فرانک عراقی
کارشناس ارشد روزنامه نگاری
زمستان 99
گفت و گو با شلمو عاقلیان هنرمند اصفهانی
شلُمُو
عاقلیان، هنرمند جوان و برجسته ی همکیش، ساکن شهر اصفهان، نصف جهان است.
چندی پیش با خبر شدیم شلمو موفق به کسب مقام سوم در بخش موسیقی دستگاهی ایران در
چهاردهمین جشنواره موسیقی جوان شده است. ایشان علاوه بر نواختن سازهای ایرانی از
صوت زیبای داودی نیز برخوردار است. حدودا دو سال پیش در جمع همکیشان برنامه ای با
حضور این هنرمند برگزار شد که مورد استقبال قرار گرفت و این برنامه سبب آشنایی با
ایشان شد، اما موفقیت او درجشنواره دست مایه ای برای این گفت وگو شد. چهاردهمین
جشنواره ی ملی موسیقی جوان با مشارکت گسترده ی استادان موسیقی ایران، با همکاری
بنیاد رودکی و حمایت دفتر موسیقی و معاونت امور هنری وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی در
سه بخش موسیقی دستگاهی ایران، موسیقی کلاسیک و موسیقی نواحی ایران برگزار شده است.
در ادامه توجه شما را به این گفت وگو جلب می کنم.
• درود بر شما. ضمن تبریک و تهنیت خدمت شما، به عنوان اولین سوال کمی از خودتان
برای آشنایی بیشتر خوانندگان ما بگویید.
شلمو عاقلیان هستم، در سال ۱۳۷۳در شهر اصفهان به دنیا آمدم. دو خواهر دارم که از من
کوچک تر هستند. ازدواج کرده ام و به امید خدا به زودی منتظر اولین فرزندم هستم.
مقاطع ابتدایی و راهنمایی را در مدارس شیخ زاده هراتی و اندیشه گذراندم. مقطع
دبیرستان را هم در رشته ی ریاضی-فیزیک در مدرسه ی شیخ زاده هراتی به اتمام رساندم.
در دانشگاه نیز در رشته ی مهندسی برق، گرایش الکترونیک موفق به اخذ مدرک کارشناسی
شدم.
• از چه زمانی به موسیقی علاقمند شدید و شروع به نواختن ساز کردید؟
من ضمن تحصیل از سن ۷-۸ سالگی به موسیقی علاقمند شدم. پدربزرگ مادری و پدری من هر
دو به موسیقی علاقمند بودند. دایی من نوازنده ی تنبک در سطح عالی هستند. ایشان دوره
های دوستانه ای با حضور دوستان هنرمندشان که در هنرستان موسیقی تحصیل می کردند
برگزار می کردند و من هم در این جمع شرکت می کردم و کم کم علاقمند شدم. وقتی ۷-۸
ساله بودم تلویزیون اصفهان فیلمی ساخت به نام آتش دل که از شبکه دوم سیما هم پخش
شد. روی تیتراژ پایانی فیلم تصنیفی بود که استاد علی اصغر شاه زیدی از استاد تاج
اصفهانی بازخوانی کرده بود. گرمی صدای ایشان مرا تکان داد. هر وقت فیلم پخش می شد
من با آن زمزمه می کردم. رفته رفته بیشتر به موسیقی و خواندن علاقمند شدم.
• آیا فرد دیگری نیز در خانواده تان موسیقی کار می کند؟
دایی من شارون سپارزاده در سطح عالی تنبک می-نوازد و من در خدمت ایشان تنبک نوازی و
ریتم ها را آموختم. در واقع ایشان بود که این جرقه را در من به وجود آورد. تصنیف
خوانی را هم با تنبک انجام مـــی دادم. این روش و
روال تا ۱۳-۱۴سالگی ادامه داشت. خواهرانم هم کمی ساز می زنند و تنبک و سه تار می
نوازند اما به طور جدی ادامه ندادند.
•
تا کنون چه جوایزی گرفته اید؟ آیا در جشنواره هم شرکت کرده اید؟
در مقطع راهنمایی که بودم روزی فراخوان دادند کسانی که سازی را بلد هستند ثبت نام
کنند تا یک گروه
موسیقی تشکیل بدهیم. تست دادم و قبول شدم. چند بار هم در جلسات مهم مدرسه من همنواز
تنبک بودم اما به طور جدی دو بار در جشنواره شرکت کردم. سال گذشته تقدیرنامه دریافت
کردم و امسال هم توانستم مقام سوم را کسب کنم.
• در چه سازهایی تبحر دارید؟
ابتدا با تنبک شروع کردم اما در ۱۴-۱۵سالگی به سنتور نوازی هم علاقمند شدم. در حوزه
ی هنری هم
ثبت نام کردم و در خدمت استاد بهمن بابایی، انسانی با اخلاق و هنرمند وارسته، سنتور
آموختم ولی به علت حجم درس ها فعالیت کمتری می کردم. سعی می کردم نزد اساتید دیگر
هم تنبک نوازی را ادامه دهم. امروز هم همچنان به یادگیری ادامه می دهم.
• چه طور خوانندگی را شروع کردید؟
در سال ۱۳۹۱، من هنرجوی حوزه ی هنری بودم. مراسم چهلم استاد حسن کسایی (نوازنده ی
نی) در اصفهان بود. آقای لطفی مراسمی به یاد این هنر مند برگزار کردند که هنرمندان
زیادی در آنجا حضور داشتند. در آنجا استاد شاه زیدی را دیدم و از ایشان خواهش کردم
در کلاس های آوازشان شرکت کنم. اول قبول نمی کردند و گفتند من شاگرد مبتدی قبول نمی
کنم و شاگردانم محدود هستند. راستش تصمیم گرفتم اگر قبول کردند که هیچ اما اگر قبول
نکردند من هم دیگر این هنر را رها کنم. خوشبختانه قبول کردند که من تست بدهم. در
پایان کلاس با نی نوازی ایشان قطعه ای را اجرا کردم که بسیار مورد توجه ایشان قرار
گرفت و گفتند از هفته ی آینده می توانم در کلاس ها شرکت کنم. این خاطره همواره به
عنوان یک افتخار در زندگی من باقی خواهد ماند.
من ضمن تحصیل در دانشگاه همچنان آواز را ادامه دادم و به کلاس سنتور هم می رفتم.
چند سال پیش هم تدریس تنبک را شروع کردم و همچنان نیز در حال یادگیری هستم.
• مشوق های شما در موسیقی چه کسانی بودند؟
همه ی خانواده مشوق من بودند. پدر و مادرم مرا حمایت کردند و لطف زیادی داشتند.
پدربزرگ و مادربزرگ-ها از بچگی و خصوصا دایی ام بیشترین تاثیر را روی من داشت و
باعث ادامه دادن هنرم بود.
• آیا با گروه موسیقی خاصی همکاری می کنید؟
خیر با گروه خاصی همکاری نمی کنم. اما با چند تن از دوستان گروهی تشکیل داده بودیم
که فعلا وقفه افتاده و هرکسی مشغولیات خودش را دارد.
• برای آینده ی خود در موسیقی چه برنامه ای دارید؟
برای آینده هر چه خیر است و پیش بیاید. اما امیدوارم بتوانم با ارکسترهای بزرگ
همکاری کنم و رتبه های بالاتری کسب کنم. تدریس در دانشگاه هم جزو برنامه های من هست
اما در کل به قول حضرت حافظ:
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست...
• این که اهالی اصفهان صدای خوبی دارند واقعا علتش چیست؟
چندی پیش فیلمی دیدم به نام گوشه های اصفهان. در آنجا یکی از اساتید دانشگاه می گفت
یک سری از لحن های آوازی فقط از حنجره اصفهانی ها در می آید. ویژگی جغرافیایی، آب و
هوا، زاینده رود، معماری اصفهان، پایتخت بودن اصفهان در چند دوره و... هر کدام موثر
هستند. در مورد یهودیان اصفهان هم می بایست گفت که ما از
نواده های داود خوش الحان هستیم و به قول یونا دردشتی که از سعدی شیرین سخن نقل
کرده اند:
آتشی از سوز عشق در دل داود بود
تا به فلک می رسد بانگ مزامیر او
• در مورد موسیقی فعلی نظرتان چیست؟
متاسفانه موسیقی از حمایت لازم برخوردار نیست. زمانی برنامه ای بود به نام گل های
موسیقی که از رادیو پخش می شد. برنامه ی پر محتوایی بود و هنرمندان در آن به
هنرنمایی می پرداختند و طرفدار زیاد داشت. امروز چنین برنامه ای وجود ندارد.
یکی دیگر مسائل اقتصادی است که بر موسیقی خواه ناخواه تاثیر می گذارد، مردم آن
آرامش خاطر را برای دنبال کردن موسیقی ندارند. در مورد نوازنده ها هم باید بگویم
سرعت، دستمایه ی اجراها شده، حس و حال قطعات ناب کمتر به گوش می رسد. هنرمندانی مثل
پرویز یاحقی، معروفی، همایون خرم، بیژن ترقی، معینی کرمانشاهی و... دیگر نیستند که
ترانه ای ماندگار بگذارند. تصنیف های قدیمی با توجه به غنای محتوایی و سبکی که
داشتند هنوز در یادها مانده است. خلوص نیت هم کم شده، موسیقی امروز نه آنقدر مایه
دار و با اصالت است که در یادها بماند و نه گوش سالمی برای موسیقی اصیل به جای
مانده است.
• الگوی موسیقی و آواز شما چه کسی بوده است؟
استاد علی اصغر شاه زیدی الگوی من بوده اند که خود ایشان هم از استاد تاج اصفهانی
الگو داشته اند.
• می دانم که تفیلا (نماز)های روزانه و قرائت تورات را هم در دستگاه های ایرانی
اجرا می کنید. کمی از چگونگی این کار بگویید.
اولین بار در ماشین یکی از دوستان قرائت متن «پاتح الیاهو» را با صدای دردشتی شنیدم
که از آواز بیات اصفهان شروع کردند، با دستگاه شور ادامه دادند و دوباره با بیات
اصفهان تمام کردند. خیلی به آن آواز علاقمند شدم و تفیلاها را با آهنگ و آواز اجرا
کردم. در این مورد باید چند وجه را در نظر گرفت. یکی معنی تفیلا که خیلی مهم است.
استغاثه است، سپاس و شکرگزاری است، شادی است، مدح خداوند است... باید معنی و مفهوم
آن را دانست تا با توجه به آن آوازش را درست اجرا کرد. در نیایش های «سِلیحوت» این
مسئله قوی تر است و می توان بیشتر روی آن کار کرد. زبان و حالت دستگاه و گوشه ها
بسیار مهم است که تاثیرگذار باشد. انسان بعد از سال ها خواندن و تجربه، متوجه می
شود تمام احساس و خلوص نیت در خواندن این متون مذهبی بسیار مهم است و آن کار قشنگ
تر در می آید.
استاد شاه زیدی همیشه می گویند بعد از داشتن صدای خوب و علم موسیقی و مهارت برای یک
خواننده، آنچه که اهمیت دارد و در واقع روغن جلای یک آواز هست، عشقی هست که از وجود
خواننده نثار شنونده می شود و اگر چنین عشقی نباشد، آواز به دل نمی نشیند و تاثیر
خود را
نمی گذارد. در مصاحبه ای که از ایشان منتشر شده آمده است: «هنر موسیقی دل پاک می
خواهد، قلبت باید برای مردم بتپد و باید از اساتیدت به نیکی یاد کنی.» امیدوارم من
نیز بتوانم این مسائل را به کار برده و رعایت کنم.
• از وقتی که در اختیار من گذاشتید بسیار سپاسگزارم و امیدوارم همواره در راهی که
در پیش دارید موفق تر از گذشته باشید.
من هم از شما تشکر می کنم، موفق و تندرست باشید.
|