گزارشي از «سراي سالمندان يهودي» -چشمان تا هميشه
آبي
چشمان آبي جوان به چشمان روشن و به غايت زيباي پيرزن خيره مانده بود؛ حامل احساسي
دو سويه شايد. مسئول سرا چند گام جلو افتاده بود اما طولي نكشيد، نگاه مرد جوان كه
براي كمك مالي قصد بازديد كرده بود، را دريافت. به سويش رفت. مرد جاي خالي نگاه
مادر را يك باره و به تمامي پرشده يافته بود: «اين نگاه مادر من است...» مسئول سرا
كه راز پيرزن را ميدانست در سكوت خيره به برق چشمان جوان لبخند زد...
****
با عبور از در بزرگ و آهني ورودي، يكباره گويي تمام هياهوي خيابان، از ترافيك ميدان
امام حسين(ع) تا آمد و شد ماشينهاي تكسرنشين در اين كوچه به نسبت باريك در ابتداي
خيابان دماوند، آرام ميشود و سكوني ساكت و آرامبخش، جايگزين آن ميشود. سرايي
بزرگ و بهاري كه نه به استناد درختان و گياهان سبزش كه به تأييد نگاه مهربان
يكدستپوشان خدمتگذار و نيز در برق نگاه اميدوار سالمند نشسته بر لبه جدول باغچهاي
كوچك، به تمامي ميتوان بهاري بودنش را احساس كرد. اينجا ديگر نه «خانه پيران» كه
«سراي سالمندان يهودي» است؛ سرايي سرشار از مهربانيهايي كه اگر به زبان هم نيايند
در فرياد نگاهها به تمامي خود نمايي ميكنند.
طبق تقويم تأسيس، نزديك به 46 سال است كه ديوارهاي اين مركز نظارهگر تنهاييها و
مهربانيهاي بسيار و از آن بيشتر گواه همتهايي بودهاند كه از همان سالهاي دور،
آنها را نه فقط ديواري براي «خانه پيران» كه سقف و نمايي براي «سراي سالمندان»
ميخواستند و بر همين مسير كوشيدند تا امروز مركزي ممتاز در ميان تمامي مراكز
نگهداري سالمندان در كشور را بنا نهند. در تمام اين سالها اگرچه فضاي سبز يك
هكتاري مركز و نيز دوبخش مجزاي ساختمانها بدون تغيير كلي باقيمانده است اما در دل
همين ثبات، تغييراتي اساسي در اتاقهاي محل اسكان سالمندان اعمال شده است كه اين
محل را به سطح استانداردي از بهداشت و زيبايي رساندهاست.
«سراي سالمندان يهودي» يكي از چهار مركز پذيرش سالمندان اقليت در تهران است كه
برخلاف ساير اين مراكز بدون محدوديتهايي از قبيل زن يا مرد بودن و نيز بيمار و يا
سالم بودن، پذيراي مراجعين است. همين امتياز در نگهداري ويژه از سالمندان بيمار است
كه اين مركز را نه فقط «ممتاز» كه به مركزي مطمئن براي ارائه خدمات پزشكي در سطحي
استاندارد به بيماران سالمند، تبديل كرده است.
سرا در حال حاضر با ظرفيت 80 نفري خود، ميزبان 70 سالمند است كه همچون ساير مراكز،
اكثريت اين آمار هم متعلق به بانوان است؛ 35 درصد آقا، 65 درصد خانم، كه همه با
ميانگين سني بالاي 65-70 سال پذيرش شدهاند و امروز مسنترينشان 106 بهار را به
چشم ديده است و امروز اگرچه از نعمت بينايي و شنوايي بيبهره است اما تمامي كارهاي
شخصياش را به تنهايي انجام ميدهد. در ميان اين گروه هم نه فقط اقليت كليمي، که
سایر پیروان ادیان توحیدی نیز زندگی ميگذرانند كه به خواست خود و خانواده حضور در
اين مركز را انتخاب كردهاند.
«پذيرش در سرا صرفاً به صورت متمركز در اينجا صورت ميگيرد و پوشش شهري نداريم.
معمولاً براي پذيرش ابتدا با مركز تماس ميگيرند و طبق برنامه در يكي از روزهاي
دوشنبه يا چهارشنبه كه آقاي نعيم به نمايندگي از اعضاي امنا براي پذيرش حضور دارند،
ميتوانند براي تكميل فرم اطلاعات اوليه حاوي اطلاعات كامل پزشكي سالمند، به مركز
مراجعه كنند. بعد از اين مراحل و طبق نظر كارشناسان مركز براساس اطلاعات پزشكي
افراد، سالمنداني كه پذيرش آنها براي مركز ميسر باشد، پذيرفته ميشوند.» اين جملات
توضيحات «فرح داورپناه»؛ مسئول فني و سرپرست سراي سالمندان يهودي درباره كيفيت
پذيرش مركز است.
داورپناه كه از سال67 تجربه حضور در مركز را دارد ميگويد: در حال حاضر عمده
سالمندان سرا سرپرستي از ميان اقوامشان ندارند اما قطعاً فردي از بيرون مركز
سرپرستي ايشان را عهدهدار خواهد بود. چرا كه برخي پيگيريهاي اداري و بيمارستاني
در خارج از مركز لازم است كه بايد از طرف سرپرست سالمندان دنبال شود. بهخصوص در
مورد سالمنداني كه نياز به جراحي و عملهاي بيمارستاني پيدا ميكنند و نميتوان
بدون پيگيري مستمر مراحل درمان ايشان را طي كرد.
وي تأكيد ميكند: قبول سرپرستي در سرا هم هيچ مراحل حقوقي پيچيدهاي ندارد و به صرف
پركردن و امضاي فرم مربوطه در مركز، سرپرست متعهد به پيگيريهاي لازم ميشود. البته
در بين سالمندان هسند كساني كه هيچ كس سرپرستي آنها را متعهد نميشود و مركز
مستقيماً پيگير كليه مراحل اداري و درماني اين سالمندان ميشود.
داورپناه با اشاره به توفيقات مركز در سالهاي فعاليت ميگويد: اين مركز بر اساس
آخرين ارزيابي سازمان بهزيستي بهعنوان مركز نمونه انتخاب شده است و به همين دليل
هم در تعامل با ساير مراكز پذيرش سالمندان اقليت، جناب آقاي نعيم بهعنوان «مسئول
هماهنگ كننده» اين مراكز انتخاب شدهاند. بر همين اساس مديران آسايشگاهها در
بازههاي زماني مختلف جلساتي را در اينجا برگزار ميكنند تا با حضور آقاي نعيم
مشكلات را طرح و راه حل براي آنها پيدا كنند. جناب آقاي نعيم هم در صورتي كه در
توان مركز باشد خودشان اين قبيل مشكلات را رفع ميكنند و در غير اينصورت با كمك
كانالهايي كه دارند اين مشكلات را به مراجع ديگر ارجاع ميدهند.
اما در كنار اين امتيازهاي اداري، برنامههاي تفريحي سالمندان چون امكان بهرهمندي
از فضاي سبز حدوداً يك هكتاري موجود در محوطه، از نقاط تمايز مركز براي سالمندان
است. داورپناه با اشاره به برنامههاي تفريحي مركز ميگويد: سالي يكبار مركز وسيله
نقليهاي تهيه ميكند و حدود 10 نفر از سالمنداني كه علاقمند به گردش درون شهري
باشند را به سطح شهر ميبرد كه غالباً اماكن زيارتي و پاركها را شامل ميشود. وي
درباره مسافرتهاي بين شهري هم ميافزايد: چون درصد بالايي از سالمندان بيماري كه در
اين مركز نگهداري ميشوند كنترل استاندارد را روي حافظه و توانمنديهاي خود ندارند
نميتوانيم سفرهاي خارج از شهر داشته باشيم. اما در همين مركز برنامههاي
فوقالعاده ديگري هم داريم.
سرپرست سرا در تشريح اين برنامهها ميگويد: سالمندان مركز با نظارت و كمك روانشناس
و مددكار مركز كارهاي دستي از قبيل سفالگري، نقاشي، بافتني و... انجام ميدهند كه
بعدها همين كارها در اتاقي به صورت نمايشگاه گردآوري ميشود و در معرض بازديد
مراجعين قرار ميگيرد. همچنين نمايش فيلمهاي روز را هم در فرمت ويدئويي براي
سالمندان در برنامه داريم كه در سالنهايي با ظرفيت 20 و 40 نفر براي علاقهمندان
پخش ميشود.
داورپناه ادامه ميدهد: در اعياد و جشنهاي مذهبي هم همه سالمندان را به محوطه پارك
سرا ميبريم و با تهيه غذاي خاص و باب طبع سالمندان پذيراي آنها هستيم كه اين
مراسم حداقل سالي سه بار برقرار است و بعد از هر نوبت برگزاري عكس دست جمعي گرفته
ميشود و در معرض ديد مراجعين و خود سالمندان روي ديوارهاي مركز نصب ميشود.
فرح داورپناه كه امروز مسئوليت فني و سرپرستي سراي سالمندان يهودي را عهدهدار است
از ورود خود به اين مركز هم ميگويد: در ابتداي ورودم به مركز كارشناس فيزيوتراپي
بودم و در 10 سال ابتدايي هم سه روز در هفته به مركز ميآمدم اما بعد از مشكلي كه
براي مديريت پيشين مركز رخ داد، به درخواست ايشان سرپرستي سرا به عهده من گذاشته
شد. من كار كردن با سالمندان را هميشه دوست داشتم و اين انتخاب نه صرفاً از منظر
پذيرش يك شغل كه براساس علاقمندي بود. به گفته داورپناه: مهمترين سختي كار در
آسايشگاه، دل بستگي به سالمنداني است كه شايد عمر چنداني نداشته باشند. براي همين
بروز مشكل برايشان و يا نبودن آنها پس از مدت زماني، مانند شوك ميماند هر چند
زودگذر و موقتي است و در زمان كوتاهي جاي كسي كه از دست ميرود را سالمندي ديگر پر
ميكند.
او تأكيد ميكند: سالمندان انسانهايي با ارزشند و قدر كاري را كه برايشان انجام
ميدهي خوب ميدانند، البته انسانهاي متوقعي هم هستند و بايد حواسمان به كيفيت
ارائه خدمات باشد. براي همين نكات است كه جو آسايشگاه و كلاً كار كردن با سالمندان
براي كساني كه علاقمند نيستند كار دشواري است.
****
چشمان آبي جوان احساسي قريب را در امواج نگاه پيرزن رصد كرده بود؛ «مادرم سالهاست
كه از دنيا رفته است اما چيزي در نگاه اين زن مرا به ياد او مياندازد.» سرپرست سرا
بارديگر لبخندي از سر رضا ميزند و ميگويد كه «اين زن تنهاي تنهاست و در زندگي
توان بچهدار شدن نداشته است.»
از آن روز تا لحظه خاموشي برق نگاه پيرزن، جوان عهدهدار كليه كارهاي او بود و چون
فرزندي براي مادر گرد اين عضو خانواده بزرگ «سراي سالمندان يهودي» چرخيد. اما خاموش
شدن اين نگاه كافي بود تا او نيز ديگر در سرا ديده نشود. 18 سال از ماجراي تلاقي
نگاه روشن پيرزن و چشمان آبي جوان ميگذرد و اين تبديل به يكي از صدها خاطره
ماندگار سرپرست سرا؛ فرح داورپناه شده است. سرايي كه خاموشي برق نگاه بسياري از
اعضاي خود را در تمام اين سالها تجربه كرده اما هيچ يك از پرسنلش مهرباني نگاه خود
را از سالمندانش دريغ نكردند.
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید