مترجم : حامد فیاضی
اسفند 1386
(ضدیت با نژاد سامی) Anti – Semiticism
واژهی یهودیستیزی ، ترجمهای از واژههای آلمانی antisemitisch و Antisemitismus
است. به معنی دشمنی یا تبعیض علیه یهودیان به عنوان یک گروه دینی یا نژادی. این
واژه ابتدا در آلمان در پاییز سال 1879 به کار رفت. این واژهها به تلاشهایی دلالت
میکند که در آن زمان، در اروپای مرکزی بر ضد یهودیان جریان داشت. ابداع این
واژهها غالباً به ویلهلم مار آشوبگر نسبت داده میشود، هر چند «مار» این کلمات را
تا پیش از سال 1880 به صورت مکتوب به کار نبرده بود.
به طور کلی، در اکثر نقاط جهان یهودیستیزی کمابیش وجود داشته است. در قرن چهارم،
اکثر مسیحیان، یهودیان را مصلوبکنندگانِ مسیح میدانستند که به خاطر نپذیرفتن مسیح
و کلیسای او، وطن خود را از دست داده، به آوارگی دائمی محکوم شدهاند. رهبران
کلیسای مسیحی به هنگام اقتدار در امپراتوری روم، سببِ وضع قوانینی شدند که یهودیان
را از مسیحیان جدا میکرد و حقوق دینی یهودیان را محدود میساخت.
در بخشهای بسیاری از اروپا در طی قرون وسطا، شهروندی یهودیان انکار میشد و آنها
را از تصدی منصبهای دولتی و نظامی منع میکردند و از عضویت در صنفها و حرفهها
کنار میگذاشتند. این ادعا که یهودیان، کودکان مسیحی را در عید فطیر قربانی
میکنند، ابتدا در قرن دوازدهم مطرح شد و در دهه 1930 بخشی از تبلیغات نازیها
گردید، همانگونه که استفاده از ابزار یهودیستیزانهی دیگر قرن دوازدهم- یعنی
علامت اجباریِ زردرنگ که نشان یهودی بودن فرد بود – نیز در برنامه نازیها قرار
گرفت. راندن جمعیت شهری یهودی به گتوها نیز از قرون وسطا آغاز شد و تا پیش از قرن
نوزدهم و بیستم در بخشهای وسیعی از اروپا جریان داشت.
موفقیتهای برخی یهودیان که در تجارت، بانکداری و وامدهی سرشناس شده بودند، حسادت
مردم را برانگیخت. این نارضایتی سبب اخراج یهودیان از کشورها و مناطق متعددی همچون
انگلستان (1290)، فرانسه (قرن چهاردهم)، آلمان (دههی 1350)، پرتغال (1496)، پروانس
(1512) و حکومتهای پاپی (1569) شد.
در سال 1492 در اسپانیا، پیگردِ یهودیان به وسیلهی دستگاه تفتیش عقاید
(انگیزیسیون)، با اخراج جمعیت یهودی این کشور به اوج خود رسید. در نتیجه، مرکز حیات
یهودی از اروپای غربی به ترکیه، لهستان و روسیه انتقال یافت.
در عصر روشنگری و انقلاب فرانسه، یهودیان به تدریج درکشورهای اروپای غربی از حقوق
مدنی برخوردار شدند. هنگامی که موفقیتهای اقتصادی و فرهنگی یهودیان بار دیگر سبب
بروز نارضایتی و دشمنی شد و با تأکید دوباره بر ناسیونالیسم اروپایی همراه گردید،
مردم همنژاد، حضور عناصر یهودیِ «بیگانه» در میان خود را محکوم کردند و بدین ترتیب
یهودیستیزی صبغهی نژادی به خود گرفت.
نظریاتی شبه علمی که یهودیان را از نژادی پستتر از نژادهای به اصطلاح آریایی
اعلام میکرد، سبب شد تا یهودیستیزی مقبولیت و حمایت عمومی پیدا کند، به ویژه در
کشورهایی که میتوانستند علیالظاهر یهودیان را مسبب مشکلات اجتماعی و سیاسی موجود
بدانند. یهودیستیزی در اواخر قرن نوزدهم در آلمان و اتریش، به جنبشی نظاممند
تبدیل شد که احزاب سیاسی خود را داشت.
امپراتوری روس از دههی 1790، یهودیان را به سکونت در مناطق غربی، که به محدودهی
اقامتی (Pale of the Settlement) شناخته میشد، محدود کرد. پس از آن که در سال 1881
شورشهای گستردهی ضد یهودی در این مناطق آغاز شد، برپایهی قوانین امپراتوری در
سال 1882، یهودیان از تصاحب زمینهای روستایی محروم شدند و به شهرهای داخل محدودهی
اقامتی رانده شدند. این عوامل در چهار دههی بعد، سبب مهاجرت میلیونها یهودی به
ایالات متحده و تعداد کمتری به اروپای غربی شد.
در فرانسه، ماجرای دریفوس (Dreyfus) دستاویز محکمی برای یهودیستیزی شد. در سال
1894، آلفرد دریفوس، افسر یهودی که مقام مهمی در ارتش داشت، به اشتباه به خیانت
متهم شد. ارتش فرانسه و رسانههای فرانسوی که به شدت ضدیهودی بودند، مانع تبرئهی
او شدند و نزاعی که به دنبال این ماجرا رخ داد، انسجام حیات سیاسی فرانسه را بر هم
ریخت.
در دههی اول قرن بیستم، نسلکُشیهای جدیای در «کیشینیف» (چیشیا و مولداوی کنونی)
در سالهای 1903 و 1905 رخ داد و پلیس مخفی روسیه متنی ساختگی به نام پروتکل
دانشوران صهیون (Protocols of the Leamed Elders of Zion) منتشر کرد که به عنوان
نقشهای یهودی برای سلطه بر دنیا، دستمایه تبلیغی نسلهای بعدی آشوبگران
یهودیستیز شد. نابهسامانیهای گستردهی اقتصادی و سیاسی که معلول جنگ جهانی اول
بود، یهودیستیزی را در اروپا تشدید کرد. علاوه بر این، حضور بسیاری از رهبران
بلشویک یهودی در انقلاب نوامبر 1917، توجه تازهای به یهودیستیزان در زمینه
تعصباتشان در مورد خطر «بلشویسم یهودی» داد. (Jewish Bolshevism) یهودیستیزان
آلمان با ناسیونالیستهای Revanchist متحد شدند و یهودیان را مقصر شکست کشورشان
معرفی کردند.
هم چنین موج خشونتهای یهودیستیزانه در آلمان نازی تحت فرمانروایی آدولف هیتلر در
طی سالهای سال 1932-1945، جنبشهای ضدیهودی در مناطق دیگر را تشویق کرد. در فرانسه
Cagoulards (به معنای «مردان کلاهدار»)، در مجارستان جنبش Arrow Cross، در
انگلستان اتحادیه بریتانیایی فاشیستها و در ایالات متحده انجمن آلمانی – امریکایی
(German –American Bund) و پیراهن نقرهای (Silver Shirts) یهودیستیزی را تبلیغ
کردند.
تازگی نوع نازی یهودیستیزی این بود که جریان به طبقهی خاصی منحصر نبود. نظریهی
برتری نژاد آریایی هم برای تودههای مردم و هم برای نخبگان اقتصادی و اصیل جذاب
بود. یهودیستیزی در آلمان به سیاست رسمی دولت تبدیل شد و همین اندیشه در مدارس
تدریس شد و مجلات «علمی» و ماشین عظیم تبلیغاتی به شرح و تفصیل آن میپرداخت. در
سال 1941، از بین بردن یهودیان اروپایی، سیاست حزبی و رسمی دولت شد و تعداد زیادی
یهودی در اردوگاههای مرگ Auschhwitz, Chelmno, Belzec, Majdank, Treblinka در طی
جنگ جهانی دوم از بین رفتند. پس از شکست نازیها در سال 1945، یهودیستیزی جایگاه
خود را در اروپای غربی و ایالات متحده از دست داد، اما تحولات اتحاد جماهیر شوروی و
خاورمیانه اعتبار تازهای در این مناطق به یهودیستیزی بخشید. تبعیض ضد یهودی از
زمان استالین شاخصهی جامعه شوروی باقی ماند.
نشریه هفت آسمان شماره 33
Merriam – Webster’s
Encyclopedia of World Religions P.63
1- Anti-Semitic / Anti-Semitism,
Merriam- Webster, Encyclopedia of world Religions, pp. 62-63.
2- Wilhelm Marr
3- ساختگی بودن و یا معتبر بودن این کتاب مورد اختلاف است. برای آشنایی با
پروتکلهای دانشوران صهیون نگاه کنید به: کتاب نویهض، عجاج: پروتکلهای دانشوران
صهیون، ترجمهی حمیدرضا شیخی، انتشارات آستان قدس رضوی، 1373.
|