انجمن کلیمیان تهران
   

خوشنویسی عبری هنر مقدس و سنتی آیین یهود

   

 

مریم فدایی
آذر 88


مقدمه :
هنر نگارش در برخی از اعتقادات دینی ملت‌ها جایگاه ویژه‌ای دارد. مانند اسلام که در محدوده‌ی هنر دینی برای تجسم‌بخشی به کلام الهی به‌کار رفت و به‌عنوان هنر مقدس پذیرفته شده‌است. نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با استفاده از عواملی که توانسته به هنر خوشنویسی اسلامی بار تقدس دهد مانند مباحث کلامی – حرف و عدد و قلم که در قرآن کریم به آن اشاره می‌شود تقدس خوشنویسی یهودی را مطرح و بررسی کند. با توجه به این‌که موضوع کلام الهی، مسئله‌ی اصلی هنر مقدس در چهارچوب هنرهای دینی است و همه‌ی ادیان معتقدند خداوند جهان را با کلام خود آفرید و هر آن‌چه هست مظاهری از اوست پس شرایطی برای هنرمندان دینی فراهم آورد تا در تجسم یا تجلی این کلام ازلی از صورت‌های متفاوت هنری مطابق با ماهیت دینی‌شان که به چه میزان توانسته‌اند به این مورد تحقق بخشند، استفاده کنند.


خوشنویسی عبری هنر مقدس و سنتی  آئین یهودبنا به اعتقادات عرفانی اسلامی حروف از نقطه‌اند و اولین حرف «الف» است و کاتبان سنتی معتقدند حروف همان تعینات نفس الهی‌اند که از ازل صادر شده‌اند و اگر بخواهیم «نقطه- حرف- کلام...» خوشنویسی ادیان را با تفکرات اسلامی مورد مقایسه و تحلیل قرار دهیم، می‌بایست به همان اصل بنیادی اندیشه (کن) بپردازیم که به خالقیت و امر الهی اشاره می‌کند زیرا حروف زمینی تجسمی از حروف الهی‌اند و خداوند به‌واسطه این حروف الهی داستان آفرینش را بر لوح هستی نوشته‌است و انسان به‌عنوان نسخه‌ی رونوشته‌ای از صورت خداوند جزئی از این انسان کبیر «عالم» به‌شمار می‌آید که با کلمه‌ی نخستین الهی ارتباط مستقیم دارد. این معانی در اندیشه‌ی دینی همه ادیان وجود دارد و رسیدن به مبدا توسط هنر «با منشاء ازلی‌اش» به اشکال متفاوتی صورت گرفته‌است که با ماهیت هنر دینی آن‌ها مطابقت دارد. به‌نحوی که در هنر اسلامی «رسیدن به حقیقت» می‌تواند با اجرای دستور‌العمل‌های آیینی و با هنرهایی مانند معماری –خوشنویسی به عنوان هنر مقدس تحقق یابد یا در هنر مسیحی هرگونه آفرینش هنری براساس تجسد کلام الهی در قالب مسیح قابلیت ظهور و هدایت بیابد اما در هنر یهود گرایش تنزیهی هنر باعث شده تا فقط کتابت حروف عبری از این قداست برخوردار باشد. پیدایش حروفی که با تکوین هستی و آفرینش الهی رابطه‌ی مستقیمی دارد و آن را مقدس می‌دانند. در اندیشه‌ی یهود، خداوند به عنوان عقل الهی در تمام آفریده‌ها حضور دارد و با نام «یهوه = نام ذات خدا» بیان می‌شود تمام تفکرات آن ها براساس دو نام مقدس «یهوه – ِالوهیم» شکل گرفته‌است و معتقدند خداوند عالم را ب این دو اسم آفریده و هر چه هست تماما تجلی نور واحد خداوند است. از نظرآنان تمام حقیقت اصلی خلقت درخدا انجام می‌گیرد و این خلقت از «هیچ» آغاز می‌شود و به آن «اِن سُوف یا لایتناهی» = هیچ از نظر مادی = اسم الهی می‌گویند. در اندیشه‌ی یهود «هیچ از نظر مادی» همان نقطه‌ی اسرارآمیزی است که منشاء هستی و به منزله‌ی نقطه آغازین برای خلقت است و اولین کلمه‌ی کتاب مقدس تورات از آن صحبت می‌کند. همان‌طور که بیان شد، اراده‌ی خداوند به‌عنوان امر الهی عامل اصلی آفرینش گردید و به‌شکل «کلمه‌ی نخستین = کن» و حتی به‌شکل «فرشته‌ی وحی» پیام الهی را از قوه، به فعل درمی‌آورد این جمله مشابه مرتبه‌ی احدیت به واحدیت اسلامی است که اعیان ثابته شکل می‌گیرند و در این مرحله امر خداوند «نور الهی» به صورت «کلام الهی» یا روح اعظم = حقیقت محمدیه در اندیشه‌ی اسلامی به تمام خلایق جان می‌دهد زیرا در سفر پیدایش آمده : خدا گفت بشو و عالم خلق شد وروح خدا یا نفس او به همه‌ی آفریده‌ها موجودیت بخشید. این روح اعظم الهی در کلام مقدس یهود لقب «شخینا» گرفت و آن به هستی حیات داد و روح اعظم اولین امر خدا به عنوان اولین تعین پنداشته می‌شود و به منزله‌ی نور مخلوق و اولین خلق الهی است و در شریعت یهود به آن «روح‌القدس = شخینا» می‌گویند. در کتاب زوهر بیان شده‌است زمانی که اراده‌ی خدا بر این شد تا کائنات را خلق کند «اِن سوف» = «عقل الهی» از نور در خود تاریکی ایجاد کرد و «اِن سوف» در این مرحله به منزله‌ی نقطه‌ای است که هیچ چیز به آن راه ندارد و ورای آن را «رِشیت» گویند که «کلمه‌ی اول» کتاب مقدس را به‌وجود می‌آورد. این کلمه‌ی اول همان «باش = کن» اسلامی یا لوگوس مسیحی است و معادل اولین سفیروت یا تعین اول «اِن سوف» است. از اِن سوف در مرتبه و احدیت، سفیروت‌های دیگر به مثابه‌ی دیگر اسماء الهی تجلی یافتند وهمگی 10 جلوه‌ی نورانی‌اند و با دو دسته‌ی مذکر و مونث با آمیزش خود عالم را خلق کردند. این «دو وجه مذکر و مونث اسماء الهی یهود = سفیروت‌ها» می‌توانند معادل «قلم و لوح = عقل و روح» اسلامی باشد عقل و روح الهی از طریق دو دسته سفیروت «مذکر و مونث» به عالم می‌رسند و به منزله‌ی زوج‌های ازلی در 4 مرتبه عالم را تکوین می‌دهند «عالم نور = عالم واحدیت» – «عالم خلق = عالم ملکوت» که سرشار از شخیناست –«عالم تکوین = عالم ارواح و مثال» – «عالم محسوس = عالم ناسوت» اولین مرتبه‌ی اِن سوف همان «اسم الهی یهود» است که به آن «دیهیم یا کِتِر» گفته‌اند و در اندیشه‌ی عرفانی یهود، اعتقاد دارند خداوند خودش تاج پادشاهی یا دیهیم را بر سر حرف «آلِف» قرار داد و به او گفت تو پادشاه و سرور همه‌ی حروف عبری هستی (من، تو و تورات یکتا هستیم) در حالی که خداوند با دومین حرف عبری تورات را آغاز کرد و جهان را با حرف دوم الفبای عبری آفرید، «آفرینش با تو آغاز شود» کتاب تورات با حرف دوم شروع می‌شود. هم‌چنین با ظهور اولین اسم الهی یهود از «اِن سوف» = «هیچی» ، خداوند اراده‌کرد تا آفرینش را صورت دهد و این خالقیت را با کلام نخستین معادل «رِشیت» = کلمه‌ی اول صورت تحقق بخشید. این کلمه‌ی اول همان «نقطه‌ی نخستین» در هیچی است و منشا هستی می‌باشد و اولین کلمه‌ی کتاب تورات و نخستین کلمه از 10 کلمه‌ای است که جهان توسط آن آفریده‌شد این 10 کلمه همان اسماء الهی یهود یا 9 سفیروت به همراه «اِن سوف = هیچی» است و معادل «اسم ذات خدا» در مرتبه‌ی احدیت می‌باشد و بنابه اندیشه‌ی اسلامی می‌توانند برابر با اسم ا... اسلامی باشد که همه‌چیز با آن آغاز شده‌است و به‌گفته‌ی دکتر نصر اسم اعظم ا... اسلامی = اسم لوگوس = کن اسلامی و منشاء عالم و عقل‌کل بدن می‌باشد. سفیروت‌ها به معنای دایره یا مدار، ویژگی‌های غیر مادی و مادی را به‌وجود می‌آورند و حرف (سامخ) عبری با شکل دایره‌ایی معرف تمامیت حضور خداوند و نشانه‌ی نظارت او بر جهان است. معانی باطنی حروف عبری در کتاب سفر یصیرا بیان شده‌است و بخش‌هایی از آن در فصل خوشنویسی یهود بیان گردیده است. یهودی‌ها معتقدند حروف عبری در دو لوح ده فرمان از جانب خداوند نازل شده‌است و منشاء قداستی دارد. آن‌ها بین حروف عبری و اعداد استخراج شده‌ی آن ارتباطی جادویی برقرار کرده‌اند و پایه‌گذار علم سیمیا هستند که از اجداد خود فرا گرفته‌اند و دلایل تقدس حروف عبری نزد آن‌ها به ارتباط این حروف با چگونگی تکوین کائنات بستگی دارد و به‌این علت دانش خداوند را همان «الفبای خلقت» پنداشته و معتقدند می‌توان خدا را در میان کلمات و حروف عبری دید و تورات به منزله‌ی نمادی از قدرت خلاقه‌ی خداوند است که در عالم فعال است. زیرا به‌نظر آن‌ها هرچه حیات دارد تجلی کلام خداست و برای درک ذات الهی باید از خودشناسی شروع کرد و نام اسماء الهی را به‌درستی درک نمود و آن کس که بتواند تا 3 سفیروت اولیه را درک کند، به مرتبه‌ی «احدیت = نقطه ازلی، هیچی» رسیده‌است. مرتبه‌ای که جامع تمام صفات حق می‌باشد در مرتبه‌ی واحدیت صفات خدا متجلی می‌شود و برای ارتباط ب این مرتبه و درک اسماء او می‌بایست به مقام انسان کامل رسید و «صورت کبیر» داشت. داشتن چنین صورتی یادآور صورت خداوندی در تفکر اسلامی است و معادل حقیقت کلام الهی یا حقیقت محمدیه است. در اندیشه‌ی یهود، برای رسیدن به مرحله‌ی انسان کامل «آدام قَدمُون» باید به مجموعه‌ی 10 سفیروت الهی آگاه شد. مجموعه‌ای که معادل انسان کامل = کلمه‌ی ا... اسلامی = لوگوس و برابر با لفظ «شخینای» یهود است. شخینا معادل نور در اندیشه‌ی ایرانی اسلامی است و در تفکر یهود با عنوان «روح الهی» بیان می‌شود و قابل مقایسه با صفت «الرحمان» اسلامی است و در اندیشه‌ی اسلامی، «ن» حرف اول نور است و از پیامبر نقل کرده‌اند: «اول چیزی که خدا منتقل کرد نور بود و این نور از همان «ن» الرحمان به دست می‌آید و به کلمه‌ی نخستین «بسم ا...» رجعت دارد. شخینا، وجه مرئی خدا در اندیشه‌ی یهود محسوب می‌شود و به‌منزله‌ی تعین اول یا صادر اول است «تعین اول» که در اسلام به آن «حی –روح» گفته‌اند همان قلم الهی است و همه‌چیز توسط آن بر لوح نگارش گردید و حروف عبری بخشی از این تعین الهی محسوب می‌شوند. کاتبان یهود معتقدند انسان نسخه‌ای از خط‌نوشته‌ی الهی است و تمام حروف با عالم مطابقت دارند و معانی باطنی حروف عبری برپایه‌ی الوهیت بنا شده‌است و این حروف به‌لحاظ تاثیرگذاری معنوی خود بر تمام افعال انسانی و موجودات عالم، ارزشی قدسی دارند و از تجلی همان سفیروت (اسماء الهی) به‌دست می‌آیند و به‌این لحاظ نگارش حروف متون مقدس تورات به‌منزله‌ی تجسم بخشی به «نورخداوند» بر صفحات مادی پنداشته می‌شوند و برای آن‌ها قداست دارد، زیرا حروف عبری به‌منزله‌ی «نور الهی= شخینا» از عالم ملکوت صادر می‌شوند و شخینا حامل وحی است و با تشعشع انوار خود به‌نام فرشته‌ی مِطَطرُون خود را تجلی می‌دهد. شخینا یا نور الهی اولین تعین خدا «حی- روح» محسوب می‌شود و برابر با اولین تعین خدا در اندیشه‌ی اسلامی است و به آن روح و عقل گویند. این روح در وجود حضرت رسول اکرم (ص) در بدو آفرینش بهانه‌ی خلقت گردید و از روح او موجودات دیگر خلق شدند. در اندیشه‌ی یهود روح اعظم الهی یا شخینا، صورت متجلی خداوند و به‌منزله‌ی اولین تعین می‌باشد. این روح اعظم به‌نوعی به لفظ «عقل الهی» تعبیر می‌شود زیرا خدا، اول چیزی که آفرید روح بود، عقل بود و از این روح یا عقل، قلم به‌وجود می‌آید. به‌نظر نگارنده این قلم یا عقل الهی همان روح اعظم الهی یهود «شخینا» است که از عالم ملکوت، حروف الهی را در قالب کلمات مقدس «زبان یهود» منتقل نمود و می‌تواند معادل لفظ «کلمه‌ی ا...» = لوگوس یا «کن» باشد. قلم در سنت یهودی معادل روح اعظم (جبرئیل) متعلق به قلمرو سیمیا است. قلمرویی که حروف عبری با کائنات ارتباط می‌یابند تا بین جهان مخلوقات پیوند روحانی برقرار کنند قلم یهود معادل عقل اول و فرشته‌ی وحی است و مطابق با تفکر ابن عربی در بحث قلم و لوح، معادل عقل و روح اسلامی است. خوشنویسی یهودی با حروف عبری سعی در تجسم‌بخشی کلام الهی تورات دارد و این عمل برای کاتب یهود به‌منزله‌ی انعکاس نورالهی است که از لابه‌لای کلمات و حروف عبری نمایان شده‌اند و به‌شکل نمادین، تابش نور فرشته‌ی مِطَطرُون را نشان می‌دهد و کاتب در این مقام به‌منزله‌ی حامل وحی الهی قلمداد می‌شود و نمایان‌گر انسان کامل یا آدام قَدمُون است. تمام اندیشه‌ی عرفانی یهود در باب حکمت حروف عبری در کتاب زوهر بیان شده‌است. در این کتاب منشاء کلمات را از کلام نخستین دانسته‌اند و کلمات و حروف نوشتاری را صورت مجسم همان کلمات مقدس الهی‌ می‌دانند. در کتاب اندرز پدران دین یهود که تعلیماتی درباره‌ی آیات تورات است نوشته می‌شود، خداوند جهان را با 10 فرمان الهی آفرید و یکی از چیزهایی که خدا در غروب روز ششم خلقت آفرید «حروف الفبا – خط – الواح سنگی» است و خط روی الواح خط پروردگار بود. به نظر یهودیان، تورات وارث ملکوت نورالهی است و از 5 چیزی که به خدا اختصاص دارد اولین آن (تورات) است نحوه‌ی اندیشه در باب تقدس حروف و کلام عبری سبب گردید تا معانی باطنی حروف اتحاد و پیوستگی میان دو عالم صغیر و کبیر را ایجاد کند و بدین‌وسیله تمام هستی به منزله‌ی حروف و عدد باشند، چیزی که بعدها پایه‌گذار اندیشه‌ی حروفیه – نقطویه – عددیه و علم ابجد و جمل شد. تمام مبانی اعتقادی مربوط به منشاء هستی و کلام الهی در حروف عبری گنجانده شده‌است و متفکران آن عقیده دارند تمام جهان از حروف عبری ساخته‌شدند و جهان به‌صورت روح و ماده، ترکیبی از این حروفند و عناصر چهارگانه طبیعت، ترکیبی از حروف عبری هستند و دانش حروف همان تصرف نفس ربانی در عالم طبیعت پنداشته می‌شود که فقط با درک اسماء الهی می‌توان به‌آن دست یافت. یهودیان به‌حروف عبری جنبه‌های نمادین و سری دادند که با فهم آن می‌توان به راز کائنات پی برد. در اندیشه‌ی کاتبان آن‌چه بسیار مهم است. غیر از بحث تقدس کلام که شدیداً در حفظ و نگهداری اصل آن پافشاری می‌کردند، آموزش اسماء و صفات الهی مکتوب بود و به‌این دلیل خوشنویسی به‌راحتی مورد پذیرش جامعه‌ی هنری یهود قرار گرفت، زیرا خوشنویسی عبری نه تنها باعث زیبانویسی کلام الهی می‌شود، بلکه می‌توان از این طریق از اسماء حکایت کرد و به معرفت خدا رسید. این معرفت همان درک حقیقت نخستین است و در «نقطه‌ی ازلی» جمع می‌شود و از اتحاد روح انسان با روح الهی در نقطه‌ی مرکز یا (هیچی) آغازین باز می‌گردد که هستی از آن آغاز گردید و در اندیشه‌ی یهود به آن «رِشیت» یا نقطه‌ی مرکزی آفرینش می‌گویند.


به‌نظر نگارنده، در مراتب چهارگانه‌ی تجلی نور که با آن همه چیز در عالم ماده و روح تکوین یافت، عالم ملکوت برای کاتبان یهود ارزش بیش‌تری دارد، زیر این عالم مخزن شخینای الهی یا وحی الهی است، چون کاتب برای دستیابی به حقیقت ازلی می‌بایست با طریقت یهود، احکام شریعت یهود را دنبال کند تا به حقیقت یهود برسد و این حقیقت همان دستیابی به خویشتن الهی یا شخیناست، زیرا حضور خداوند در تمام خلقت همان درک شخینا است و این همان نقطه‌ای است که به خویشتن شناسی الهی یهودی منجر می‌شود و مرحله‌ای است که انسان به عمیق‌ترین درک وجودی نائل می‌شود. نهایت این حرکت عارفانه، به‌منزله‌ی رسیدن به‌مقام انسان کامل یا آدام قدمون است. در نتیجه خوشنویسی یهودی می‌بایست برای کتابت کلام الهی با قاعده عمل کند، زیرا نگارش این حروف دینی است و این عمل باید از روی اصول صورت گیرد تا منجر به اتحاد انسان با شخینا شود. زیرا عمل نگارش حروف عبری به منزله‌ی تمرینی برای خویشتن‌‌شناسی محسوب می‌شود. شخینا همان روح اعظم الهی یا فرشته وحی است و برابر با خویشتن الهی محسوب می‌شود پس دراین راستا کاتب یهودی نیایش را به‌جا آورده و نماز می‌خواند و هدفش رسیدن به مبدا ازلی با نگارش حروف عبری است. کار خوشنویسی متون مقدس در گذشته برای کاتبان به‌منزله‌ی نوعی نیایش محسوب می‌شد و آن را به منزله‌ی اتحاد با خویشتن الهی می‌دانستند. در نتیجه آداب و مناسکی برای آن وضع کرده بودند که در بخش بررسی علل تقدس خوشنویسی یهود به آن اشاره‌شد. کاتب یهودی به‌منزله‌ی بشری که از صورت الهی برخوردار است، سعی می‌کند تا با نوشتن کلمات خداوند هم به راز کائنات پی برده و هم نشانگر و نماد 10سفیروت یا اسماء الهی باشد. پس درآداب کتابت حروف عبری چهار مرتبه‌ی آیینی را در نظر می‌گیرد که مراحل تعالی و معنوی و روحانی او محسوب می‌شود. اتحاد ب این چهار مرتبه، نشانگر حقیقت کل است، حقیقتی که در وجود شخص جهانی متبلور شده‌است و می‌تواند با حروف و کلمات ازلی انسان صغیر را به انسان کبیر پیوند دهد. کاتب یهودی در لحظه‌ی نگارش ازجهان دیگر پرده برمی‌دارد و حالت او عرفانی و خلسه‌وار است، او در این مرتبه در شور و اشراق باطنی قرار گرفته و قلم در دستش قلم کیهانی است. او می‌بایست با قلم خود از عالم حس عبور کند، در حالت خلسه از عالم روح و مثال الهام گیرد و سپس در عالم ملکوت به حقیقت ازلی معرفت یافته تا بدین‌وسیله با نور الهی «شخینا» به قلمرو نور بی‌پایان قدم بگذارد تا سرانجام به حقیقت نخستین «خویشتن الهی» برسد.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید