مهندس آرش آبائی
محقق و مدرس در حوزه یهودیت
زمستان 99
تحلیلی
بر کتاب «آیشمن در اورشلیم، گزارشی در باب ابتذال شر» هانا آرنت، ترجمه زهرا شمس،
نشر برج، 1399
هانا آرنت (1906-1975)، فیلسوف و روشنفکری یهودی بود که خود طعم یهودستیزی را در
آلمان چشیده بود و پس از دستگیری کوتاه مدت توسط گشتاپو، به امریکا مهاجرت کرد و در
سال ۱۹۶۱ در مقام گزارشگر نشریه ی نیویورکر در دادگاه آدولف آیشمن حاضر شد. آیشمن،
یکی از ماموران ارشد رژیم نازی در اجرای سیاست «راه حل نهایی» (طرحی برای نابودی
حدود ۱۱ میلیون نفر یهودیان اروپایی) بود که به عنوان مغز متفکر دستگاه کشتار رژیم
هیتلری محاکمه شد.
آرنت در گزارش این دادگاه («آیشمن در اورشلیم، گزارشی در باب ابتذال شر»،1963)، با
وجود این که خود یهودی است و آسیب های فاجعه ی هولوکاست را نیز شخصا تجربه کرده
است، کاملا بی طرفانه و دور از احساسات به تحلیل و نقد روند دادرسی و اسناد و
شاهدان آن پرداخته و نقص های قضایی و حقوقی آن را آشکار می نماید.
اما مهم ترین بخش گزارش آرنت، تحلیل او از ماهیت شر و نقش انسان ها در برابر آن
است. از نظر او، شر لزوما از هیولاهای شیطانی سر نمی زند، بلکه افراد کاملا معمولی
یا ابله هم می توانند مرتکب شر شوند و آثاری فاجعه بار بیافرینند.
آدولف آیشمن شهروندی قانون مدار و از نظر روانی کاملا سالم بود و حتی نشانه ای از
نفرت دیوانه وار نسبت به یهودیان یا یهودستیزی متعصبانه در او دیده نشد. عیب اصلی
آیشمن عجز بود از این که از منظر «دیگری» به چیزی نگاه کند. او نمی توانست خود را
به جای یهودیانی بگذارد که برای مرگ راهی آشوویتس می کرد، و به همین دلیل از درک شر
بودن رفتارش عاجز بود. او در اکثر دفاعیات خود، «اطاعت از قانون» و «فرمان پیشوا»
را دلیل اقدامات خود ذکر می کرد و به زبان ساده، تنها مامور بود و معذور. از همین
رو آرنت عنوان این وضعیت را «پیش پاافتادگی یا ابتذال شر» نامید. او در این کتاب
(1963) و بعدها در کتاب «زندگی در عصر ظلمت» (1968) اعلام می دارد که شر و وقوع
فاجعه ی ناشی از آن قابل فهم، و پیشگیری از آن ممکن است، لذا آدمی مسئول اعمال خویش
بوده و نمی تواند از بار مسئولیت خود شانه خالی کند.
آرنت در ادامه، راهکار فهم شر را نیز ارائه می دهد: «اندیشیدن».
او میان وقوع شر و «نیندیشیدن» پیوندی محکم دید. این نوع اندیشیدن موثر که در نظر
آرنت تنها راه مهار خشونت است، از طریق گفتگو با خود حاصل می گردد. انسانی که
بتواند در این گفتگوی درونی، با خود به مثابه «دیگری» اندیشه کند، توانایی داوری و
تشخیص میان خوب و بد را – به ویژه در شرایطی که نظام ارزشی فرو ریخته باشد- به دست
آورده و می تواند نظام ارزشی خودبنیاد بیافریند.
نکته ی دیگر در تفکر آرنت، «زندگی در عصر ظلمت» است. او فضای ظلمانی و تقدیرِ زیستن
در چنین شرایطی را عذر موجه برای عدم واکنش اخلاقی و وجدانی نمی داند. او در «آیشمن
در اورشلیم» هر دو مصداق انفعال و کنشگری را در برابر ظلمت نشان می دهد.
آیشمن گفته بود: قدرتمندترین عامل تسکین برای وجدان او، این واقعیت ساده بود
که «هیچ کس، ابدا
هیچ کس را نمی دید که واقعا مخالف راه حل نهایی باشد... و هیچ صدای بیرونی برای
برانگیختن وجدان او وجود نداشته است». او تنها وقتی دچار عذاب وجدان می شد که
دستورات دریافتی را- همچون روانه کردن میلیون ها نفربه سوی مرگ- اجرا نمی کرد. اکثر
مردم محلی در مناطق مختلف اروپا نیز علیرغم آن که به طور مستقیم یا ضمنی از
نسل کشی آگاهی داشتند، به خاطر ترس یا عافیت طلبی، از مقاومت یا حتی اعتراض چشم
پوشیدند. و بدتر از آن، جمع کثیری از خود یهودیان بودند که وادار به اسکان در گتوها
و انتقال به اردوگاه های مرگ – و حتی همکاری برای فراهم کردن مقدمات مرگ خود- می
شدند، و در برابر پرسش های مکرر قضات دادگاه از شاهدان بازمانده شان که «چرا طغیان
و مقاومت نکردید»، پاسخ ضمنی، ترس از مرگی همراه با شکنجه و فجیع تر از مرگی بود که
در اردوگاه ها بر سرشان می آمد، هر چند که «پانزده هزار نفر اسیر یهودی آنجا
ایستاده باشند و فقط چندصد نفر نگهبان در مقابلشان باشد».
اما در نقطه ی مقابل، رفتار مردم و حکومت دانمارک در برابر نازی ها بی نظیر است، تا
حدی که آرنت می نویسد: «انسان وسوسه می شود این داستان را به عنوان مطالعه ی اجباری
در علوم سیاسی توصیه کند، برای تمام دانشجویانی که می خواهند درباره ی قدرت بالقوه
و عظیم نهفته در کنش بی خشونت و مقاومت در برابر دشمنی که ابزارهای خشونت به مراتب
برتری در اختیار دارد، چیزی بیاموزند». ارتش آلمان در 1940 به دانمارک حمله کرد.
وقتی آلمانی ها مسئله ی لزوم نصب نشان ستاره ی زرد رنگ بر لباس یهودیان را با
دانمارکی ها مطرح کردند، صریحا پاسخ گرفتند که پادشاه دانمارک اولین کسی خواهد بود
که این نشان را به سینه می زند، و مقامات حکومت دانمارک هم تاکید کردند هر نوع
اقدام یهودستیزانه، استعفای فوری آنان را در پی خواهد داشت. حتی پس از صدور حکم
فرستادن همه ی یهودیان از دانمارک به اردوگاه-گتوی «ترزین اشتاد» در چک، هیچ مقام
دانمارکی حاضر به همکاری با نازی ها نشد و اکثر دانمارکی ها در پناه دادن، اختفا و
نجات یهودیان از دست نیروهای هیتلری تلاش کردند، و در نهایت از میان چند هزار یهودی
دانمارکی، تنها چند صد نفر توسط پلیس آلمان دستگیر شدند.
البته کشورهای سوئد، بلغارستان و ایتالیا هم به نوعی با کارشکنی در دستورات آلمانی
ها، توانستند یهودیان سرزمین خود را نجات دهند، اما از میان کشورهای واقع در
محدوده ی نفوذ آلمان، تنها دانمارکی ها جرئت کردند به اربابان آلمانی خود اعتراض
کنند.
بدین ترتیب آرنت نشان می دهد که می توان حتی در شرایط بحران و رعب و وحشت نیز کنش
گر بود و از وقوع فاجعه یا شدت آن کاست. او نسبت به پدیده ی
«آیشمن های کوچک» هشدار می دهد: کسانی که اعمال جزئی فاقد اندیشه شان به ظاهر کم
ضرر است، اما در تجمیع با دیگر «آیشمن های کوچک»، با شر متراکمی که ایجاد می شود،
نظامی مخرب و ضداخلاقی می آفرینند که سرانجام منجر به فجایعی عظیم خواهد شد.
و نکته ی آخر:
مترجم کتاب «آیشمن در اورشلیم» به شش دهه تاخیر در ترجمه و انتشار این کتاب به
فارسی اشاره دارد، کتابی که یکی از مهم ترین اسناد فاجعه ی هولوکاست است، و این
تاخیر بسیار جای تامل دارد. هانا آرنت مهم ترین ابزار مهار خشونت را «اندیشیدن» می
داند و کتاب یکی از مهم ترین ابزارهای اندیشیدن است. بیان حقایق تاریخی درباره ی یک
فاجعه، مخاطب را به اندیشه وامی دارد تا اولا بازتولید مجرمان متوقف یا کند شود و
ثانیا انتشار اسناد فاجعه، فکر فرار یا مخفی ماندن جنایت را از مجرم سلب می کند و
این نیز عاملی جهت مهار فاجعه خواهد بود. کوچک انگاری جنایات – و بدتر از آن نادیده
انگاری یا انکار آن ها- به نوعی مجاز شمردن آن است. اصرار به انتشار اسناد و تحلیل
های مرتبط با فاجعه ی هولوکاست، به جهت تلاش برای جلوگیری از وقوع مجدد آن برای هر
فرد یا گروه دیگری از بشریت است.
قطعنامه ی 7 / 60 مجمع عمومی سازمان ملل (2005) همه ی کشورهای عضو سازمان ملل متحد
را به اجرای برنامههای آموزشی مربوط به تاریخ هولوکاست برای جلوگیری از تکرار
نسلکشی ترغیب نموده است.
و مباد که کم اهمیت شمردن تاریخ و اسناد این «جنایت علیه بشریت» (به تعبیر آرنت)،
چراغ سبزی برای
آیشمن های کوچک باشد، همانطور که آرنت در کنفرانسی در تورنتو (1972) گفت: «در هر یک
از ما، آیشمنی هست». به امید جهانی بهتر. n
|