انجمن کلیمیان تهران
   

آسمان چشمانت تیره بود

   

 

‌نشریه پرواز شماره 54 آذر 98

آسمان چشمانت تیره بود
ندیدم، نفهمیدم چه شد
دستانت سرد، گونه‌ات یخ
وقتی با دستم پلک‌هایت را بستم
دنیا برایم سیاه شد
انگار من درون چشمانت بودم با پلک بسته
آسمان، باریدن گرفت
قلب من کندتر از همیشه
خیس بودم
نه از باران
خشم دستانم را می‌فشرد
دنیایم تیره
چنان سرگیجه‌ای داشتم که...
آغوشت
بهترین آغوش دنیا
دنیایم تاریک‌تر از قبل
دستانم سرد بود
تشنه
حالا من هم مثل تو
کنار تو
تا همیشه.
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید