انجمن کلیمیان تهران
   

دیدار یوسف با فرعون مصر

   

 

شاعر :هادی نامدار
بهار 
1306

دیدار یوسف با فرعون مصر

پس آنگاه یوسف بشد نزد شاه

 

بنزدیک شاه اندر آمد زراه

بفرعون بگفتا که من را پدر

 

ابا گله و مال خود سربسر

بهمراه اخوان من جمله شان

 

جمیعا تفاق زن و بچه شان

بمصر اندر آن نزد من آمدند

 

بگوشن کنون جمله وارد شدند

زاخوان خود برد همراه پنج

 

بنزدیک فرعون با تاج و گنج

ز اخوان یوسف بپرسید شاه

 

هم احوال و هم خستگیهای راه

از آن پس بپرسید زان مردیان

 

شما را چه کسب است اندر جهان

بگفتند اوشان غلامان تو

 

که هستیم اکنون در ایوان تو

همه گله داری بود کار ما

 

ابا گوسفند است سر کار ما

هم اجداد ما ها شبان بوده اند

 

همه همچو ما گله بان بوده اند

کنون آمدستیم در این زمین

 

ابا گله ومال خود این چنین

که قحطی شده سخت در شهر ما

 

نمانده چراگاهی از بهر ما

که این گوسفندان توانند زیست

 

کنون اندر آنجا علف زار نیست

تمناست ما را زشاه این چنین

 

که گردیم ساکن به گوشن زمین

بیوسف چنین گفت شاه آن زمان

 

که هستند ایشان ترا میهمان

پدر با برادر و خویشان تو

 

بباشند در مصر مهمان تو

بدست تو باشد زمینها تمام

 

ترا مصریانند جمله غلام

به هر جا که خواهند ساکن شوند

 

سکونت بصحرای گوشن کنند

از اوشان هر آن کس که لائق بود

 

بدربار ما نیزشائق بود

بزودی در این بارگه شان بیار

 

مواشی من را به اوشان سپار

                   



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید