نیوشا پـایـاب
پاییز 97
آشنایی
با مشاهیر یهود جهان
ادوارد یاکوب پولاک(Edward Jacob Pollack)
ادوارد یاکوب پولاک زادهی ۱۲ نوامبر ۱۸۱۸ در مورژینا، درگذشتهی ۸ اکتبر ۱۸۹۱ در
وین، فرزند یک خانوادهی بسیار فقیر یهودی بود. او تحصیلات خود را در رشتههای
پزشکی و مردمنگاری در دانشگاههای وین و پراگ به پایان رساند و در رشتهی پزشکی
زنان تخصص گرفت. پولاک به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون همراه با شش استاد
دیگرِ اتریشی در سال ۱۲۳۰ ه. ق، پیش از گشایش دارالفنون به ایران آمدند. او با
تربیت دانشآموزان دارالفنون و تألیف اولین کتب پزشکی مدرن، نقشی کلیدی در معرفی
پزشکی نوین به ایران ایفا کرد. دکتر پولاک در سال ۱۲۳۴ ه .ق، پس از دکتر کلوله و
قبل از استخدام دکتر تولوزان، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه بود و پس از ۱۰ سال اقامت
در ایران به وطن خود بازگشت.
پولاک در آغاز به زبان فرانسه تدریس میکرد، ولی ضعف ترجمه او را واداشت تا به
آموختن زبان فارسی بپردازد. او پس از شش ماه، درس پزشکی خود را به فارسی ارائه کرد.
در 1851م، میرزا داودخان بنا به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر مامور شد تا معلمانی
برای مدرسه دارالفنون از اتریش استخدام کند. دکتر ادوارد پولاک پزشکی بود که بنا به
توصیه استادان دانشگاه وین برای تدریس رشته پزشکی و داروسازی این مدرسه طی قراردادی
چهارساله استخدام شد.
ادوارد یاکوب پولاک ، در رشته فلسفه و طب تحصیل خود را در پراگ و وین ادامه داد و
در 1845 در رشته پزشکی فارغ التحصیل شد . بعد از فراغت از تحصیل به مدت یک سال به
طبابت در بیمارستان عمومی وین مشغول شد و پس از آن دو سال پزشک کارخانه پالایشگاه
قند بود. در فاصله سالهای 1848 تا 1849 در بیمارستان عمومی وین مشغول به کار شد.
در 1851م، میرزا داودخان بنا به دستور میرزا تقی خان امیرکبیر مامور شد تا معلمانی
برای مدرسه دارالفنون از اتریش استخدام کند. دکتر ادوارد پولاک پزشکی بود که بنا به
توصیه استادان دانشگاه وین برای تدریس رشته پزشکی و داروسازی این مدرسه استخدام شد.
ورود به ایران
سفر این هئیت به ایران سختیهای خود را داشت. ورودشان مصادف بود با تبعید امیرکبیر
به کاشان و تعویق برنامههای مدرسه دارالفنون. در نتیجه استقبال از معلمان اتریشی
تحت تاثیر سیاست روز قرار گرفت و با توجه به آن که میزبان در بند بود مدعوین نیز با
سردی استقبال مواجه شدند:
«ما در ماه اوت 1851 به قسطنطنیه وارد شدیم؛ چند روزی در آنجا به استراحت پرداختیم
و آنگاه از طرابوزان با کاروانی از طریق ارمنستان به راه خود ادامه دادیم. ما که به
مشکلات و گرفتاریهای سفری از این دست عادت نداشتیم دچار ناراحتیها و سختیهای
بسیار شدیم ؛ ... در بیست و چهارم نوامبر 1851 به تهران رسیدیم؛ پذیرایی سردی از ما
شد؛ احدی برای تهنیت به استقبال ما نیامد و به زودی آگاه شدیم که صحنه در این فاصله
به زیان ما تغییر کرده است. چند روزی پیش از ورودمان امیر در اثر توطئههای داخلی
دربار به خصوص از جانب مادر شاه که دشمن سرسخت تلاشهای اصلاح-طلبانه او بود دچار
بیمهری شاه شده بود... هنگامی که وی از ورود ما مطلع شد میرزا داوودخان را که در
این بین از اروپا رسیده بود نزد خود فراخواند و گفت این بیچارهها را من باعث شدم
به اینجا بیایند. اگر بر سرکار بودم اسباب رضایت خاطرشان را فراهم میآوردم. اما
حالا میترسم که به آنها بد بگذرد. هرچه میتوانی سعی کن که کار را بر آنها آسانتر
کنی ...»
یک ماه بعد از ورود این هیئت اتریشی مدرسه دارالفنون گشایش یافت. با راه افتادن
مدرسه تربیت چهارده شاگرد برای فراگیری اصول علم طب به دکتر پولاک سپرده شد. پولاک
در ابتدا با کمک مترجم خود، محمدحسین خان قاجار، در کلاس حضور مییافت و مترجم
گفتههای او را از فرانسه به فارسی ترجمه میکرد. گرچه پولاک بعد از چندی متوجه شد
که: «وی اصلاً از گفتههای من سر در نمیآورد بلکه مطالب غلط مندرج در کتب فارسی را
برای شاگردان بازگو میکند ...» پولاک فرصت را از دست نداد و خود به فراگیری زبان
فارسی پرداخت و با شاگردان کلاس خود از طریق نقاشی و اشارات ارتباط برقرار کرد و با
تسلط به زبان فارسی این مشکلات نیز حل شد و حتی اقدام به نگارش کتاب طبی به زبان
فارسی کرد. دکتر پولاک اولین کسی بود که در 1269 جنازه یکی از همکاران خود، زاتی
اتریشی را کالبد شکافی کرد تا به دلایل مرگ او دست یابد. در همان زمان نیز نخستین
بیهوشی و نخستین عمل جراحی را برای بیرون آوردن سنگ مثانه انجام داد. در سومین سال
اقامتش در تهران برای ساخت یک بیمارستان نظامی طرح داد که این طرح به جایی نرسید.
سه تن از شاگردان او در دارالفنون بعد از فارغالتحصیلی برای ادامه تحصیل در رشته
طبابت به پاریس رفتند.
در 1272 دکتر کلوکه، پزشک فرانسوی ناصرالدین شاه، فوت کرد و دکتر پولاک به سمت پزشک
شخص شاه یا «حکیم باشیگری حضور همایون» منصوب شد . سمتی که او را به ناصرالدین شاه
نزدیکتر از هر سیاستمداری میکرد و در جریان تمامی اتفاقات داخلی و خارجی قرار
میگرفت و بالطبع او را در مرکز توجه بیش از پیش رجال ایرانی قرار میداد. اما
پولاک بر خلاف همکاران پیشین خود چندان علاقهای به سیاست نداشت. در کنار طبابت
مانند سلف خویش، دکتر کلوکه فرانسوی، آموزش زبان فرانسوی و جغرافی به شاه را ادامه
داد. در این مورد او شرح مقام و موقعیت خود را چنین میدهد: «به من نیز هنگامی که
به شاه درس میدادم یا روزنامه اروپایی را به زبان فارسی ترجمه میکردم و بلند
میخواندم اجازه نشستن [در حضور شاه] داده میشد. «عدم تمایل او در امر سیاست دوران
اقامتش را در ایران کوتاه کرد.» در 1274 دکتر تولوزان فرانسوی به سمت طبیب شاه
منصوب شد. میرزا آقا خان نوری در نامهای به میرزا فرخ خان امینالدوله در 1274 که
ماموریت مذاکره در خصوص قرارداد پاریس را داشت نوشت : «پولاک واسطه گرفته که من
جایی
نمیروم حالا باید دو طبیب نگاه داشت خدا بسازد ...» گرچه این خواسته او بیپاسخ
ماند و دکتر تولوزان فرانسوی به طبابت ناصرالدین شاه برگزیده شد .
پولاک که پیش از این پزشک کارخانه پالایش قند در اتریش بود در 1274 اقدام به وارد
کردن بذر چغندر به ایران کرد تا این محصول در ایران تولید شود و برای تشویق به کاشت
این گیاه آن را به صورت رایگان در اختیار متقاضیان قرار داد .
