انجمن کلیمیان تهران
   

بهار

   

 

شرگان انورزاده
فعال اجتماعی

بهار 98
 

 

شرگان انور زادهباز هم بهار آمد و ذهنم دوباره شاداب از آمدن بهار و نو شدن گشت. باز هم بهار آمد و دگر بار ذهنم درگیر شد. درگیر از چگونگی زندگی در سال جدید. چگونه بودن اهدافم، چگونه بودن رفتارم، چگونه بودن افکارم و چگونه بودن روابطم. تمام این افکار ذهنم را به شدت درگیر می‌کند و معمولا این درگیری ذهن در پایان سالی که گذشت و در آغاز سال جدید اتفاق می‌افتد و حقیقتاً باری بر دوشم می‌گذارد. تا جایی که خسته می‌شوم و دیگر نمی‌خواهم به آن فکر کنم. اما نمی‌شود... نمی‌شود به سالی که گذشت و افکاری که داشتم نیندیشم. نمی‌شود به رفتارم نیندیشم. اما هر آغازی امیدی دوباره است. امیدی که در قلب جوانه میزند. محکم، استوار. هر امیدی شادی دوباره است، مداوم، پرتکرار. حالا شادترم. حالا که حرف‌های دلم را نگاشتم، افکارم منظم‌تر است. هدفمندتر است. امسال بیشتر دوست خواهم داشت، تمام کسانی را که همیشه دوست می‌داشته-ام. امسال فکر نخواهم کرد به کسانی که هرگز دوستشان نداشته‌ام. امسال هر لحظه امیدوار خواهم بود. امسال خودم را بیشتر می‌بخشم و کمتر محاکمه می‌کنم.
امسال خودم را هم بیشتر دوست خواهم داشت و کمتر آزار خواهم داد. امسال بیش از هر سال دوستانم و عزیزانم را که دوستشان دارم، در قلبم حک خواهم کرد و نگه خواهم داشت. برای همیشه نگه خواهم داشت و بیش از همیشه سپاسگزار خدایی خواهم بود که عشق و محبت را در قلبمان به ودیعه نهاد. خدایی که عشق و محبت را آفرید که قلبمان را گرم کند، که قلبمان را شاد نگه دارد، که زندگی آهنگ زیباتری را برای‌مان بنوازد، که دنیا، مکان زیباتری برای زندگی باشد... تا عشق و محبت هست، زندگی خواهیم کرد... 

 

 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید