افشین میرعبدالله لواسانی
کارشناس ارشد مردمشناسی
تابستان 97
در
رابطه با پوشاک طبقات مختلف اجتماعی در اواخر دوران قاجاریه کلانتر ضرابی
(عبدالرحیم، (سهیل کاشانی)، تاریخ کاشان، تصحیح ایرج افشار، 1356) و جعفر شهری
(شهریباف) (تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، جلد 2، 1369) به ارائه توضیحاتی
پرداختهاند (پوشاک در ایران زمین، دوران صفویان و قاجاریان، لیلا سوداور دیبا،
ترجمه پیمان متین با مقدمه علی بلوکباشی، دانشنامه ایرانیکا، انتشارات امیرکبیر
(تلخیص و گزیده)، 1393). در دورۀ قاجاریه پوشاک زنان بسیار مجلل بود. احیاء صنعت
ابریشم بافتههای مجللی را برای دربار به ارمغان آورد. پشم کرمان جای کالاهای وارد
شده از کشمیر را گرفت. جامعه زنان در اواخر قرن نوزدهم میلادی توسط پولاک و ولز دو
پزشک دربار قاجاریه و جیمز موریه توضیح داده شده است.
یهودیان ایرانی در مرکز و غرب کشور زندگی میکردند. مادام دیولافوآ از حضور آنها
در استان فارس مینویسد و میگوید که مردان یهودی موهای ژولیدهای داشتند که تا روی
گوشهایشان میآمد و زنان چادر آبی بر سر میکردند و حق نداشتند روبندۀ سفید بر
چهره بزنند که این کار به نوبۀ خود باعث سرزنش آنها در مجامع عمومی میشد
(دیولافوآ، 1361: 430). در اصفهان 3700 یهودی زندگی میکردند و روایت شده است که
نسبت به سایر مناطق ایران، زندگی بهتر و مرفهتری داشتند. آنها اجازه نداشتند در
بازار مغازه داشته باشند و مجاز نبودند کلاه بر سر بگذارند (کرزن، 1362 : 1/648).
این ادعای درستی نیست چون ما نقاشیهایی از یهودیان در دست داریم که کلاه بر سر
دارند.
پولاک گفته است که یهودیان کلاههایی از پارچۀ خاکستری بر سر میگذاشتند که دور آن
پوست برّه داشت (1361 : 105). در کتاب ایران سوروگین (1999:101) یک خانوادۀ یهودی
به تصویر کشیده شده که کلاه بر سر داشتند و چنین توصیف شده است که لباس آنها
دقیقاً مثل لباس سایر مردم بوده است، به استثنای این که آنها
میبایست وصلهای زردرنگ بر لباس خود میدوختند تا از دیگران قابل تشخیص باشند.
تعداد آنها در شهر یزد دو هزار نفر بوده است (کرزن، 1362:2/293). اوژن اوبن از یک
قدیس یهودی سخن گفته است که در اردبیل، واقع در استان آذربایجان، زندگی میکرد. وی
در همدان حقوق و پزشکی خوانده و سپس به اردبیل نقل مکان کرده بود و چهل سال بود که
در آنجا زندگی میکرد و لباسش هم دقیقاً مثل لباس سایر ایرانیان بود (1362:137).
همان نویسنده درباره شهر محل اقامت یهودیان که مرکز اصفهان بود، اشاره میکند که
همۀ یهودیان در آن جا مجبور بودند وصلههای زرد یا قرمز بر لباس خود بدوزند. زنان
یهودی هم میبایست صورت خود را باز بگذارند و به این وسیله از دیگران متمایز شوند
(همان: 306). در قسمتهای بعدی همان کتاب نویسنده میگوید لباس یهودیان کاملاً مثل
لباس دیگران بود و هیچ وصلهای که نشانۀ تمایز آنها باشد بر روی لباسهایشان دیده
نمیشد (همان: 426).
در شهر کوچک بِهقوبه، که اکنون در عراق واقع شده است، و در آن زمان شش هزار سکنه
داشت، اقلیتی از لُرها و یهودیان زندگی میکردند که در مراسم و جشنهای خود
لباسهایی با برودریدوزی طلایی میپوشیدند و برای برگزاری آیینهای خود به باغهای
اطراف شهر میرفتند (همان: 367). همان نویسنده دربارۀ یهودیان عراق میگوید مردان
بیشتر به لباس و کلاه غربی گرایش داشتند، با وجود این، عمدتاً لبادۀ بلند
میپوشیدند و از عمامۀ گلدار استفاده میکردند.
زنان هم به هنگام خرو.ج از خانه، چهرۀ خود را پشت کلاههای لبهدار پنهان میکردند.
آنها زیر چادرهایشان کلاههای زیبایی مثل کلاه ترکی بر سر میگذاشتند و شال پشمی
دور گردن خود میانداختند (پوشاک دوره قاجار، سهیلا شهشهانی، انتشارات فرهنگسرای
میردشتی، 1396).
دکتر نورمحمود یک پزشک یهودی. به عمامه، عبا و قبایی که در زیر آن پوشیده است، توجه
کنید. (سوروگین، 24)
(پوشاک دوره قاجار، سهیلا شهشهانی، انتشارات فرهنگسرای میردشتی، 1396)
یک
گروه از مردان یهودی اصفهان، با عبا، کمرچین و قبا و کلاه نمدی. به نظر میرسد
بعضی از آنها در زیر کلاه نمدی سفید خود یک کلاه پارچهای سیاه بر سر
گذاشتهاند. (هولتزر، 103)
(پوشاک دوره قاجار، سهیلا شهشهانی، انتشارات فرهنگسرای میردشتی، 1396)
یک
مدرسۀ دختران یهودی نشان میدهد که آنها روسریهای سفید یا چادر با طرحهای مختلف،
گلدار یا راهراه بر سر میکردند و عدهای هم از روبنده و چادرهای سیاه استفاده
مینمودند. (دالمانی، جلد 2: 444)
(پوشاک دوره قاجار، سهیلا شهشهانی، انتشارات فرهنگسرای میردشتی، 1396)
یک خانواده یهودی؛ یکی از مردان کلاهی مخروطی از پوست برّه، دیگری کلاه کوتاهی بر
سر دارد.
مردان شلوارهای گشاد سیاهی پوشیدهاند. هر دو مرد قبا یا کمرچین با آستینهای گشادی
پوشیدهاند که میشود آنها را بالا زد. مردی که ایستاده، جامهای پوشیده که دامنش
پیلیدار است
و با یک تکّه پارچه بسته میشود (همان: 102)
(پوشاک دوره قاجار، سهیلا شهشهانی، انتشارات فرهنگسرای میردشتی، 1396)
منابع
1. درآمدی بر انسانشناسی، مؤلفان جوی هندری، سایمون اندرداون، مترجم محمدکاظم
شجاعی، انتشارات سبزان، 1396
2. جامعهشناسی قومیت، سنیشا مالشویچ، مترجمان یعقوب احمدی، حسین محمدزاده،
انتشارات جهاد دانشگاهی واحد کرمانشاه، 1391
3. پوشاک زنان هرمزگان، شایا صفا ایسین، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 1389
4. پوشاک بینالنهرین و مصر باستان، تحقیق و پژوهش آزیتا مصباح، انتشارات توس، 1384
5. پوشاک در ایران باستان، تألیف دکتر فریدون پوربهمن، ترجمه هاجر ضیاء سیکارودی،
انتشارات امیرکبیر، 1386
6. تاریخ لباس، روتترنرویل کاکس، مترجم شیرین بزرگمهر، انتشارات توس، 1372
7. پوشاک در ایران زمین، دوران صفویان و قاجاریان، لیلا سوداور دیبا، ترجمه پیمان
متین با مقدمه علی بلوکباشی،
دانشنامه ایرانیکا، انتشارات امیرکبیر (تلخیص و گزیده)، 1393
8. پوشاک دوره قاجار، سهیلا شهشهانی، انتشارات فرهنگسرای میردشتی، 1396
|