انجمن کلیمیان تهران
   

رهبران مذهبي , جامعه امروز

   

 

سیما مقتدر
اردیبهشت  1381

تجربه نشان داده ادامه بقاء جوامع بشری منوط به اتحاد كــلام میان اكثر اعضاء آن جامعــه می باشد. هر جامعه با توجه به اعتقادات نهادین و دیرینه خود فقط زمانی به اهدافش دســت می‏یابد كه در این راه از هرگونه جهت‏گیری شخصی اجتناب نمید. رعیت این اصل به ویژه برای گروه‏هی اقلیت برای ادامه حیات در میان جوامع اكثریت ضـــروری به نظر می‏رسد. چراكه در غیرینصورت آنها همزمان حداقل با دو مشكل عمده روبرو خواهند شد، ابتدا اقلیت بودن آنها و دوم عدم هماهنگی در همان جامعه كوچك، و این همان معضلی است كه در صورت عدم رفع آن، زوال جامعه اقلیت را به دنبال خواهد داشت.
از جمله مواردی كه اكثر جوامع به ویژه اقلیت‏هی مذهبی در حال حاضر با آن روبرو هستند چگونگی پیروی از قوانین و دســتورات دینی با توجه به پیشـــرفت‏هی بشــــری در زمینه‏هی اقتصادی، اجتماعی و غیره می‏باشد. اكثر جوامع اقلیت مذهبی به علت عدم حضور در كنار یكدیگر و به عبارتی عــدم تبدیل به جمعی بزرگ‏تر، بسیار ســــریع تحت تاثیر جامعه اكثریت قرار می‏گیرند و چه بسا در این راستا، ناخواسته اعتقادات و رسوم مذهبی خود را به فراموشی می‏سپارند.
البته این تضاد در كشورهی شرقی بسیار كمتر است. زیرا اعتقادات اقوام مشرق زمین به یكدیگر نزدیك‏تر است و به همین جهت اقوام شرقی از دیرباز اصیل‏تر و مذهبی‏تر به شمار می‏آمدند. اما مشكلات اســاسی در كشورهی غربی و پیشرفته به وضوح خود را نمیان می‏سازد. وســعت زیاد این كشورها، گوناگونی نژادها و اقوام ضمن پیشرفت‏هی سریع در علوم مختلف همه عواملی هستند كه باعث بوجود آمدن اجتماعی نه چندان مذهبی و حتی در مواردی بسیار بی قید و بند می‏شود. در ینجاست كه حضور رهبران مذهبی بسیار لازم و ضروری است. این افراد با توجه به اصول و قوانین مشخص شده در كتاب دینی خود موظف به هدیت جامعه به مسیری می‏باشند كه از نظر الهی و اجتماعی پذیرفته باشــد.
دین یهـــود نیز از این امر مســــتثنی نبوده است و همواره به عنوان یك اقلیت مذهبی در پرتو رهنمودهی رهبران مذهبی (حاخام‏ها) به حیات خود ادامه داده است.
سؤال اصلی این است : یا حاخامی كه به انتخاب جامعه خود مسئولیت ارشاد و اجــــرای امور مذهبی را عهده دار شـده اســت، باید برای تداوم مقام خود تمامی خواسته‏ های جامعه‏اش را اجرا نماید؟
اما رخدادهای قرن دوم قبل از میلاد مسیح در تغییر ساختار رهبران مذهبی یهود (حاخام‏ها) بسیار موثر بوده است. در آن هنگام كاهنان تنها قدرت اجریی و مفسر كتاب مقدس شمرده می‏شدند. پس از آن فریسیان برای دست‏یابی به این مقام با زیر سئوال بردن توان علمی كاهنان قیام نمودند. بدین ترتیب مطالعه و قرائت قوانین از شكل موروثی خارج شد و به عهده افرادی گذارده شد كه از نظر فهم و درك مطالب در سطح بالیی قرار داشتند. اهمیت این موضوع بدان جهت بود كه یك حاخام علاوه بر آموزش و شرح كتاب مقدس می‏بیست صادر كننده احكام قضیی بر اساس موازین شرعی هم باشد. وی در كنار وظیفه شرعی و مذهبی خود، مســـئولیت بزرگ اخلاقی هم داشت. بدین جهت فعالیت در این مقام
می‏بیست از هر جهت مورد تیید باشد.
رهبران مذهبی (یهود) حتی پس از خرابی بت همیقداش دوم ( معبد دوم بیت‏المقدس) نیــز داری قدرت قضایی بودند. زیرا یهودیان چه در زمان حكومت رومی‏ها و چه بعدها در دیگر كشورهی مسیحی و مسلمان در اجری امور شرعی و حقوقی خود معمولا از اختیارات مناسب برخوردار بودند. در آن زمان رهبران مذهبی به عنوان قاضی قادر و مجاز بودند در امور شرعی، خانوادگی و حقوق مدنی براساس قوانین كتاب مقدس حكم صادر نمیند.
به مرور زمان دو پیـش شــرط متفاوت برای احراز مقام حاخامی بوجود آمد. شرط اول، اكتساب درجه رهبر مذهبی بود كه آن را در زبان عبری "سِمیخا" یا "هَتارَت هُوراآ" می‏نامند.
كسب این درجه نشان دهنده تكمیل تحصیلات عالی حاخام بود. ســـپس او می‏توانست به سئوالات حقوقی و قانونی پاســـخ دهد. اما یك حاخام علاوه بر طی مدارج تحصیلی نیاز به تائیدیه‏ی راجع به رسمیت شناختن او به عنوان رهبر مذهبی از یك یا چند انجمن داشت. از همان آغاز، به رسمیت شناختن رهبر مذهبی توسط انجمن‏ها مهم‏ترین پیش شرط برای فعالیت وی در این مقام محسوب می‏شد . پذیرش یك حاخام برای یك انجمن به اجبار ممكن نبود بلكه می‏بایست آنها خود رهبران مذهبی را انتخاب می‏نمودند. در صورتی كه حاخام به موضوع احاطه كامل داشت و اعضای جامعه نیز خواســتار فعالیت او به عنوان فردی عالم و آگاه بودند، حتی انجمن‏های دیگر برای استخدام وی با یكدیگر رقابت می‏نمودند. به طور مثال هارامبام (موسی ابن میمون)، از برجستگان علوم دینی یهود، در مصـــر سكونت داشت. اما وی به حدی مورد احترام جامعه بود كه یهودیان فرانسه و یمن نیــز برای تشــخیص احكام قضایی از او دعوت به عمل می آوردند.
اما متاســــفانه اخبار گوناگون از گوشه و كنار جهان حاكی از آن است كه در حال حاضر رهبران مذهبی اكثر برای اجری اصول مذهبی با مشكلاتی روبرو هستند. سؤال اصلی این است : یا حاخامی كه به انتخاب جامعه خود مسئولیت ارشاد و اجــــری امور مذهبی را عهده دار شـده اســت، بید برای تداوم مقام خود تمامی خواسته‏هی جامعه‏اش را اجرا نمید؟ مســــلما پاسخ تا زمانی مثبت خواهد بود كه رعیت اصول شـــرعی در صـــدر امور قرار گیرد.
                                                                                ***
اخیرا در یكی از شماره‏هی جرید كثیرالانتشار آلمان به نام «زوددویچه زیتونگ» خبری تحت عنوان «اخراج حاخام» منتشر شده است . در این خبر صحبت از مراسمی شده كه سال گذشته با همكاری انجمن كلیمیان یكی از شهرهی یالت «باواریا» و شهرداری این شهر در كنیسا برگزار گردید. این مراسم به یاد حوادث و قربانیان «شب كریستال1» برپا شد و به دستور حاخام این كنیســـا، خانم‏ها و آقیان در دو قسمت مجزا از یكدیگر نشســــته بودند. به نظر می‏رسد این دستور حاخام و به اصــطلاح سختگیری وی باعث عدم موافقت اعضاء و رئیس انجمن كلیمیان این شهر با ادامه فعالیت وی شده است. شهردار این شهر نیز معتقد است خواسته حاخام غیر قابل پذیرش است. اما دادگاه ویژه رهبران مذهبی یهود در آلمان ضـــمن حمیت از حاخام و اظهار نارضیتی از رئیس انجمن كلیمیان آن شهر اعلام نمود این برخورد نوعی عدم انعطاف و بی احترامی نسبت به یهودیان و اعتقادات آنها می باشد. اما ماجــــرا به همین جا خاتمه نیافت. مراســـم دیگری كه اخیرا به مناسبت جشن پوریم در همین كنیسا برگزار شد مجددا باعث یجاد ناآرامی و دوگانگی میان اعضاء جمع اقلیت شد. گویا در این مراسم رئیس انجمن كلیمیان علی‏رغم منـــع حاخام، تومارهی تورات را از جیگاه اصلی خود خارج نموده و به محل دیگری انتقال داده است. ریاست دادگاه ویژه رهبران مذهبی یهود در آلمان ضــــمن ابراز ناراحتی شدید از این واقعه اعلام نموده كه مشـــابه این حادثه فقط در 60 سال پیش آنهم در فاجعه شــــب كریستال به وقوع پیوسته است.
رئیس انجمن كلیمیان در پاسخ به این مقیسه اظهار داشته است كه تومارهی تورات فقط پوشیده شده‏اند و به خارج از صحن كنیسا انتقال نیافته‏اند.
متاســــفانه نگرش‏هی مختلف و عدم تمیل به یجاد هماهنگی میان اعضـــاء و یا حداقل احترام قائل شدن به عقید یكدیگــــر باعث بروز چنین مشكلاتی در این جمع اقلیت شده است. در شماره دیگری از همین روزنامه به شكیت حاخام اخراجی از انجمن كلیمیان باواریا اشاره شده است.
مقایســـه وضعیت كاری رهبران مذهبی در گذشته با عصر حاضر به ویژه در جمهوری فدرال آلمان مشخص می‏نماید كه همه چیز در قالب كلی مثل گذشته مانده است. امروزه در اكثر كشورهی غربی چون آلمان، برای احراز مقام حاخامی بید آموزش دید و مدرك خاص این مقام را دریافت نمود. علاوه بر آن بید حاخام توسط چند انجمن به رسمیت شناخته شود تا بتواند در این سمت فعالیت نمید. هنوز مانند گذشــته نوعی خود مختاری و استقلال در اداره انجمن ه برای یهودیان وجود دارد. این حق براساس قانون اساسی در كنار حقوق كلیساه برای یهودیان تضـــمین شده است. بر اساس مندرجات قانون اساسی، انجمن‏هیی مثل انجمن كلیمیان در آلمان در انتخاب پرسنل خود اختیار كامل دارند. قانون كار در آلمان با رهبران مذهبی مانند دیگر افراد شاغل در انجمن ها برخورد
می‏نمید. موضـــوع قوانین شرعی و امور انجمن‏ها در قانون كار دخیل نیستند. بدین جهت حقوق شغلی رهبر مذهبی تحت حمیت این قانون قرار
نمی‏گیرد. ادامه فعالیت كاری وی بستگی به اعتماد اعضی جامعه به او دارد. بدین جهت حفظ آزادی كه قانون برای ینگونه مشاغل پیش بینی نموده فقط منـــوط به عدم جهت‏گیری‏هی شخصی رهبران مذهبی می‏باشد. لذا ادامه فعالیت و مشـــروعیت یك حاخام نیز مانند سیر مشاغل آزاد بستگی به شیستگی و لیاقت خود وی دارد. علاوه بر آن ادامه فعالیت یك رهبر مذهبی منوط به دانش مذهبی، علمی و فلســـفی و نوشتاری وی دارد. بدین طریق است كه یك حاخام می‏تواند مانند دوره هارامبام نظر افرادی را كه برای او به عنوان عالم مذهبی ارزش قائل هستند به خود معطـــوف نمید. 
1- شـــب دهم نوامبــر 1938 بنام شــب كریســتال معروف است. در این شــب اكثر كنیساها، منازل و مغازه‏هی یهودیان در آلمان توســط نازی‏ها به آتش كشیده شد.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید