انجمن کلیمیان تهران
   

جستاری در تاریخچه هوش مصنوعی

   

پويا سينايي‌پور
نشریه متانا فروردین 1389

بيش از نيم قرن پيش، هنگامي كه هنوز هيچ تراشه سيليكوني‌اي ساخته نشده بود، آلن تورينگ، يكي از بحث‌انگيزترين پرسش‌هاي فلسفي تاريخ را پرسيد.او گفت: "آيا ماشين مي‌تواند فكر كند" و اندكي بعد كوشيد به پيروي از اين قاعده كه "هر ادعاي علمي بايد از بوته آزمايش، سربلند بيرون بيايد،" پرسش فلسفي خود را با يك آزمايش ساده و در عين حال پيچيده جايگزين كند. او پرسيد: آيا يك ماشين -يك كامپيوتر- مي‌تواند آزمون "بازي تقليد" را با موفقيت پشت سر بگذارد؟ آيا ماشين مي‌تواند از انسان چنان تقليد كند كه در يك آزمون محاوره‌اي نتوانيم تفاوت انسان و ماشين را تشخيص دهيم؟ او در سال1950 بر اساس محاسباتي تخمين زد كه پنجاه سال بعد، كامپيوتري با يك ميليارد بيت حافظه خواهد توانست به موفقيت‌هايي در اين زمينه دست پيدا كند. اكنون كه در آستانه سال 2007 ميلادي هستيم، حتي هفت سال بيشتر از زماني كه او لازم دانسته بود، هنوز هيچ ماشيني نتوانسته‌ است از بوته آزمون تورينگ با موفقيت خارج شود اما همين پرسش كافي بود تا بشر در نيم قرن اخير به دستاوردهاي شگرفي در زمينه هوش مصنوعي برسد. دست كم يكي از پيش‌بيني‌هاي تورينگ درست از آب درآمد: در سال 2000 مفهوم "هوش مصنوعي" براي هيچ‌كس غيرقابل ‌باور نبود. در اين مقاله نگاهي داريم به سير تحولاتي كه پس از اين پرسش تاريخي در دنياي علم و مهندسي به وقوع پيوستند.
آيا كامپيوتر مي‌تواند فكر كند؟
يكي از جالب‌ترين و هيجان‌انگيزترين پرسش‌هايي كه تاكنون تاريخ فلسفه به خود ديده، پرسشي است كه آلن تورينگ، فيلسوف و رياضيدان انگليسي در سال 1950 طي مقاله‌ ای به نام "ماشين محاسباتي و هوشمندي" مطرح كرد. او پرسيد: "آيا ماشين مي‌تواند فكر كند؟" و براي اين‌كه ذهن مخاطب را از پريشاني درباره ماهيت اين ماشين برهاند، توضيح داد كه منظور او از ماشين، يك كامپيوتر است؛ ماشيني كه قادر به انجام محاسبات نرم‌افزاري است. به اين ترتيب براي اولين بار اين پرسش در ذهن نوع بشر پديد آمد كه: "آيا كامپيوتر مي‌تواند فكر كند؟"
خود تورينگ نتوانست پاسخ قطعي اين پرسش را پيدا كند اما براي يافتن پاسخ مناسب در آينده، يك راهبرد خلاقانه پيشنهاد كرد. او آزموني طراحي كرد كه خود آن را "بازي تقليد" ناميد. تورينگ پرسيد: "آيا يك ماشين، يعني يك كامپيوتر، مي‌تواند آزمون تقليد را با موفقيت پشت سربگذارد؟" آيا يك كامپيوتر مي‌تواند با يك انسان چنان گفت‌وگو كند كه او فريب بخورد و تصور كند در حال گفت‌وگو با يك انسان است؟
او آزمون بازي تقليد را چنين شرح داد: يك پرسشگر -يك انسان- همزمان در حال گفت‌وگو با دو نفر است. هر يك از اين دو نفر در اتاق‌هاي جداگانه‌اي قرارگرفته‌اند و پرسشگر نمي‌تواند هيچ‌يك از آن‌ها را ببيند. يكي از اين دو نفر يك انسان است و ديگري يك ماشين؛ يعني يك كامپيوتر. پرسشگر بايد با اين دو نفر شروع به گفت‌وگو كند و بكوشد بفهمد كدام‌يك از اين دو انسان است و كدام‌يك ماشين. اگر كامپيوتر بتواند طوري جواب دهد كه پرسشگر نتواند انسان را از ماشين تميز دهد، آنگاه مي‌توان ادعا كرد كه اين ماشين هوشمند است.
تورينگ براي آسان‌تركردن شرايط اين آزمون و پرهيز از پيچيدگي‌هاي اضافي، آن را به محاوره‌اي متني و روي كاغذ محدود كرد تا مجبور به درگير شدن با مسايل انحرافي مانند تبديل متن به گفتار شفاهي و تنظيم تُن صدا و لهجه نباشيم. او همچنين براساس يك سري محاسبات، پيش‌بيني كرد كه پنجاه سال بعد، يعني در سال 2000 انسان قادر خواهد بود، كامپيوترهايي بسازد كه در يك گفت‌وگوي پنج دقيقه‌اي، فقط هفتاد درصد پرسشگرها بتوانند كشف كنند كه در حال گفت‌وگو با يك انسان هستند يا يك ماشين. او برخورداري از يك ميليارد بيت حافظه (125 ميليون بايت - حدود 120 مگابايت) را يكي از مشخصه‌هاي اصلي اين كامپيوتر دانست.
تورينگ همچنين در اين مقاله يك سري استدلال‌هاي مخالف با نظريه و آزمون خود را مطرح كرد و كوشيد به آنها پاسخ دهد. نخست، تصور اين‌كه ماشين‌هاي هوشمندي ساخته شوند كه بتوانند فكر كنند، وحشتناك است. تورينگ در پاسخ مي‌گويد: اين نكته‌اي انحرافي است زيرا بحث اصلي او بايدها و نبايدها نيست، بلكه بحث درباره ممكن‌ها است. ديگر اين‌كه، ادعا مي‌شود محدوديت‌هايي درباره نوع پرسش‌هايي كه مي‌توان از كامپيوتر پرسيد وجود دارد زيرا كامپيوتر از منطق خاصي پيروي مي‌كند اما تورينگ در پاسخ مي‌گويد: خود انسان هنگام گفت‌وگو پرغلط ظاهر مي‌شود و نمي‌توان گفتار هر انساني را لزوماً منطقي كرد. او پيش‌بيني كرد كه منشأ اصلي هوشمندي ماشينِ فرضي او، حافظه بسيار زياد و سريعي است كه يك كامپيوتر مي‌تواند داشته باشد. بنابراين، از نگاه تورينگ، ماشيني همچون كامپيوتر Deep Blue كه كاسپاروف، قهرمان شطرنج را شكست داد، مي‌تواند يك ماشين هوشمند تلقي گردد.
در عين حال تورينگ اين نظر را كه "آزمون مورد بحث معتبر نيست زيرا انسان داراي احساسات است و مثلاً موسيقي دراماتيك مي‌سازد" رد كرد و گفت: هنوز هيچ سند قابل قبولي وجود ندارد كه ثابت كند فقط ما انسان‌ها داراي احساسات هستيم زيرا مشخص نيست مفهوم دقيق اين واژه به لحاظ علمي چيست.
در سال 1956 جان مك‌كارتي، يكي از نظريه‌پردازان پيشگام اين نظريه در آن زمان، اصطلاح "هوش مصنوعي" را براي اولين بار در نخستين كنفرانسي كه به اين موضوع اختصاص يافته بود، به‌ كار برد. او همچنين زبان برنامه‌نويسي Lisp را ابداع كرد كه در همين زمينه كاربرد دارد. دانشمندان بعداً اين تاريخ را به عنوان تاريخ تولد علم هوش مصنوعي انتخاب كردند. تقريباً در همان زمان جان فون نيومان "نظريه بازي‌ها" را معرفي كرد. اين نظريه بديع و درخشان كه بعداً در اكثر حوزه‌هاي علم، از جمله جامعه‌شناسي، اقتصاد و سياست كاربردهايي پيدا كرد، نقش مؤثري در پيشبرد جنبه‌هاي نظري و عملي هوش مصنوعي داشت. چند سال بعد، در 1968، آرتور سي كلارك، در رمان معروف خود، يعني اوديسه فضايي 2001 اصطلاح "آزمون تورينگ" را به جاي"بازي تقليد" سرزبان‌ها انداخت. از زماني كه تورينگ اين فرضيه را مطرح كرده است، هزاران دانشمند با هدف ساختن ماشيني كه بتواند آزمون تورينگ را با موفقيت تمام كند، دست به كار شده‌اند اما هنوز هيچ‌كس موفق نشده است چنين ماشيني بسازد و پيش‌بيني تورينگ هم درست از آب درنيامده است.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید