انجمن کلیمیان تهران
   

یهودیان نامرئ

   

 

نوشته : پاول مارگولیس
ترجمه : مهناز سلیمان تهرانی
مرداد 1380

 گزارشی از فقر یهود در آمریکای ثروتمند

در سال 1990 ، زمانی که تعداد ساعات تدریس من در کالج به نیمی از زمان اولیه کاهش یافت، به مطالعه درباره فقر یهود علاقمند شدم و یا بهتر بگویم این موضوع فکر مرا به خود مشغول ساخت. در آن زمان من از دو شغل پاره وقت معلمی و خبرنگاری به زحمت امرار معاش می کردم و همچنان به یهودیان دیگری که در وضعیتی مشابه و یا بدتر قرار گرفته بودند، فکر می کردم. به طور قطع نیمه بیکار شدن برای من تفریح به حساب نمی آمد. علیرغم داشتن درجه فوق لیسانس و 15 سال سابقه کار به عنوان نویسنده و عکاس و معلم ، حتی در حومه ناحیه پایتختی نیویورک کار چندان مناسبی برای من وجود نداشت. پس سرنوشت یهودیانی که امکانات و تحصیلات مرا و یا دیگر توانایی ها را نداشتند چه می شود؟ این سئوال انگیزه ای شد برای یک تحقیق 2 ساله پیرامون گوشه های تاریک زندگی فقرای یهودی.
در اولین گام با نهادهای خدماتی و اجتماعی یهودی برای یافتن یهودیان مستمند تماس گرفتم. در حالی که عده ایی دیگر مرا به زندگی فقیر یهودی راهنمایی کردند.
در بررسی سال 1990 تخمین زده شد که 8 تا 10 درصد از یهودیان شهر نیویورک زیر خط فقر زندگی می کنند. در میان این "کهنه یهودیان فقیر" یعنی آنهایی که موقتا دچار کم اقبالی و بی پولی نشده بودند سالمندان بیشتر به چشم می خورند. گمان نمی کنم که تعداد آنها از آن زمان تا کنون به لطف کمک های رو به کاهش و غیر مستمر محلی، ایالتی و دولتی ، کاهش یافته باشد. تحقیقات بیشتر مرا به سمت برخی گوشه ها زندگی این یهودیان کشاند. پناهگاه بی خانمان ها ، محلات کثیف، خانه های حمایتی، آشپزخانه عمومی کاشر برای بینوایان و غذا خوری دستجمعی، من به همراه یک حاخام و کارمند یکی از سازمان های خیریه به جستجوی یهودیان بی خانمان که در ایستگاه های اتوبوس، پارک ها و کناره پیاده روهای حاشیه شهر زندگی می کردند ، رفتم. دیگر کارمندان مرا به دیدن سالمندان عایدی بگیر سازمان خود بردند، این افراد در بخش هایی از "بروکلین" و "پرونکس" زندگی می کردند. که سایر یهودیان مدت ها قبل از آن بخش ها مهاجرت کرده بودند. من داستان های عجیبی شنیدم ، مواردی که معمولاً تصور نمی شود برای یهودیان صادق باشد. داستان هایی از روزها و شب هایی که در زندان گذرانده بودند. بی خانمانی، بیمارستان های روانی، خشونت ، اعتیاد و زندگی در خیابان ها در سراسر زمستان های طاقت فرسای نیویورک. برخی از این یهودیان به خاطر این که همکیشانشان از وضعیت ناگوار آنها مطلع شوند شرمنده هستند، به همین دلیل به سازمان های خدماتی شهرداری و یا آژانس های غیر یهودی متوسل می شدند ، هر چند در این حال نیز این مردم به تنگ آمده از تهیدستی ، توسط مشاوران کانون های خیریه که به آنها می گویند "شما یهودی ها مردمی ثروتمند هستند."
مورد طعن و تمسخر قرار می گیرند. در بسیاری از بخش ها، یهودیان فقیر در حالت طبیعی در زمینه های گوناگون از سوی سازمان های خدماتی کمک می شوند. متاسفانه این آژانس های یهودی برای رفع مشکلات اعتیاد به مواد مخدر یا الکل و بیماری های روحی یهودیان فقیر به خوبی تجهیز نشده اند.
اواخر سال 1993 و اوایل 1994 کار من در زمینه فقر یهودیان، انعکاس هایی در مطبوعات نیویورک داشت، اما پس از مدتی این اشتیاق فرو نشست . در همان زمان سازمان های خیریه مهم یهودی متوجه شدند که بودجه آنها رو به کاهش است و مجبور به کسر کمک ها شدند.
من در آن شرایط خاص شغلی ، بودجه کافی برای ادامه کار در دست نداشتم، طرح های من برای پروژه گسترده مستند سازی فقر یهودیان در سراسر آمریکا در همان اوان شکل گرفتن به دلیل فقدان سرمایه، عقیم ماند. من متوجه شدم که نباید انتظار قدردانی به سبب رد کردن دو افسانه غیر واقعی درباره یهودیان جهان را داشته باشم. دو افسانه مشهوری که می گویند: 1-هیچ یهودی فقیری وجود ندارد ، تعداد معتادان و مبتلایان به بیماری های روانی و یا بی خانمان ها در این جامعه بسیار اندک است.2- تمامی یهودیان مستمند به خوبی تحت حمایت قرار می گیرند.
سعی من در تهیه گزارش ها آن بود که در برخورد با سوژه ها، دلسوز و منطقی باشم، ولی این ساده نبود. مشکلات عدیده ای که بر این افراد وارد شده است ، روحیات آنان را تغییر داده است و انجام یک مصاحبه عادی با آنها یا حتی گرفتن عکس نیز گاه به دردسر می انجامد. علاوه بر این ، وارد شدن به محیط زندگی این افراد، بر حالات و افکار خود من نیز تاثیر نهاد . با خود فکر کردم، اگر این وضع برای من پیش آید قادر به تحمل آن هستم؟ همچنین به آینده آنها نیز می اندیشیدم . اگر اکنون که اوضاع اقتصادی امریکا "نسبتا خوب" تلقی میشود، وضعیت کمک های خیریه به این فقرا چنین است . با افزایش جمعیت و بحران های اقتصادی در آینده، چه بر سر آنها خواهد آمد؟
از سوی دیگر و در کنار این سخن ها، هنگامی که گزارش ها را به افراد مختلف نشان می دادم، واکنش ها چندان خوشایند نبود . من از غیر یهودیان ، چندان انتظاری نداشتم، زیرا ناآگاهی آنها از وضع موجود و نیز تبلیغات و افسانه های دروغین درباره رفاه و ثروت "همه یهودیان"، عبارت "یهودی فقیر" را غیر قابل باور میسازد. اما مشکل اصلی ، مسئولان یهودی ای هستند که علیرغم آگاهی از واقعیات ، همچنان چشم خود را می بندند و با حالتی متعجب می پرسند: "یهودی فقر؟ یهودی معتاد یا بی خانمان؟ در میان ما هرگز چنین چیزی ممکن نیست!"
ضرب المثلی در میان "کابوی های امریکایی" رایج است که می گوید: "تا اسب نمرده، از آن پیاده نشو" من هم تا زمانی که توان داشته باشم از مستندسازی زندگی این یهودیان "نادیدنی" دست نمی کشم، زیرا اگر کسانی مایل به کمک و حل مشکلات آنها باشند، باید اول وجودشان را ثابت کرد و به همگان نشان داد.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید