نقل از ترجمه
سیاسی شماره 46
مارک هالتر، نویسنده فرانسوی با اصلیت لهستانی
است . آخرین کتاب منتشره از وی ."توضیح یهودیت برای فرزندان تعمیدی ام" نام دارد.
گزیده ای از مصاحبه (هفته نامه) لوپوئن با هالتر تقدیم می شود.
لوپوئن:یکی از اصلیترین درونمایه های کتاب شم این است که یهودیت تقدیر فرد نیست
بلکه یک انتخاب است. این موضوع میتواند خیلی های را در جهان معتجب سازد، و قبل از
همه کسانی را که فکر می کنند یهودیت از پدر به فرزند منتقل می شود و در واقع میراث
مذهبی برای کودک است و ....
مارک هالتر: قبل از هر چیز باید بگویم که بسیاری از یهودیان فقط به این دلیل یهودی
باقی ماندند که به عنوان مثال نمی خواستند در دوران سخت ملت یهود، در دورانی که
جامعه یهودیان جهان در معرض خطر و تهدید قرار داشت، هم کیشانشان را تنها بگذارند،
از جمله این افراد می توانم به برگسون اشاره کنم. من این حالت را درک می کنم، اما
وقتی یک نفر را یهودی می نامد، برایم قابل قبول نیست. از سوی دیگر من خودم لاییک
هستم. بنابراین نمی توانم بپذیرم که صرفاً حفظ و انجام آیینهای اجدادیم، هویت یهودی
مرا رقم می زند. در آن صورت باید پرسید که آنچه در عمق وجودم و فکرم جریان دارد
چیست؟
ب این اوصاف ، یهودی کیست؟
-از یک جهت می توان گفت که وقتی والدین شما یهودی هستند ، شما هم یهودی به دنیا می
آیید. این میراثی است که انسان در پدر و ماردش و پدربزرگ و مادربزرگش یهودی بودند و
حتی مادرش در آشویتس کشته شد. این مسئله واضح و اشکار است . اما در عین آگاهی به این موضوع ، او می تواند توضیح دهد که چگونه ب عیسی مسیح گروید و چگونه آزاده اساسی
انتخاب کردن را ، بدون منکر شدن اصلیت یهودیش ، برای خودش یهودی زاده شدم، اما بعد
یهودیت را انتخاب کردم و الان چهل سال است که دارم با آثارم این انتخاب را توضیح می
دهم.
-شما انتقال یهودیت از طریق خون یا نسبت را رد می کنید. پس چرا به همین دلیل ازدواج
بین یهودی (کسی که والدینش یهودی است) و غیر یهودی (کسی که والدینش یهودی نیست) منع
می شود؟
عذرا(Ezra) بعد از اولین تبعیدش در قرن ششم قبل از میلاد ، وقتی دوباره وارد
اسرائیل می شود، مشاهده می کند که اکثر یهودیان با زنان خارجی ازدواج کرده اند ، او
از آنها می خواهد این زنان را ترک کنند: برای این که آنها بت پرست بودند. بنابراین
خون خارجی نیست که مانع است (و گرنه آنهایی که به یهودیت می گروند هم زیر سئوال می
روند) بلکه خدایان خارجی و بتها مانع هستند . هم اکنون یهودیان ساهپوست، اهل اتیوپی
، چینی و هندی وجود دارند که یک قطره خون مشترک هم ندارند . یهودیان نه یک نژاد
هستند و نه صرفاً یک مذهب ، بلکه گروهی از انسانها هستند که از قرنها پیش نوعی سنت،
یک زبان و یک تاریخ خاص را حفظ کرده اند.
-شما در کتابتان به سه شخصیت اصلی- ابراهیم ، موسی و غذرا اشاره کردید که به نظر
شما ستونهای فکری و فرهنگی یهودیت ، حداقل آن چنان که شما برگزیده اید، هستند.
لطفاً در این مورد توضیح دهید؟
ابراهیم یک نکته اساسی را به ما یادآور می شود: این که بالایا و بدی در درون ماست و
از ما نشات می گیرد و نه از بیرون از ما ، تمام تمدنهای قبلی بر این باور بودند که
بلایا از خارج از ما نشات می گیرد و برای محافظت خودمان از یاران، آتش ، طوفان،
حیوانات وحشی و ... لازم است خدایان متعددی داشته باشیم ، ابراهیم تقریباً مثل
پاستور، "ویروس انسان" را کشف کرد و درمانش را پیشنهاد کرد که در تلمود آمده است
:"خداوند بدی را خلق کرد و پادتن آن را که قوانین شرع باشد" . شاید ابراهیم می
توانست امروز برای این کشف جایزه نوبل را بگیرد!
-مخالفت با بت پرستی هم از همین جا نشات می گیرد؟
- بله، این موضوع هم مهم است . می دانیم که ابراهیم در سرزمین اور(ur) می زیست و به
تمدن بزرگ سومری تعلق داشت. پدرش تاجر بت بود و برای هر بیماری و مشکلی ، بتی کوچک
از گل را می ساخت و به مردم می فروخت . این همان بیرونی دیدن بلا و بدی است . اما
ابراهیم متوجه شد که گرفتاریها به دورن ما مربوط می شود تنها یک خدای واحد و
نادیدنی است که می تواند به داد ما برسد. پس به امر خدا به سوی بتهای پدرش رفت و
آنها را در هم شکست. این اولین اتحاد خداوند با انسان بود. در قضیه سودوم و گومورا
هم ، وقتی خداوند متعال تصمیم گرفت این دو شهر را ز بین ببرد- چون مردمش بد اخلاق و
فاسد شده بودند – ابراهیم پا در میانی کرد و به خداوند گفت که تعدادی- هر چند اندک
– از آدمهای خوب هم در این شهرها یافت می شود و نابودی شهر ها، تر و خشک را با هم
می سوزاند . خداوند سخن ابراهیم را پذیرفت . این موضوع ثابت می کند تنها انسان آزاد
است، بلکه و همچنین می تواند با خدای خودش سخن می گویند و همدیگر را متقاعد می کنند
و این شاید نکته ای است که من بیش از همه در یهودیت می پسندم.
و موسی؟
موسی کاملاً شبیه انسانهای دیگر است، او فراتر از نوع بشر نیست. این یهود تربیت شده
و در درباره فرعون ، قدرت کلمه را کشف می کند. شما حتما فیلم "ده فرمان" را دیده
اید. من هر وقت این فیلم را می بینم، از خودم سئوال می کنم، چرا موسی با داشتن آن
عصای معجزه گر به قصر فرعون رفت و یا وی به مذاکره پرداخت؟ زیرا او اعتقاد داشت که
باید با دشمن سخن گفت و این که قدرت کلام بیشتر از هر معجزه ای است . او با سخن
گفتن می تواند یهودیان را آزاد کند. موسی فقط ده فرمان را به ارمغان نمی آورد بلکه
او انسان ها را با گذشته ، حال و آینده شان در تاریخ جای می دهد و با عملکردش نشان
می دهد که این تاریخ باید تاریخ رهایی باشد، و چرا قوانین و قواعد لازم می شود؟ چون برای آزادی و رهایی قانون لازم است . بر خلاف آنچه مسیحیان امروز فکر می کنند،
دستور مشهور"همنوعت را چون خودت دوست خواهی داشت" بیش از این در 1500 سال قبل از
میلاد، در عهد عتیق آمده است ، اما در یهودیت قانون و عدالت عتیق آمده است . اما در
یهودیت قانون و عدالت بر دوست داشتن مرجح است...و احترام به والدین قبل از دوست
داشتن آنها مطرح می شود....
و درباره عذرا؟
در قرن ششم قبل از میلاد و بعد از اولین تخریب معبد بیت المقدس ، عده زیادی از
یهودیان ، به زور به بابل نقل مکان کردند ، ام این سرزمین نیز به تسخیر پارسیان
درآمد. عذرا ماموریت می یابد ترتیب بازگشت یهودیان را فراهم کند. موضوع مهاجرت و
تبعید یهودیان، موضوعی مهم و نمادین است ، چرا یهودیان توانستند در تبعید ادامه
حیات داده و خودشان را حفظ کنند، در حالی که ملتهای دیگری که از سرزمین و معابدشان
محروم شدند، از میان رفتند؟ من می گویم اگر یهودیان باقی مانده اند ، بدان دلیل است
که آنها در کلمات و کتابهای مقدس ریشه دارند و نه در زمین و سنگها.
عذرا یادآور می شود که شرایط زندگی یهودیانی که در بیت المقدس مانده اند بهتر از
یهودیانی در تبعید نیست، بدون شک باید سرزمین و کشور داشت، اما ریشه داشتن در کلمات
عمیقتر و قویتر است. همچنان که شاتو بریان گفته است، یهودیت اولین فرهنگ و تمدن به
معنای دقیق کلمه است که از تکیه گاههای مادی مستقل بوده است . او می گوید:"پارسیان،
یونانیان و رومیان از زمین محو شدند ، اما ملتی کوچک" به لطف "کتابی اسرار آمیز" بر
جای ماند و این کتاب نسل به نسل خوانده می شود.
-بنابراین یهودیت به نظر شما ، بنایی نادیدنی است ، نوعی تعلق خاطر و گرایش فکری ،
فرهنگی و نه قومی و مادی است ، ام این که شما می گویید از میان ارزشهای موجود در
یهودیت می توان دست به انتخاب زد، این پرسش را مطرح می کند که : این ارزشها را
هرکسی می تواند برگزیند و بدانها عمل کند، بی آن که لزوماً یهودی باشد و یا به دین
یهود بگراید. این طور نیست؟
بدون شک می توان بدون گرویدن به یهودیت ، ارزشهای آن را باور داشت و آنها را به کار
گرفت . به نظر من که یک آدم مذهبی نیستم، یک نفر که از بدو تولد که یهودی نیست، می
تواند بعدا با پذیرش ارزش ها و الزامات دین یهود، یهودی بشود. اما او باید خطرات این انتخاب را هم به جان بخرد . یهودی ستیزی البته مثل گذشته وجود ندارد، اما
همچنان ادامه حیات می دهد.
|