انجمن کلیمیان تهران
   

چهار عقیده بظاهر مذهبی

   

 

 نویسنده: دکتر جِرالد شِرودِر* 
 
 مترجم: مهندس امید محبّتی مقدم**
 

 


 [ اشاره: در طول تاریخ بشر افراد زیادی بوده­اند که آگاهانه و یا ناآگاهانه سعی داشتند اعتقاد به حدای حی و جاوید را بر خلاف علم و در تضاد با آن جلوه دهند. اما حقیقت این است که علم و ایمان، همچون دو بالند که با همدیگر موجب تعالی انسان می­شوند. حتی برخی عقیده دارند که جدا کردن این دو از یکدیگر، اصولاً امکان­پذیر نبوده و سزاور نیست آنها را از یکدیگر تفکیک نمود. به هر حال باید پذیرفت که افراد زیادی- چه از دانشمندان علوم طبیعی و چه افراد با ایمان و معتقد به حداوند- در این زمینه مرتکب برخی افراط و تفریط­هایی شده­اند. هدف نویسنده از نوشتن این مقاله، تطبیق علم و دین و همچنین برطرف کردن سوء­برداشت­هایی است که هر دو طرف می­توانند به آن دچار شوند. قسمت اول این مقاله، به بررسی برخی باورهای اشتباهی می­پردازد که برخی از افراد با ایمان در مقابل علم داشته و در مقابل آن جبهه می­گیرند. در قسمت بعد- که به امید حداوند در شماره آینده تقدیم خوانندگان گرامی می­شود- روی طرف دیگر سکه مورد بررسی قرار خواهد گرفتد. یعنی عقایدی که برخی علاقمندان به علم، در رابطه با امور دینی دارند که البته آنها نیز، جز افسانه­ای بیش نیست.  مترجم]
***
 

چهار عقیده به ظاهر مذهبی که البته به عنوان حقیقت علمی در نزد برخی افراد [متدین] پذیرفته شده است، عبارتند از:
1.    طوفان دوره حضرت نوح، میزان دقت روش­های تخمین اندازه عمر علمی امروزی را از بین برده است.
2.    تخمین اندازه عمر توسط روش کربن رادیو­اکتیو[1]، غیر قابل اطمینان است چرا که میزان کربن موجود در اتمسفر، همیشه در حال تغییر است.
3.    تئوری بیگ­بَنگ[2]، وجود حداوند را نفی می­کند (بنابراین پذیرش آن نوعی ارتداد محسوب می­شود.)
4.    موضوع دایناسورها ساخته ذهن  دانشمندان است؛ چرا که ذکری از آنها در تورا نشده است.
در ادامه به بررسی هر یک از موارد مطرح شده می­پردازیم.

1.    طوفان دوره حضرت نوح ، میزان دقت روش­های تخمین اندازه عمر علمی امروزی را از بین برده است.
این عقیده که وقوع طوفان نوح، چنان اثری بر روی فسیل­ها گذاشته باشد که دیگر توسط آنها نتوان تخمین مناسبی از تاریخشان را ارائه کرد، نمی­تواند عقیده موشکافانه و دقیقی باشد. اما به چه دلیل؟ در پاراشای برشیت(4:22)، گفته می­شود که «تووَل­قَیین(תובל קין)» پسر «لِمِخ(למך)»، صنعت استفاده از فلزات را پدید آورد[3]. هر چند تاریخچه و شجره نسل­های قیین(قابیل) در تورا ذکر نشده است، اما با مقایسه اعقاب قابیل با نسل شِت (دیگر فرزند آدم و حوا)، می­توان حدس زد که دوره زندگی تووَل­قَیین در حدود سال 1000 عبری (یعنی 1000 سال پس از آفرینش حضرت آدم) بوده است. بنابراین تووَل­قَیین فعالیت خود را بر روی فلزات، قبل از وقوع طوفان نوح آغاز کرده است و اگر قرار باشد ادعای مطرح شده را وارد بدانیم، باید نتیجه بگیریم که حجم عظیم آب­های طوفان نوح، تاثیر خود را بر بقایای آثار آن دوره گذاشته باشد. اما دستاوردهای باستان­شناسان حاکی از وجود آثار باقی­مانده­ای از دوره­ عصر برنز دوران کهن[4] است. علم امروزی، تاریخ این اشیای کشف شده را به حدود 2800 سال قبل از میلاد – یا معادل سال 1000 عبری- تخمین می­زند؛ یعنی مصادف با زمان زندگی تووَل­قَیین، مطابق با آموزه­های تورا. اگر واقعاً طوفان، تاریخ ثبت شده در فسیل­ها را تغییر می­داد، باید این موضوع در رابطه با این آثارِ مورد بحث نیز مصداق پیدا
می­کرد، در صورتی که این­گونه نیست. نتیجه
آن­که طوفان، تاثیری در تاریخ مندرج شده در فسیل­ها نمی­تواند داشته باشد. بنابراین وقوع طوفان نوح، نمی­تواند دلیل محکم و قاطعی برای رد صحت تاریخ فسیل­های امروزی باشد.

 
2.    تخمین اندازه عمر توسط روش کربن رادیو­اَکتیو[5]، غیر قابل اطمینان است چرا که میزان کربن موجود در اتمسفر همیشه در حال تغییر است.

البته این موضوع صحیح است که میزان کربن موجود در اتمسفر با گذشت زمان در حال تغییر بوده و این عامل، بر روی دقت روش محاسبه تاریخ با استفاده از کربن رادیو­اَکتیوی تاثیر گذار است؛ اما ما می­توانیم تاریخ­سنجی کربنی را توسط حلقه­هایی که بر روی تنه درخت­ها تشکیل می­شود، مورد مقایسه و آزمایش قرار دهیم. هر درخت با گذشت هر سال، حلقه­ای را در تنه خود ایجاد می­کند. با برش عرضی تنه هر درخت، این حلقه­های ایجاد شده را می­توان مشاهده کرد. حلقه­های متحدالمرکز موجود در تنه درخت، نشان می­دهد که هر حلقه در چه زمانی ایجاد شده است. این موضوع را می­توان با تاریخ کربن رادیواکتیو در آن حلقه مقایسه کرد. نتایج حاکی از آن است که حداقل برای 3000 سال گذشته، روش تخمین تاریخ کربنی، با دقت 10% مناسب است. به هرحال صرف­نظر از اینکه آیا روش تخمین تاریخ کربنی از دقت کافی برخوردار است یا خیر، «ساعت­های» رادیواکتیوی[6] مشابه دیگری نیز وجود دارد که بستگی به کربن ندارند (به عنوان مثال: اورانیوم-توریوم[7]).
البته باید به این نکته اذعان کرد که روش تخمین تاریخ توسط کربن، تنها روش مفید برای تخمین عمر آثار به جا مانده­ای است که همچنان در درون خود میزانی از کربن را در اختیار دارند (مانند استخوان). به محض تبدیل شدن به سنگ (با گذشت هزاران سال، مواد به جا مانده تبدیل به سنگ شده و مواد آثار مدفون در خاک، تبدیل به مواد آلی می­شوند)، دیگر کربنی باقی نمی­ماند. برای زمان­ها و دوره­های طولانی­تر، ساعات دیگر رادیو اکتیویتی با عمر طولانی­تر[8] نیز وجود دارد. به طور کلی، تفاوت بین این روش­های
رادیو­اکتیوی چیزی در حدود 15 درصد است. با توجه به توضیحات داده شده و نگاهی موشکافانه و ژرف­، تصور اینکه تخمین عمر به روش کربن رادیواکتیو از خطای بالایی برخوردار باشد، رد می­شود.

3.    تئوری بیگ­بنگ[9]، وجود حداوند را نفی می­کند (بنابراین پذیرش آن نوعی ارتداد و بی­ایمانی محسوب می­شود).
نه تنها تئوری بیگ­بنگ نمی­تواند رد کننده وجود حدا باشد، بلکه حتی می­توان آن را خبر خوبی برای معتقدان به حدا و حقیقت تورا دانست. تا اواسط دهه 1960 میلادی، اکثریت قریب به اتفاق دانشمندان بر این عقیده بودند که جهان، ازلی (قدیم) بوده و اصولاً هیچ «خلقتی» مطرح نبوده است. چنین عقیده­ای، کاملاً مخالف با متن صریح اولین پاسوق (آیه) تورا بود که به خلقت جهان توسط حداوند اشاره دارد. پس از این، دو دانشمند به نام­های آرنو پنزیاس[10] و روبرت ویلسون[11] در لابراتوارهای بِل[12] واقع در نیوجرسی ایالات متحده، در حالی که مشغول رصد آسمان­ با آنتن­های ویژه بودند، به وجود اشعه ضعیفی که کل فضا را اشغال کرده بود، پی بردند. با همکاری پی.جِی.ای پیبلز[13] در دانشگاه پرینسِتوُن[14]، مشخص شد این اشعه­هایی که در کل فضا وجود دارند، در حقیقت انرژی باقی­مانده از وقوع انفجار بیگ­بَنگ در فضا می­باشند. امروزه این اشعه­ها به عنوان اشعه­های ماکروویو کیهانی پس­زمینه[15]، شناخته می­شوند. پنزیاس و ویلسون به خاطر این کشف، برنده جایزه نوبل شدند که البته سزاوار آن نیز بودند. این کشف، دید و درک انسان را از جهان تغییر داد. چراکه پذیرش
بیگ­بنگ، به منزله پذیرش آغازی برای جهان ما بود. این در حالی بود که تورا، همین حقیقت را بیش از 3000 سال پیش، قبل از آنکه علم بدان پی ببرد، مطرح کرده بود. البته بدیهی است که نظریه بیگ­بنگ، عامل این آغاز و اینکه چه چیزی منجر به آفرینش جهان شد را بیان نمی­کند. پاسخ به این سوال امروزه یکی از چالش­های پیش روی علم شمرده می­شود. هر چند پاسخ این سوال را نیز تورا داده است: حداوند.
 

4- موضوع دایناسورها ساخته ذهن دانشمندان است چراکه ذکری از آنها در تورا نشده است.

قطعاً با توجه به فسیل­های بدست آمده، حقیقت وجود دایناسورها را نمی­توان منکر شد و آنها را ساخته ذهن دانشمندان قلمداد کرد. قبل از هر چیز، باید این نکته را متذکر شد که عدم ذکری از دایناسورها در تورا، دلیلی بر نبود و نفی آنها نمی­باشد. در تورا از میوه پرتقال هم صحبتی نشده است!!! اما آیا می­توان این را دلیل بر رد وجود میوه پرتقال دانست؟!! قطعاً خیر. اما جدا از این، شاید جالب باشد که بگوییم اشاره­ای به
 
دایناسورها نیز در تورا وجود دارد. حتماً می­پرسید چگونه و در کجا؟! پاسوق (آیه) 21 از فصل اول سفر برشیت این­چنین می­فرماید: «حداوند تَنینیم(תנינם) بزرگ را آفرید.». اصطلاح «تَنینیم» به زبان[های گوناگون از جمله] انگلیسی به صورت­های مختلفی ترجمه شده است. شاید دلیل این اختلاف در ترجمه، به ترجمه تورا به زبان یونانی در حدود 2200 سال پیش برگردد[16]. در آن ترجمه، «تَنینیم بزرگ» به وال­ها و یا نهنگ­های بزرگ ترجمه شده است. در جای دیگر مشاهده شده است که به جای این ترجمه، حتی از عبارات «کروکودیل­های بزرگ[17]» و یا «اژدها یا مارهای عظیم­الجثه[18]» نیز استفاده شده است. اما نکته­ای که باید آن را مدنظر قرار داشت این است که در جای دیگر تورا- سفر شموت- از همین واژه «تَنینیم» استفاده شده است. در آن صحنه تاریخی­ که حداوند در بوته خار سوزان در آتش با مشه­ربنو صحبت می­کرد، به او امر فرمود که عصای چوپانی­اش را به زمین بیندازد. زمانی که مشه­ربنو این فرمان حداوند را اجرا کرد، عصایش تبدیل به یک مار شد. در زبان عبری، واژه­ای که برای مار به کار می­رود، «ناحاش(נחש)» است (ر.ک شموت 4:3). ترجمه واژه «ناحاش» به «مار»، ترجمه معمولی در سرتاسر تَنَخ[19] است. این در حالی است که ترجمه دقیق واژه «تَنینیم» مورد سوال است.
مشه­ربنو با عصایش رهسپار مصر شد. پس از آنکه برادر بزرگوارش- اهرون هکوهن- به او ملحق شد، هر دو به دیدار پرعو (فرعون) رفتند و این­گونه اظهار داشتند: «اجازه بده مردم من [از این سرزمین] بروند [و آزاد شوند].» در این حین، پرعو از آنها خواست تا برای او معجزه­ای را انجام دهند. اهرون در اینجا، عصای مشه­ربنو به زمین انداخت و تبدیل به «تَنین» شد  (شموت7:10. «تَنین» مفرد «تَنینیم» است).

از آنجا که پرعو و ملازمانش از دیدن «تَنین» تعجبی نکردند، واضح است که موجود ظاهر شده باید موجودی باشد که برای آنها دیدنش عجیب نبوده است. لذا می­توان پذیرفت که منظور از «تَنین» در اینجا همان «ناحاش» یا مار است. اگر عصای مشه­ربنو به وال، نهنگ و یا کروکودیل- مطابق آن ترجمه قبلی موجود در سفر برشیت- تبدیل می­شد، مسلماً پرعو و اطرافیانش باید تعجب می­کردند و از دیدن آن شگفت زده می­شدند. اما تورا تاکید دارد که آنها هیچ­گونه ابراز تعجبی از خود نشان دادند.

 
بنابراین اگر بخواهیم یک جمع­بندی داشته باشیم، می­توان گفت تا اینجای بحث، دو موضوع برای ما روشن شده است. اول اینکه معنای «ناحاش»، «مار» است. صحت این ترجمه با توجه به کاربرد چندباره این واژه در تَنَخ، قطعی و بدون شک است. علاوه بر این، دیدیم از آنجا که واژه «تَنینیم» از فصل آغازین سفر برشیت استفاده شده است، باید به یک گونه و طبقه کلی[20]
[از حیوانات] که در آن فصل از آنها نام برده شده است (البته به غیر از انسان)، اشاره داشته باشد. بنابراین منظور از «تَنینیم» باید یک گونه و طبقه عمومی­ باشد که مارها نیز جزو آنها به شمار
می­روند. طبقه­ای از حیوانات که مارها نیز جزوی از آنها قلمداد می­شوند، خزندگان (Reptile)[21] هستند. ترجمه صحیح واژه «تَنینیم بزرگ»، «خزندگان بزرگ» است. جالب این­جا است که ترجمه «خزندگان بزرگ» یا همان «تَنینیم بزرگ» به یونانی – همان کاری که دانشمندان تورا در باید در ترجمه یونانی تورا می­کردند- از دو قسمت dino (به معنای بزرگ یا ترسناک) و     saurus (خزندگان) تشکیل شده است، یعنی همان dinosaurus ! چه بسا اگر ترجمه باستانی تورا به یونانی می­خواست وفاداری شدیدی را نسبت به زمان عبری رعایت کند، ما در هنگام ترجمه پاسوق بیست و یکم از فصل اول سفر برشیت، چیزی شبیه این می­خواندیم: «حداوند، دایناسورها را آفرید!![22]». n

 
 


[1] -Radioactive Carbon dating
[2] -Big Bang Theory
[3] - [ افراد ذکر شده، از نسل قَیین (قابیل) بودند. م.]
[4] - [ The Early Bronze Age- حدود سال 2800 ق.م تا 1059 ق.م. این دوره پس از دوره سنگ(عصر حجر) و پیش از دوره آهن قرار دارد. م.]
[5]- Radioactive Carbon dating
[6]- radioactive “clocks”
[7]- thorium
[8] -longer-lived
[9] -Big Bang Theory
[10] -Arno Penzias
[11] -Robert Wilson
[12] -Bell Labs
[13] -P.J.E. Peebles
[14] -Princeton University
[15] -cosmic microwave radiation background
[16] - [ در حدود سال 250 قبل از میلاد، حاکم مصر، «بَطلَمیوس دوم»، حخامیم را مجبور کرد که تورا را به زبان یونانی ترجمه کنند. این اتفاق از نظر حخامیم، واقعه خوشایند و میمونی محسوب نمی­شد. چراکه این کار نه­تنها نفوذ زبان یونانی را به درون جامعه یهودیان هموار می­ساخت، بلکه باعث می­شد تا بسیاری این امر را به نوعی پذیرش و تأیید فرهنگ یونانی در نظر گیرند. م.]
 
[17] -big crocodiles
[18] -big dragons
[19] - [ منظور از تَنَخ، کتب مقدس یهودیان(تورا، نوئیم و کتوویم) است.  م.]
[20] -eneral category
[21] - [ reptile: گونه­ای از جانوران خزنده همچون مار، مارمولك، لاك­پشت، سوسمار، کروکودیل و غيره بوده كه خونسرد و مهره دارهستند. م.]
[22] - [ هفتاد دانشمندِ تورا که کار ترجمه یونانی را انجام دادند، در چندین پاسوق و بنابر دلایل موجه، ترجمه آزادی از خود ارائه داده و متن عبری را به طور دقیق ترجمه نکردند. م.]




*  دکتر جِرالد شِرودِر(Gerald Schroeder)، دانشمندی است با 30 سال سابقه تحقیق و تدریس. او مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای خویش را از موسسه تکنولوژی ماساچوست(MIT) اخذ کرده است که جزو برترین مراکز علمی در سرتاسر جهان
می­باشد. نامبرده قبل از مهاجرت از ایالات متحده، سابقه 5 سال حضور در دپارتمان فیزیک MIT را دارد. درجه دکترای دکتر جرالد شرودر در دو رشته می­باشد: علوم زمینی و فیزیک.
 ** مهندس امید محبتی مقدم؛ استاد مدعو نمونه دانشگاه علم و صنعت ایران و دانشگاه علم و فناوری مازندران؛ کارشناس ارشد رشته مهندسی کامپیوتر از دانشگاه علم و صنعت ایران.
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید