انجمن کلیمیان تهران
   

دل نوشته هاى پدرم

   

 

شیرین طالع

تابستان 97

 

داستانم، اين‌گونه است كه مهاجرت حتى بعد از چندین سال حتى نتوانست ذره‌اى از تعلق خاطرم را نسبت به خاكى كم كند كه در آن هويت خود را شناخته‌ام، آنجا كه حتى ديوارهايش بوى پدرى و مادرى دارد و لزوما حس در برگرفته شدن در ميان بازوئى نامرئى كه گرماى پشتيبانى و حمايت را به ياد مى‌آورد.
غم سنگين غربت كه همواره ديوارى بود بين من و ماندگارى، هنوز علامت سوال بزرگى است كه در ذهنم باقى مانده و با ناباورى از اين ‌كه معناى تعلق خاطر
بدين‌گونه ريشه‌دار و ملموس است. تعلق خاطر به سرزمينى كه زبان محاوره‌اش فارسى است با واژگانى يكسان با پارسى زبانان بيرون از اين مرز و بوم اما با معنايى متفاوت كه از كودكى آموخته بودم.
اين تعلق خاطر ارثيه‌اى بود كه از پدر به يادگار مانده از او كه تا واپسين لحظات، عشق به ايران و جامعه‌اش را حتى با لذت همنشينى با فرزندانش تاخت نزد و اكنون خاك آشناى خود را اين‌چنين عاشقانه در ميان گرفته است كه گويى سر بر دامن مادر نهاده است.
سال‌ها قبل در انديشه چاپ اشعار پدرم بودم اما سردرگمى زندگى در غربت و سازگارى با دنياى جديد اين تلاش را نيمه گذارد و خواهرم نسرين، قافله سالار اين راه شد و امروز اولين مجموعه يادگار پدر، عبدالله طالع همدانى، هنرمندى كه به عنوان «شاعر ملى يهود» براى سال‌ها شناخته مي‌شد، با نام ديوان يهود به چاپ رسيد. اما نه تنها اشعارش كه به مناسبت‌هاى مختلف مدهبى سروده شده بود، بلكه يادواره‌اى است كوچك از حضور پدر به بلنداى يك عمر در جامعه‌اى كه نسبت به آن احساس دين و تعهد مي‌كرد. اكنون كه سال‌ها از بودن و رفتن پدرم مى‌گذرد و لاجرم زمان رنگ آشناى نامش را براى نسل جديد كم‌رنگ‌تر كرده است، شايد اين مجموعه سبب شود تا جوانان جامعه‌ی ما بداننــد كه در پشت سر امروز آنان مردانى قدم گذارده بوده‌اند كه با وجود امكانات كم و جهان‌بينى متفاوت در ته قلبشان، به نظام پايدارى اين اجتماع كوچك اقليت عشق مي‌ورزيده و باورش داشته‌اند و مردان بزرگترى كه هنوز در كنارشان مانده‌اند تا به درستى سبب پيوند جامعه اقليت با اكثريت باشند.
جوانان ما بايد بدانند كه درخت تناور آبروى اين جامعه‌ی كوچك به‌دست پدرانشان كاشته شد و نهال نازكش از چشمه‌ی باور انديشه و حمايت آب خورد تا امروز آنان بر اين تنه تكيه كنند و سايه‌ی آن، خستگى روزهاى تنهايى را از تن‌شان به‌در كند.
او اولين و والاترين در اين راه نبود و آخرين نيز نخواهد بود. او تنها كوشيد تا حرف و احساسش را با رداى زيباى نظم بپوشاند، شايد كه كلام بزك كرده در نزد مردم
مقبول‌تر افتد و راه شنيدن هموارتر.
بعد از این دل‌نوشته‌ها به زودی ديوان اصلى او كه مجموعه‌اى از اشعار اوست از چاپ بيرون خواهد آمد و تقديم ساحت شعر دوستان خواهد شد.
از دور، دست تمام كسانى كه مردانه در اين جامعه ماندند، كوشيدند و ساختند را با نهايت خضوع و ارادت
مى‌بوسم و از مسئولين نشريه‌ی بینا كه مشعل‌دار اين فرهنگنامه‌ی وزين هستند سپاسگزارم كه فرصتى اين‌چنين را مهيا ساخته‌اند.
اميد كه قصورات لفظى، چاپى، و معانى به ديده‌ی اغماض نگريسته شود و از خاطر نرود كه اين كتاب، فرزند پدر نديده‌اى است كه ديگران پرورشش داده‌اند. 



 

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید