|
|
ارديبهشت 78 با استناد به آية تورات مقدس (از جان خود مواظبت كنيد)، نتيجه ميگيريم كه حُداوند، همانقدر كه به مرا قبت از امور روحاني توصيه ميكند و 613 فرمان (248 اوامر و365 نواهي) براي رستگاري دو جهان براي انسان وضعمينمايد، همچنين دستورميدهد كه انسان از جسم خود مواظبت كند. در ميشنا و گمارا هم از زبان دانشمندان و متفكران يهود، پندهاي بسياري در زمينة رعايت بهداشتي و مراقبت از جسم به چشم ميخورد مانند (پاكي بدن سبب طهارت روح ميشود.) يك روح سالم در جسمي تندرست ميتواند فرمانهاي ا.لهي را انجام دهد زيرا انسان با برخي بيماريها از انجام تعدادي از فرامين معاف ميشود. بطور مثال انسان بيمار نميتواند ميصواي سكونت در سوكا را انجام دهد يا تفيلا هاي روزانه را كامل بخواند يا تعنيت بگيرد. به علت وجود همين دستورات است كه علم پزشكي در دين يهود مقام شامخي مييابد. در (سنهدرين 17 ب) آمده است فرد عاقل نبايد در شهري كه پزشك ندارد زندگي كند. هرچه در تاريخ يهود به عقبتر برگرديم، تار و پودش اين حرفة مقدس را واضحتر ميبينيم. آيا يهودياني كه از مصر آزاد شدند با خود اصول پيشرفتة پزشكي مصر را به ارمغان آوردند؟ آيا آگاهي دانشمندان تلمود از خواص گياهان دارويي موجب كشف اين رشتة علم پزشكي شد كه اكنون علم دوباره به آن روي نموده است؟ جواب اين سئوالات هر چه باشد تغييري در اين واقعيت نميدهد كه يهوديان پزشكان بيشماري به جامعة بشريت تقديم نموده اند. هارامبام (ربي مشه برمايمون قرن دوازدهم پزشك دربارصلاح الدين ايوبي كه بيحضور او حاكم غذايي صرف نميكرد) درعين حال حاخام بزرگ يهوديان آن زمان بود كه علاوه بر كتب فلسفي و قانون، مقالا تي هم در زمينه پزشكي نوشته است. ربي اسرائيل بعل شم طوو (رهبر و پايهگذار نهضت حسيديم در روسيه قرن هفدهم) به شفاي بيماران با گياهان دارويي كه در كوهستانهاي اطراف روسيه به دست ميآمد مشهور بود و يكي از وجوه تسمية نام او (صاحب نام نيك) به اين علت است كه بيماران با گياهان و دعاهاي او شفاي فوري مييافتند. رازي معلم و استاد خود را در پزشكي، ابوسهيل پسر سهيل ربان الطيري پزشك يهودي ميداند. فرج بن سليم كه اروپاييان اورا فرجيوس مينامند الحاوي را به لاتين ترجمهكرد و دنياي غرب را با انديشه هاي پزشكي شرق آشنا نمود. واقعة جالبي از ربي شالم دووبراز لوباويچ نقل ميشود كه در سالهاي 95 -1894 كشف مهمي در رابطه با عاملي در مغز كشفشد كه نقش اساسي در حافظه و دقت انسان بازي ميكند. هنگامي كه اين موضوع بهاين راو بزرگ اطلاع داده شدبهآرامي كتابي را از قفسة كتابهاي قديميش برداشت كه درآن صفحهاي را نشان ميداد كه در مورد همان عامل در مغز توضيح دادهبود. هنگاميكه حاضرين تعجب خود را ابراز كردند راو توضيح داد كه از دانش پدران ما، سينه به سينه هم نكاتي نقل شده است كه فراگير بسياري از علوم از جمله پزشكي ميشود.
پزشكان يهودي ايراني : نام اين بيمارستان، از پزشك جواني كه با ايثار و از خودگذشتگي جان خود را در راه خدمت به مردم از دست داد، برگرفته شده است، دكتر روح اله سپير فرزند مرحوم آقاجان و بانو نصرت بود. وي نوة حكيم شلمو پزشك دربار ناصرالدين شاه بود كه مادرش هم به عنوان قابلهاي پر تلاش و ايثارگر خدمت ميكرد. دومين فرزند اين خانوادة با سواد و ثروتمند كه در مدرسة نور صداقت تحصيلكرد و پس از ورود به دانشكدة پزشكي بخاطر داشتن روحي پر مناعت و بدون توقع از خانواده، براي مخارج تحصيل به درست كردن دارو ميپرداخت.همچنين در دبيرستان نور صداقت شروع به تدريس نمود تا جواناني مانند خود پرورش دهد. روزي با ديدن مرگ يك زائوي يهودي در اثر بياحتياطي يك پرستار، در كنيساي ملا حننيا در خيابان سيروس درمانگاهي با وسايل خودش و كمك ديگران تأسيس كرد. در حاشية رسيدگي به بيماران، دكتر سپير فعاليت خود را به عنوان پيام آور بهداشت با همكاري عدهاي آغاز كرد. نظارت بر بهداشت مغازهها و قصابيها و منازل، آموزش بهداشت عمومي و فردي، مراجعه به شهرداري براي تسريع بهداشت كوچه ها و محله ها. براي تأمين هزينة لازم براي نگهداري و تأمين داروي بيماران به واردكنندگان دارو مراجعه ميكرد يا كنسرتهايي به همراهي مرتضي و موسي ني داوود و ملوك ضرابي برگزار كرد تا با درآمد آنها بتواند كمكهاي بيشتري به مردم آن زمان كه اكثريت با فقر گريبانگير بودند بنمايد. سرنوشت اين مردبزرگ با شيوع تيفوس در تهران به علت حضور سربازان بيگانه در زمان جنگ جهاني دوم رقم خورد. دكتر روح اله سپير بدون در نظر گرفتن مسري بودن اين بيماري با عشق به همنوع و فراموشي خود به ياري بيماران بي شمار شتافت و سرانجام بابت تيفوس در قبل از پسح سال 1322 نشاماي(جان) پاك خود را به باقي عالم سپرد.يادش گرامي باد. ذكر اين نكته ضروري است، كه پزشكان يهودي در تمامي طول جنگ تحميلي با حضور در صحنة جنگ يا پشت جبههها همواره پشتيبان پزشكان مسلمان بودهاند و با ايثار و با در نظرگرفتن سوگندنامة پزشكي هارامبام كه بين بيماران يهودي و غير يهودي تفاوتي قائل نميشود به درمان هموطنان پرداختهاند. اين مقاله با ياد پزشكان گمنامي كه در گوشه وكنار ايران و جهان، بدون جستجو براي نام و شهرت، بهحرفة مقدسخود ادامه ميدهند و تنها شفاي بيماران را ميطلبند پايان ميپذيرد. باشدكه همة ما وسيلهاي باشيم براي نزول رحمات ا.لهي وآگاهي داريم كه پزشكان به علت تخفيف درد دردمندان، حُدايگونه ترند |
|