بازگشت به وین
دکتر ادوارد پولاک در 1278 پس از نه سال اقامت در ایران به وین بازگشت . چندی بعد
از بازگشت به اتریش در فوریه 1865 / رمضان 1281 ق کتابی تحت عنوان ایران و ایرانیان
منتشر کرد . به شرح آداب و عادات و رسوم ایرانیان پرداخت و در مقدمه این کتاب توضیح
داد:
در کتاب خود سعی کردهام قضایا و اتفاقات را
حتیالمقدور برکنار از پیش داوری و سبق ذهن، به صورتی واقعی و افاقی شرح دهم. اقامت
نه ساله من در این کشور، آشنایی به زبان فارسی و ادبیات غنی آن، شغل من در سمت معلم
مدرسه طب تهران و پس از آن پزشک مخصوص شاه شدن، مسافرتهای متعدد به شهرها و
ولایتهای مختلف، ایجاب کرد که بتوانم پایتخت و همچنین تمام نواحی این مملکت
پهناور، و اصل و بنیاد زبان و دین اهالی متنوع، اوضاع و احوال سیاسی، و اخلاقی و
فرهنگی آن را تا جایی که برای یک خارجی میسر است بشناسم. این نیز از جمله بدیهیات
است که در مورد زنان و همچنین تمام نواحی این مملکت پهناور و اصل و بنیاد زبان و
دین اهالی متنوع، اوضاع و احوال سیاسی و اخلاقی و فرهنگی آن را تا جایی که برای یک
خارجی میسر است بشناسم. این نیز از جمله بدیهیات است که در مورد زنان و همچنین
زندگی خانوادگی در مشرق زمین تنها طبیب است که میتواند گزارشی مبتنی بر مشاهدات
شخصی خود ارائه دهد.
پولاک در وین به کار در بیمارستان عمومی، آموزش زبان فارسی در دانشگاه وین و مشاوره
به وزارت امورخارجه مشغول شد. در سفر دوم ناصرالدین شاه به فرنگ پولاک در وین به
دیدار او رفت : «حکیم پولاک که قدیما در طهران معلم علم طب و چند سال هم حکیم باشی
مخصوص ما بود به حضور آمد بسیار از دیدن حکیم خوشحال شدم. آدم خوبی است قدری پیرشده
زن گرفته چندی هم به مصر رفته بود حالا در وین است ...»
سفر مجدد به ایران پس از 22 سال
دکتر پولاک در 1299 بار
دیگر با هیئتی به جهت بررسی و تحقیق در خصوص الوند به ایران بازگشت. اعتمادالسلطنه
در روزنامه خاطراتش از ملاقات با دکتر پولاک مینویسد: «هفتم شعبان 1299 ق: خانه
تولوزان رفتم شارژدافر اطریش آنجا بود... حکیم پولاک که تازه آمده است دیده شد این
حکیم بیست و دو سال در ایران بود و معلم مدرسه. هرچه شاگرد است در مدرسه او معلم
بود و مدتی طبیب مخصوص شاه بود. بیست و دو سال است که از ایران رفته بود. تازه آمده
است به جهت بعضی اکتشافات تاریخی. ... به اتفاق تولوزان و حکیم پولاک اقدسیه رفتیم
شاه آمدند با حکیم پولاک خیلی مهربانی کرد».
دکتر یاکوب ادوارد پولاک در سال 1308 ق/1891 م در اتریش درگذشت . او در زمینه طبابت
تالیفاتی دارد که همگی به زبان فارسی ترجمه و در کلاسهای درس طب مدرسه دارالفنون
تدریس میشدند.
این آثار عبارتند از :
• کتاب تشریح ترجمه میرزا محمدحسین افشار. چاپ سنگی ،1270
• کتاب جراحی در دو جلد. چاپ سنگی ، 1273
• جلاء العیون ترجمه میرزا محمدحسین افشار و میرزا رضا. چاپ سنگی ، 1273
• رساله برای طب نظامی
• کتاب معالجه تدابیر امراض
• کتاب مفردات طب
• کتاب زبده الحکمه ترجمه حکیم الممالک . چاپ سنگی
• علاج الاسقام در جراحی و کحالی
آثار دیگر او که به آلمانی نگارش یافته و مربوط به ایران است عبارتند از :
• کتابی در باب تریاک ایران
• کتابی در باب قالی ایران
• رسالهای در مورد پزشکان اتریشی در ایران.
منابع
1. سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، به قلم فاطمه معزی
2. ویکیپدیا
|