فرانک عراقی
کارشناس ارشد روزنامهنگاری
تابستان 97
عبدالله طالع همدانی مرد هزار چهره عالم ادب و هنر
عبدالله
طالع همدانی، فرزند سلیمان در سال ۱۲۹۲ خورشیدی در همدان در خانوادهای یهودی به
دنیا آمد.
خانواده طالع به نسبت شرایط فرهنگی آن زمان بینش آیندهنگرانهای داشتند. در زمانی
که تحصیلات اولیه حتی در حد خواندن و نوشتن، چندان تشویقی نمیشد، عبدالله خردسال
به مدرسه معروف آلیانس رفت. اشخاص نامداری چون برادران نیداود، برادران محجوبی،
سید کریم امیری فیروز کوهی و میرزاده عشقی از آن مدرسه فارغالتحصیل شدهاند.
وی تحصیلات ابتدایی را در آلیانس گذراند و سپس به مدرسه تأیید همدان راه یافت. نحوه
تدریس زبان فارسی در مدرسهی تأیید شهرت داشت اما دیری نپایید که او دوباره به
آلیانس برگشت چرا که در آنجا امکان فراگیری فرانسه و انگلیسی فراهم بود. طالع،
تحصیل را تا مقطع سوم متوسطه ادامه داد اما در آن زمان مرتبه بالاتری در همدان وجود
نداشت و به ناچار علم تعطیل شد و به دنبال آن به کار تجارت پرداخت.
مرحوم طالع از دوازده سالگی دارای قریحه و طبع شعر بود و در بیست سالگی به عضویت
انجمن ادبی همدان در آمد. آشنایی او با مولانا یوسفزاده غمام همدانی ذوق او را
تکمیل کرد، ولی ذوق حقیقی او در موسیقی بود. او برای آموختن موسیقی و ساز تخصصی
ویولون نزد تقی خان شایگان رفت و در اندک مدتی پیشرفت شایانی کرد به طوری که استاد
از تعلیم او خودداری و ادامه کار را به خودش واگذار کرد. چندی نیز در محضر استاد
صبا به هنر خود افزود.
از سالهای ۱۳۱۰ به بعد دوران شکوفایی فعالیتهای وی در سه عرصه موسیقی، سخن سرایی
و ساخت تصنیف و آهنگهای بی کلام که گاه آن را با صوت خوش خود توأم میکرد، آغاز
شد. در نشریات آن زمان مثل ایران، شفق سرخ، توفیق (که ابتدا نشریه ادبی بود و بعدها
فکاهی شد)، مجله عالم نسوان، کانون شعرا، گلهای رنگارنگ و... قلم زد. هم به طنز و
فکاهه میسرود (با نام مستعار لوطی کمانچه همدانی) و هم به جد ساز مینواخت و
میخواند. دیدار عارف قزوینی نقطه عطفی در زندگی طالع بود. تشویق عارف کارساز شد و
او با شوق بیشتری به دنبال هنر رفت. جوان نوزده سالهای که نخستین ترانه خود را با
نام باد خزان ساخته و نزد او آمده بود بسیار مورد توجه عارف قرار گرفت.
طالع از سال ۱۳۱۹ در تهران ماندگار شد و در همه زمینههای مورد علاقه خود فعالیت
میکرد، چند نمایشنامه نوشت و در سال ۱۳۲۳به رادیو راه یافت و با بزرگانی همچون
نیداوود و قمرالملوک وزیری همکاری کرد. طالع در هجده سالگی با قمر و نیداوود در
همدان به واسطه کنسرتی در سینما اکباتان آشنا شده بود و این آشنایی به همکاری آنها
انجامید. در رادیو ضمن نوازندگی و نواسازی با عنوان خواننده بینام صدایش را به
خانه های مردم تهران رساند. در سال ۱۳۲۶با بالفوریا ازدواج کرد و حاصل آن سه دختر و
دو پسر بود. او در بازار مشغول به کار تجارت بود اما هرگز هنر را رها نکرد.
از دیگر تخصصهای او می توان موشح سرایی را ذکرکرد. هیچ شاعر معاصر ایرانی به
اندازه او تا به حال موشح سرایی نکرده است. یادبودهایی در رثای غمام، سلیمان حییم،
عارف، مرتضی نیداوود، رهی معیری، غلامحسین بنان، صبا، روح الله خالقی و قمرالملوک
وزیری سروده است. دیوان طالع مشتمل بر هفت هزار بیت است. طالع به لهجه راجی (پهلوی
قدیم) کلیمیهای همدان و کاشان و اصفهان تسلط کامل داشته و اشعار و تصنیفهای بسیار
به این زبان دارد که چاپ شده است.
عبدالله طالع مدتی نیز عضو هیئت مدیره انجمن کلیمیان تهران بود و گامهای خیر
بسیاری نیز در این راه برداشت.
وی انسانی شریف و درویش مسلک و از معدود افرادی بود که عقل معاش و ذوق و هنرش را
توأمان داشت و هرگز یکی را فدای دیگری نکرد.
سرانجام، مرد هزار چهره عالم ادب و هنر در آبان ماه ۱۳۸۲خورشیدی در نود سالگی از
دنیا رفت.
خبر گزاریها نوشتند:
استاد عبدالله طالع همدانی، آخرین ترانه سرای بازمانده از نسل تصنیف سرایان بین نسل
عارف قزوینی و نسل نو ایران چشم از جهان فرو بست.
روحش قرین رحمت...
به تازگی دلنوشتههای استاد با عنوان دیوان یهود، به همت فرزندان ایشان در آمریکا
به چاپ رسیده و انگیزهای شد برای یادآوری از یک هنرمند.
با که گویم ای فلک درد نهان خویش را
تا به کی بندم ز نالیدن دهان خویش را
استخوانم زآتش غم سوخت کو یارب نمی
تا که بنشانم دمی سوز نهان خویش را
بسکه از سوز درون چون درد پیچیدم به خود
عاقبت بر باد دادم دودمان خویش را
بر پریشان خاطری طالع عجب نبود که خود
در کف اغیار بسپردن عنان خویش را
1-موشح یا توشیح یکی از آرایه های ادبی در شعر است که اگر حروف اول هر بیت یا مصرع
به دنبال یکدیگر قرار گیرند، نام یا لقب کسی یا واژهای یا بیت و جمله-ای دیگر
تشکیل شود و در معنی لغوی به معنی آراسته و مزین است.
|