبح «بُوقِر (Boker) كاملاًُ برعكس است. هنگامي كه خورشيد طلوع ميكند، دنيا «بيكُورِت» (Bikoret)، منظم و قابل تشخيص و مشاهده ميشود. به همين علت نيازي به ذكر خورشيد تا روز چهارم نميباشد زيرا از عصر تا صبح جرياني از بينظمي به نظم و از هرج و مرج به انتظام وجود دارد. هر دانشمندي شهادت و گواهي ميدهد كه در يك سيستم هدايت و رهنمود نشده چنين امري (سوق به سمت نظم) اتفاق نميافتد. نظم، هيچگاه خود به خود از بينظمي ناشي نميشود و منظم باقي نميماند. نظم هميشه به هرج و مرج تنزل پيدا ميكند مگر اين كه محيط، نظم را تشخيص دهد و قبول كند و آن ا براي حفظ كردن دربرگيرد. بايد يك راهنما براي سيستم وجود داشته باشد. اين يك مطلب و گفتار بدون شك و ابهام است. تورات مقدس ميخواهد خواننده را توسط اين جريان شگفتزده كند. آغاز از يك پلاسماي7 بينظم و آشفته و خاتمه با يك سمفوني و هماهنگي از زندگي. روز به روز جهان به سطح بالاتري پيشرفت ميكند. نظم ساخته شده از بينظمي، اين يك ترموديناميك خالص و تمام است و اين در اصطلاحات 3000 سال پيش بيان شده. آفرينش زمان هر روز آفرينش شمارش شده است با وجود اين يك گسستگي در طريق شمارش روزها جود دارد. تورات ميفرمايد: «عصر بود و صبح بود، روز يك» اما روز دوم گفته نشده است : «عصر بود و صبح بود روز دو» بلكه ميفرمايد: «عصر بود و صبح بود، دومين روز» و تورات شمارش خود را به همين منوال ادامه ميدهد: «عصر بود و صبح بود سومين روز، .... چهارمين روز،.... پنجمين روز، ..... ششمين روز» فقط در روز اول در متن از شكل متفاوتي استفاده كرده است: «روز يك» (Yom Echad) و نه «اولين روز». خيلي از ترجمهها دچار اشتباه شده و آيه را اولين روز ترجمه ميكنند. اين بدين علت است كه ويراستاران ميخواهند ترجمه زيبا و منطقي ارائه دهند اما آنها با اين كار پيغام مربوط به عالم هستيِ8 متن را كنار ميگذارند. زيرا يك تفاوت كيفي، همانگونه كه نحمانيد بيان ميكند، مابين «يك» و «اول» وجود دارد. «يك» مطلق9 و قطعي است اما «اول» تفضيلي. نحمانيد توضيح ميدهد كه در روز اول زمان خلق شد. اين بينش و بصيرتي شگفتانگيز ميطلبد. زمان خلق شد! شما نميتوانيد زمان را دريابيد و يا با چنگ زدن آن را حس كنيد! شما حتي نميتوانيد آن را ببينيد. شما ميتوانيد مكان و ماده را ببينيد، انرژي را احساس كنيد و انرژي نور را ببينيد. من متوجه آفرينش در اين موارد ميشوم اما آفرينش زمان؟! 800 سال پيش نحمانيد به اين بصيرت از طريق عبارات مورد استفاده تورات، «روز يك» نائل آمده است! و اين دقيقاً همان چيزي است كه اينشتين در چهارچوب قانون نسبيت به ما آموخت كه آفرينش نه فقط براي مكان و ماده بلكه براي خود زمان نيز وجود دارد.
مطلبي كه از شماره قبل تحت عنوان عمر جهان .....؟ تقديم خوانندگان محترم شد
برداشتي است درباره زمان به روايت تورات و تطبيق آن با درك و علم امروزي از زمان در
مفهوم علمي – عملي و ديني آن، و اينك دنباله مطالب. |
|