انجمن کلیمیان تهران
   

چگونه با پدر و مادر دانش آموزان برخورد کنیم؟

   

شهین کمالی

اردیبشهت 1380

 

چگونه با پدر و مادر دانش آموزان برخورد کنیم؟ پشت در مدرسه چادرش را مرتب می کند و تا جایی که می تواند صورتش را در چادرش پنهان میکند و وارد حیاط مدرسه میشود. سرایدار با تندی می پرسد: "کجا ، خانم؟" و او می گوید: "با مدیر مدرسه کار دارم!"سرایدار با اشاره سر اجازه ورود می دهد . زنگ تفریح است، از یکی از دانش آموزان سراغ دفتر مدرسه را می گیرد و او با شیطنت از پاسخ دادن سرباز می زند و با دوستش در حالی که می خندند از او دور می شوند به در راهرو می رسد مستخدمه روی صندلی کنار در نشسته است با ادب هر چه تمامتر با مستخدمه سلام و احوالپرسی میکند و آدرس دفتر را می پرسد و او با دست اشاره میکند . اکنون پشت در دفتر ایستاده است باز چادرش را مرتب میکند ، رنگش کاملا پریده است، ضربان قلبش شدت پیدا کرده است. جملاتی را در ذهن آماده می کند همان طور که چادرش را آماده کرده است . "سلام صبح بخیر، من مادر فاطمه ایزدی...." نه این بهتر است "سلام خسته نباشید با خانم مدیر..." به در نگاه می کند شاید کسی از دفتر بیرون بیاید تا او بتواند داخل دفتر را ببیند . دانش آموزی در را باز میکند و او می تواند ببیند چقدر شلوغ است، کاش زنگ تفریح نبود ، معلم ها همه نشسته اند، نکند نتواند خوب حرف بزند و به او بخندند با خود می گوید "آهسته حرف می زنم که آنها نشنوند."
بالاخره وارد دفتر می شود دور تا دور نشسته اند . چند میز با فاصله آنجا هست و پشت هر میز یک نفر نشسته است مدیر کدام است؟ از چه کسی بپرسم؟ هیچ کس از او نمی پرسید که هستی و برای چه آمده ای، همه مشغول صحبت هستند. یکی از معلم ها جعبه شیرینی را می گرداند اما به او تعارف نمی کنند. گویی او را نمی ببنند. از خودش بدش می آید یک لحظه فکر میکند "ای کاش من هم معلم بودم و ارزش داشتم" بعد نوبت سینی چای می شود، این بار نیز شامل او نمی شود. جلوی اولین میز می رود ، سلام می کند . کمی گردنش متمایل شده، آرام حرف می زند گویی در مقابل میز قاضی ایستاده است. سراغ مدیر را می گیرد و با اشاره ای نزد مدیر مدرسه میرود : "سلام خسته نباشید من مادر فاطمه ایزدی ...." و هنوز جمله اش تمام نشده که مدیر با صدای بلند می گوید: "خانم دختر شما اخراج است ، بی انظباط است . بهتر است او را در خانه نگه دارید ، او لیاقت آمدن به مدرسه را ندارد، بچه های دیگر هم گمراه میکند و ...."
با صدای مدیر ، معلم ها کمی ساکت می شوند و به او نگاه میکنند . "ببخشید خانم ، مگر چه کرده فاطمه دختر بدی نیست."
"شما می گویید بد نیست! در کیفش آینه و چند عکس دیده شده...."
آن روز تا یک بعدازظهر درمدرسه میش ماند و سئوال و جواب پس می دهد، گریه میکند، تحقیر میشود و عاقبت خودش و دخترش تعهد نامه را امضا می کنند و با جسم و روحی شکسته و خرد شده ازمدرسه بیرون می روند.

                                                                           ****
اولیاء و مربیاناین نمونه کوچکی است از فرهنگ برخورد میان مربیان مدارس با پدران و مادران. بدترین ساعت زندگی برای بعضی از اولیا زمانی است که آنها را به مدرسه احضار می کنند. ناگفته نماند که در میان مدیران و معاونان افرادی هستند که درکمال خضوع و فروتنی و ادب با اولیا برخورد میکنند، جلوی پای ایشان بلند می شوند، حتماً آنها را روی صندلی کنار خود می نشانند . اگر مشکلی از جانب دانش آموز به وجود آمده باشد با سعه صدر و آرامش با اولیا درمیان می گذارند سعی می کنند مکان خلوتی را برای بررسی موضوع در نظر بگیرند تا دیگرن شاهد ماجرا و صحبت ایشان نباشند و اگر دانش آموز خطایی کرده است دور از چشم معلم ها و دانش آموزان مسئله را با او در میان می گذارند و با استفاده از تجربیات روانشناسی خود به حل مشکل می پردازند . خلاف کوچک بچه ها را بزرگ و بزرگ تر نمی کنند و از آن جرمی نابخشودنی نمی سازند.
اگر دانش آموزی خطا می کند ابتدا شایستگی های او را بر می شمرند و سپس از اشتباه او سخن میگویند و به این طریق از ایجاد ضعف در شخصیت وی جلوگیری می کنند به اولیا همان قدر بها میدهند که به همکاران خود احترام می گذارند از فریاد زدن ، بلند صحبت کردن و توهین کردن خودداری می کنند و سپس مشکل اخلاقی او را بیان می کنند و از پدر و مادر برای رفع این مشکل کمک می خواهند.
هرگز حالت حمله و تهاجمی ندارند در مقابل مادر، دانش آموز را کوچک و حقیر نمی کنند . همیشه برای صحبت با اولیا وقت و انرژی و صبر و حوصله دارند. پدر و مادر را برای ساعات طولانی در مدرسه نگه نمیدارند . طوری رفتار می کنند که اولیا برای آمدن به دفتر مدرسه دیگر واهمه ندارند . خودشان را نمی بازند و با تمایل بیشتر و دفعات بیشتری به مدرسه فرزندانشان می آیند. اگر در محیط آموزش و پرورش همین مسایل به ظاهر پیش پا افتاده رعایت شود ، در کل جامعه تاثیر می گذارد و تسری پیدا می کند و ما شاهد رفتارهای نامناسب و خشن در بانک ها ، ادارات و فروشگاه ها و غیره نخواهیم بود چون فرزندان ما با دیدن این گونه رفتارها در آینده در هر شغل و مقامی باشند با توجه به آنچه از کودکی در ذهن دارند خود نیز همان گونه عمل می کنند با امید به اینکه تمام مسئولین مدرسه درهر مقامی که هستند تواضع و احترام به دیگران را چالشی کار خود سازند . تا جامعه را به سوی توسعه فرهنگی ارتقاء دهند.



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید