|
|
منوچهر طبری
پانزدهمین روز از ماه تیشری نمونه سادهای از شکوه و یادمان گذار بنیاسرائیل از بیابان است. یهودیان جهان یادگار هفت ابر عزت را گرامی میدارند. در طول 40 سال حرکت در بیابان به لطف خداوند 6 توده ابر عظیم اردوی نجاتیافتگان از بردگی مصر را از 6 جهت میپوشاند تا از تابش آفتاب سوزان و گزند حیوانات و جانوران صحرا در امان باشند، روزهایشان همچون خُنکای سایهسار درختان و شبهایشان به روشنایی روز باشد همچون نوزادی نشسته بر مژگان چشم، پای بر لطافت ابرها بگذارند. کفشهایش پاره نشود و لباسش کهنه نگردد. هفتمین توده ابر که در پیشاپیش لشگریان میرود کوهها و درهها را هموار میکند تا پیروان موسی دیگر نتوانند تلخی سفر را هم بر جمیع بهانههایشان بیفزایند. چنین است که به دستور کتاب مقدس خانه و زندگی آماده و راحت را رها کرده و مدت 7 شبانهروز در سایبانی ساخته از تیر و تخته و شاخ و برگ درختان زندگی میکنیم و سپاس و ستایش قادری را به جا میآوریم که 40 سال بنیاسرائیل را در سختترین شرایط جوی از بیابانی خشک و سوزان عبور داد. و موسی آن شبان امین با ما بود: در گیرودار جشن سایبانها فریضه دیگری دلمشغولی راهیان حق و موحدان میگردد تا از قادر مطلق بخواهند که بر آب و خاک و نان و روزی مردمان جهان رحمت آورد. شاخهای جوان از درخت خرما، سه شاخه از درخت مورد، دو شاخه از درخت بید و میوهای از درخت بالنگ وسائل این فریضه میگردند. شاخه درخت خرما همچون ستون فقرات برای انتقال فرمانهای مغز، شاخههای مورد به منزله چشمان، شاخههای بید به عنوان لبها و میوه بالنگ به نشانه قلب آدمی است. چشمها که میبینند و ضمن اعلام اولین حضور، وسوسههای نیک و بد را به سوی قلب سرازیر میکنند، لبها که تحت تأثیر دیدهها به سخن درآمده و تخم نفاق و بدبختی و یا رمز و راز گوهر عشق را زمزمه میکنند و قلب که در چند و چون معمای هسته، پیوسته در مقابله با عقل لرزان است. و در شریعت موسائیان کفه قلب بر عقل آدمی میچربد، چرا که خدایمان را با قلب خود دوست میداریم و عقل در حل این معادله پر مجهول سرگردان است. در تفسیری نزدیکتر چهار گیاه فوق نمونه چهار نوع از مردم با اعمال و پنداری گوناگون میباشد. بدانگونه که نخل خرما عطر و بوئی ندارد ولی میوه میدهد، همانند آنان که در مواقع سختی درگیر ماجرا نمیشوند ولی از نظر مالی آن طور که باید، کمک میکنند. دسته دوم نمونه مردمی هستند که اگر چه توانائی مالی ندارند. ولی همچون شاخههای مورد خوشبو و معطرند و در هنگام تنگدستی افراد به هر وسیله که بتوانند، همراهی نموده تا دین خود را ادا کنند. دسته سوم نمونه مردمی است که در وقت نیاز هیچ قدمی برای کسی برنمیدارند و همچون شاخههای درخت بید نه میوهای میدهند و نه عطر و بوئی دارند. و اما میوه بالنگ نمونه شایسته مردمانیست با طبع بلند، که به هنگام واقعه، یاوری کرده و آن چه در توان دارند به پای نیازمندان میریزند و همچون درخت بالنگ هم میوه میدهند و هم عطر و بویشان گلستان هستی را معطر میکند. در اولین روزهای مهر اولین نشانههای پائیزی یعنی سرشاخه مورد و بید و لولاو را به هم پیچیده و به همراه ایتروگ در کلیه جهات اربعه تکان میدهیم، بالا و پائین میآوریم و از قادر متعال برای رسیدن ابرهای بارانزا و بارش بارانهای پر نعمت از دادار هستی کمک میطلبیم. ***
ریز باران و درشت باران ای قادری که وزاننده بادهائی بوزان بادهای لازمه زمین را بادهائی که بیاورند ابرهای بارانزا را بادهای پرنعمت نه طوفانی ای صاحب هستی، بیاور بالای سرمان ابرهای باران زا را و بریزان آبهای جاری را بر پهنه زمینهای تشنه از تابستان آبهای زندگی ساز نه سیلابی بر زمین و کشت و کارمان، بر تلاش دهقانانمان بر اطفال شیرخوارمان و بر سفره زندگی ای پروردگار جهان رحمت آور بر سطح زمینی و صلح و سلامتی را بر پهنه گیتی استوار فرما و ما مردانه قامت برافراشتهایم تا همچون دوران و دورانها، تا همچون قدمگاه 40 ساله بیابانهای بیامان، سپاس و نیایش خود را بر جهان و جهانیان به خالق هستی تقدیم داریم. همانگونه که موسیبنعمران مرد خدا، آن شبان امین با ما بود. (از : تفیلای مورید حگشم)
|
|