پرداختن به معضلات جامعه و حداقل بازگو کردن بخشي از آن معضلات را مي¬توان يکي از
وظايف قشر روشن¬فکر، تحصيل¬کرده و دلسوز هر جامعه¬اي دانست. در اين مقاله سعي شده
به يکي از اين معضلات اشاره و مسائل پيرامون آن تا حدودي طرح گردد.
....................................................
جامعه يهودی ايران مانند هر جامعه اقليت ديگر، داراي دو دسته مشکل است: دسته اول
مشکلاتی است مربوط به جامعه یهودی و دسته دوم مشکلاتی است که جامعه ما تحت تإثیر
جامعه بزرگ¬تر به آن دچار گشته است.
نبود فرهنگ "تفکر" و "پرسش¬گري" در جامعه کليمی را مي¬توان از معضلاتي به شمار آورد
که علي¬رغم جاي گرفتن در دسته¬ي دوم در جامعه کوچک ما، داراي شدت و تبعات بيشتري
نيز مي¬باشد. عدم توجه به ارزش تفکر و جايگاه آن در تمامي شئونات زندگي و در نتيجه
ضعيف شدن روحيه¬ي پرسشگری و نقادی در ميان بخش کثيري از جامعه، به خودي خود
مي¬تواند يکي از عوامل عدم پيشرفت جامعه کليمي در بخش¬هاي مختلف باشد. مثالي
مي¬آورم؛ به ياد دارم در زمان انتخابات هيأت مديره انجمن کليميان تهران يکي از
کانديداها هنگام تبليغات در کنيساي يوسف آباد گفته بود:" من مي¬خواهم بلوغ را در
جامعه افزايش دهم" و بعد هم با تشويق شديد حاضرين در کنيسا رو¬به¬رو شده بود.
واقعاً جاي اين سؤال باقي است مردمي که آن¬¬¬چنان به تشويق ايشان پرداختند، چه
برداشتي ـ آن هم به صورت آني ـ از شعار آن کانديداي محترم داشتند؟ و مهم¬تر از آن،
چه ابزاري براي اجراي آن شعار ارائه گرديد که تشويق حاضرين را در پي داشت؟ آيا
واقعاً تفکر بايد آن¬قدر مهجور بماند که جماعتي بدون تفکر در شعارها و هم¬چنين
ابزار اجراي آن شعارها به تشويق يا به عبارت ديگر تأييد يک شخص، پديده يا نگرش
بپردازد؟
از اين دست مثال¬ها را مي¬توان نه فقط در مورد يک انتخابات خاص، بلکه در ساير
انتخابات¬ها و در ساير شعارهاي داده شده توسط افراد مختلف نيز مشاهده کرد.
بحث بر سر آن افراد و اين¬که چرا آن¬ها به خود اجازه انتخاب چنين زباني را مي¬دهند
نيست، بلکه موضوع اين است که چرا اين شعارها بايد ابتدا از جانب افراد جامعه مورد
استقبال قرار گرفته و سپس بدتر از آن، به راحتي به فراموشي سپرده شود.
در مقياس کلان بايد گفت عدم تمايل به تفکر و تعمق پيرامون مسائل و پديده¬هاي مختلف
و تحليل آن¬ها و هم-چنين نداشتن "روحيه¬اي نقاد و پرسشگر" ـ که بدون همان تفکر و
تعمق ذکر شده حاصل نمي گردد ـ و نيز سرسري گرفتن و بي توجهي نسبت به مسائلي که
مي¬تواند آفت هر جامعه¬اي باشد مانند مهاجرت، پايين آمدن سن ازدواج و ... يکي از
بزرگ¬ترين معضلات جامعه يهودي ما به شمار مي-رود. البته دليل اين پديده را ـ که
صرفاً هم مختص به جامعه ما نيست ـ شايد بتوان در نگرشي يافت که متفکرين و صاحبان
انديشه را عموماً بي¬دردان و انسان¬هايي جدا از جامعه و خارج از مذهب دانسته و بر
پرسشگران برچسب ساختارشکني، بدبيني، منفي¬بافي، غرض ورزي و بي حرمتي مي¬زنند. نگرشي
که در ميان لايه¬هاي مختلف جامعه, قابل مشاهده است.
به هر روي براي حل اين معضل به¬جاست مسئولين انجمن از طريق برقراري ارتباط هرچه
بيش¬تر با بدنه جامعه و تأکيد بر لزوم تفکر و فراهم آوردن اسباب آن و نيز دادن جرأت
نقد و پرسش¬گري به آن¬ها، شرايطي را براي هر چه بهتر شدن وضعيت ذکر شده فراهم آورد؛
چرا که اگر هدف انجمن کلیمیان پيشرفت و بهبود شرايط جامعه است، مطمئناً با داشتن
افرادي منفعل، بي توجه، مغلوب، تبليغات سوء و مجذوب حرف¬هاي بي پايه و اساس، به اين
مهم نائل نخواهد آمد.
در پايان ذکر اين نکته ضروري به نظر مي رسد که "تفکر" يکي از موهبت¬هايي است که به
صورت خاص به انسان رسيده است. حال اگر از آن استفاده کرديم، صاحب منافعش شده¬ايم،
اما اگر به آن توجه درخوري نداشته و مانند خوشه-هاي گندم با هر بادي به آن طرف
بوزيم، به راحتي يکي از ظرفيت هاي وجودي خود را ناديده انگاشته¬ايم و در آينده بايد
ابتدا منتظر تبعات مخرب آن بر بخش¬هاي مختلف زندگي خود و سپس جامعه¬مان باشيم.
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید