در دین یهود 10 سرود "خاص و معروف" وجود دارد که 9
سرود از ابتدای آفرینش تاکنون سرائیده شده و دهمین آنها هنگام ظهور منجی عالم
(ماشیح) سروده خواهد شد.
سرود اول را حضرت آدم پس از توبه از گناهش سرود (מזמור שיר ליום השבת)
دوم: مشه (حضرت موسی) و بنی اسرائیل پس از عبور از دریای سرخ (אז ישיר)
سوم: میریام (حضرت مریم) و زنان یهود پس از گذشتن از دریا.
چهارم: سرود "چاه" هنگام یافتن آب پس از مرگ میریام در بیابان.
پنجم: یهوشوع پس از جنگ با 31 سلطان اموری در گیدعون.
ششم: دبورا و باراق پس از پیروزی بر سیسرا.
هفتم: حنا پس از اعطای فرزندش شموئل از جانب خد.اوند.
هشتم: داوید(حضرت داوود) پس از رهائی از دست دشمنان و شائول.
نهم: شلومو (سلیمان) غزل غزلها یا شیرهشیریم.
گفتارهای موزون و شعر گونه در تورات و کتب انبیای یهود معمولا با نبوت یا جرقه هایی
از روح قدسی که ارتباط دارد. ("روح هقودش" یا روح قدسی گاهی از جانب خد.اوند بر
انسان قرار می گیرد تا مطلبی یا پیش بینی اطلاع داده شود). از این نمونه ها می توان
سخنان "لمخ" به زنانش یا برکات پدران یهود به فرزندانشان را نام برد.
هر چند برای خواننده ی فارسی زبان، شهر مفهوم وسیعی دارد (غزل – رباعی – مثنوی –
قصیده – انواع رزمی – عارفانه – مذهبی – عاشقانه – مرثیه سرایی و ...) ولی آنچه در
شعر عبری به چشم می خورد با مفهوم وزن و ردیف و قافیه ی فارسی مشابهت کمی دارد.
دکتر علی شریعتی در کتاب "هبوط در کویر" می نویسد: "هر نوشتاری که بر روح آدمی اثر
گذارد، شعر است و چه بسا اشعاری که با وجود دارا بودن شکل شعر، اثر شعری ندارند".
اولین بار در سال 1835 م. "ربی لووت" پروفسور ادبیات در دانشگاه آکسفورد جزوه ای در
34 بخش با عنوان "گفتارهایی درباره ی اشعار مقدس یهودیان" منتشر نمود. شعر یهودی با
همزیستی یهودیان و مسلمانان که دارای فرهنگی غنی و پربار بودند رشد کرد و البته بر
آن تاثیر متقابلی نیز بر جای نهاد (اسپانیای قرن دهم با نام آندولس تحت حکومت
مسلمانان). اشعار مذهبی "پیوتیم" توسط دانشمندانی چون شلومو ابن گبیرول، مشه ابن
عزرا، شموئل هناگید و یهودا هلوی در همین زمان بوجود آمد. قدیمی ترین سراینده ی
(پیویتم) را "یوسه بن یوسه" در قرن ششم می دانند که نوعی قافیه در اشعار او به چشم
می خورد. پس از او "پیتانیم" (شعرای پیوتیم) دیگر، پیوتیمی سرودند که در کتب مذهبی
و دعاها وجود دارد. افرادی همچون "ینای"، "الیعزر بن کالیر" و "هدوتا بن اوراهام" و
"یوسف بن نیسان".
شعرا در اسپانیا موقعیت عالی و بسیار درخشانی داشتند چنان که "منحم بن یعقوب ابن
ساروق" و "دوناش بن لابرات" از شعرای دربار عبدالرحمن سوم خلیفه ی کوردوبا (قرطبه)
بودند. شهرهای سویل، لوخپا و ... به نام "شهر شعر" نامیده می شدند و علاوه بر شعر
یهود، شعر عرب نیز در این دوره شکوفا شد. شعرای یهودی اسپانیا، بیشتر، اشعار مذهبی
می سرودند در صورتی که اکثر یهودیان دیگر کشورها (ایتالیای بیزانس، بابل یا عراق
کنونی، فلسطین و ... ) اشعار غیر مذهبی (شعرهایی با مضامین روز و مسائل اجتماعی) می
سرائیدند، هر چند دعای "نیشمت" که از مهمترین دعاهای نماز شنبه یهود است در این
دوره در اروپا سروده شده است.
زبان شاعران یهودی، عبری و به سبک تورا بود اما بسیاری از شعرا، به زبان کشور خویش
نیز شعر سروده اند. "مشه ابن عزرا" مفسر بزرگ تورا در رساله ای به نام "اشعار" می
نویسد: "شعرای اسپانیا به سبک تورا و با زبان تورا سخن می گویند تا دیگران نگویند
که عبری زبان ناکاملی است و نقص ادبی دارد"، همچنان که شعرای عرب آن زمان نیز به
سبک و با زبان قرآن شعر می گفتند.
وزن و ردیف و قافیه به مفهومی که ما می شناسیم در شعر عبری رعایت نمی شد بلکه در آن
وزن خاص شعر عبری مورد نظر قرار می گرفت. به مرور زمان، همچون انقلاب نیما یوشیج در
شعر نو فارسی (که وزن های تازه ای ابداع نمود)، شعر عبری با منشا اسپانیای مسلمان
نیز متحول شد. مشه ابن عزرا در مقاله های "تذکره" و "معانی مجازی و حقیقی در شعر"
از انواع اشعار و زبان شعر یهودی سخن می گوید. می توانیم این مفسر بزرگ را در مقطعی
از زمان، بانی مکتب شعرای یهودی – اسپانیایی بدانیم.
با اخراج یهودیان اسپانیا (1492 م.)، یهودیان به کشورهای مختلف آسیا، اروپای شمالی
و شرقی، روسیه و ... مهاجرت کردند. در بین این یهودیان، طبقات و مشاغل گوناگونی
وجود داشت و شعرا نیز شعر فرهنگ یهود را با خود به ارمغان آوردند. مهاجرت عده ای از
یهودیان اسپانیا به نواحی جنوبی و مرکزی ایران (کاشان، اصفهان و خوزستان) نیز بر
آثار شعرای یهودی ایرانی اثر گذاشت. امروزه نیز شعر عبری همچنان به راه خود ادامه
می دهد. در ادامه، نمونه هایی از اشعار شعرای یهودی ذکر می گردد:
ترانه قدیمی (زبان ییدیش)
روزی روزگاری پادشاهی و ملکه ای و تاکستانی
درختی و شاخه ای و لانه ای پرنده ای و بال و پری
پادشاه مردنی ملکه فنا شدنی درخت شکستنی و پرنده رفتنی
ربی نخمان از براتسلاو ، 1810- 1772 م. (زبان عبری)
نیمه شب است
خد.اوند در بهشت است تا با درستکاران باشد
تمامی درختان سرود می خوانند
نسیمی از شمال می وزد پرنده ای پرواز می کند
حضور خد.اوند جبرئیل را بیدار می کند
ندای او، آواز خروسان را به گوش جهان می رساند
عِزرا (زبان لاتین)
او به من گفت:
در آغاز جهان، قبل از استواری آسمانها و غرش رعدها
قبل از نور و بهشت و زیبایی گل ها
قبل از قدرت زلزله و دسته ی فرشته ها
قبل از بلندای ابرها و کوه ها قبل از شیطان و نیکو کارها
همه چیز را دانستم از هیچ همه را از خود آفریدم
همچنان آخرت نیز فقط از من
و نه دیگری فرا خواهد رسید
فرانتس کافکا 1924 – 1883 م. (زبان آلمانی)
هرگز از اعماق این چاه آبی نخواهی کشید
چه آبی؟ چه چاهی؟
که پرسید؟ سکوت چه سکوتی؟
ادموند ژابه متولد 1912 م. (زبان فرانسه)
با فریات نام او را ادا کردی
هر فریادی نشانی بود از نامش
گفت: نامم را از نشانه ها بیاموز
که بگویی و بترسی بپذیری و دوست بداری
رایزل زیش لنیسکا 1920 م. (زبان ییدیش)
فقیر بودن همه جا یک رنگ دارد
فقیر روی خاک آرام قدم می گذارد
با کرم ها حرف می زند و از زیر همه ی صخره ها
تنها مرگ او را صدا می زند
امانوئل بن شلومو از رم، 1328 م.(زبان ایتالیایی)
عشق نه قانون می شناسد نه حکم
کر است و کور
هیچ مرزی ندارد
قدرتش حد ندارد، رویارویی با او محال است
عشق جهان را می راند زمین را پر می کند.
هیچ طلسمی بر او اثر ندارد.
از دامش کسی را رهایی نیست.
جوابش به همگان چنین است:
من، این سان می خواهم!
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید