|
|
خرداد
84 در تاريخ 2 خرداد ماه سال جاري مراسم تجليل از هموطنان ايثارگر مسيحي، زرتشتي و كليمي توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با حضور نمايندگاني از هموطنان مسيحي، زرتشتي و كليمي و غلامعلي عادل رئيس مجلس شوراي اسلامي و احمد مسجدجامعي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در تالار وحدت تهران برگزار شد. در اين مراسم كورش نيكنام نماينده زرتشتيان در مجلس شوراي اسلامي به نمايندگي از طرف همه هموطنان غيرمسلمان ضمن تقدير از شجاعت و فداكاري ايثارگران از به كار بردن واژه هموطن مسيحي، زرتشتي و كليمي به جاي اقليت مذهبي ابراز شادماني كرد و گفت: همه ما در واژه ايران، ايراني بودن شريك هستيم و افتخار ميكنيم و يك صدا فرياد ميزنيم ايران مال همه ايرانيان است. وي در ادامه سخنان خود از وجود برخي قوانين قضايي درخصوص اقليتهاي ديني گله كرد و اظهار داشت: اميدواريم قوانين درخصوص شهادت دادن، ارث و قصاص در مورد اقليتهاي ديني اصلاح شود تا بهانهاي به دست بيگانگان داده نشود كه بگويند حقوق اقليتها در ايران رعايت نميشود. در ادامه غلامعلي حداد عادل، رئيس مجلس شوراي اسلامي: ضمن دعوت مردم به شركت در انتخابات و تجليل از ايثارگران مسيحي، زرتشتي و كليمي اظهار داشت: خون عزيزان مسيحي، زرتشتي و كليمي با خون جوانان ما مسلمانان همراه شد و خرمشهر كه خونين شهر شده بود را در سوم خرداد آزاد كرد. در خاتمه اين مراسم، طي مراسمي از تعدادي از ايثارگران جوامع مسيحي، زرتشتي و كليمي تقدير به عمل آمد كه از جامعه كليمي ايران آقايان: دكتر سيامك مره صدق، دكتر منصور يشاريم، دكتر جهانبخش قهرماني (جانباز 70%) و دكتر يونس حمامي لاله زار به عنوان نماينده بيمارستان دكتر سپير واحد خيريه كليميان معرفي شدند. در حاشيه: گروه كرال هموطنان مسيحي، زرتشتي و كليمي با اجراي چندين سرود در اين مراسم هنرنمايي كردند.
تني چند از شهداي كليمي ايراني عبارتند از:
شهيد مهندس شهرام زريني متولد 1337 در كرمانشاه محل شهادت كرمانشاه 29 دي 1365
شهيد فريبرز موريم متولد 1338 در قصرشيرين محل شهادت عمليات والفجر 30 بهمن 1361
شهيد اسحاق تيزابي متولد 1337 در آبادان زمان شهادت 5 اسفند 1359
شهيــد سـيروس حكيـميان متولـد 1340 مــــحل شــهادت جبـهه مــديران 7 آبـان 1363
شهيــد حميد نهاوندي متولد 1332 در تهران محل شهادت پادگان عشرت آباد تهران 22 بهمن 1357
مصاحبه با جهانبخش قهرماني مجروح جنگي كليمي
مرجان ابراهيمي
* لطفا خودتان را معرفي كنيد: ** اينجانب جهانبخش قهرماني فرزند باباجان در سال 1344 در يكي از روستاهاي استان كرمانشاه متولد شدم و اكنون نيز ساكن شهر كرمانشاه هستم.
* در مورد وضعيت تأهل خود بگوييد : ** من در سال 1374 ازدواج كردم كه ثمره اين پيوند دو دختر به نامهاي استر و آذين، شش و چهار ساله ميباشد و در اينجا از همسر فداكار و فرزندانم كه بار مشكلات را همراه من به دوش ميكشند و موفقيتهايم را مديون آنها هستم قدرداني ميكنم.
* در مورد وضعيت تحصيلي و شغلي خود توضيح بدهيد: ** پس از به اتمام رساندن دوران دبيرستان به خدمت مقدس سربازي اعزام گرديدم و پس از آن در سال 1367 در كنكور سراسري در رشته داروسازي دانشگاه شهيد بهشتي پذيرفته شدم و داراي مدرك دكتراي داروسازي هستم و سپس در شهر كرمانشاه اقدام به تأسيس داروخانه نمودم و اكنون هم در اين مكان شاغل ميباشم.
* انگيزه شما براي شركت در جبهه هاي جنگ چه بود؟ ** به نظر من زمان جنگ، زماني بود كه مملكت محتاج به مردان شجاع جهت دفاع از ايران بود و من وظيفه حتمي خود دانستم كه به عنوان فردي از افراد جامعه دينم را نسبت به وطنم ادا كنم و به خدمت مقدس سربازي اعزام گردم و گام كوچكي جهت خدمت به مملكتم بردارم.
* چه سالي به جبهه اعزام شديد و در چه منطقه اي مشغول به خدمت بوديد؟ ** در سال 1363 به جبهه هاي جنگ اعزام گرديدم و در منطقه جنوب، قسمت شرهاني مشغول به خدمت بودم.
* در چه تاريخي و كجا مجروح گشتيد؟ ** در روز 26 دي ماه سال 1364 در منطقه عملياتي شرهاني در جنوب بر اثر انفجار به شدت مجروح گرديدم و اكنون جانباز هفتاد درصد از ناحيه دو پا ميباشم و با وجودي كه با مشكلاتي مواجه هستم، اما خوشحالم كه توانستم در راه دفاع از كشورم قدم بردارم و اين خود مسبب تسكين دردهايم ميباشد و اين طرز تفكر موجب گرديده كه مشكلات خود را اول با مدد خداوند متعال و بعد با كمك خانوادهام تا حد زيادي هموار سازم.
* خاطره اي از جنگ براي ما تعريف كنيد: ** به نظر من جنگ سراسر خاطره است، اما شيرينترين خاطره من مربوط به روز آزادي خرمشهر است. اگر چه اين روز فراموش ناشدني مربوط به 3 خرداد 1361 و زماني بود كه من يك محصل دبيرستاني بودم و هنوز به جنگ نرفته بودم اما اين روز برايم باشكوه و شاد بود. متأسفانه آن زمان عليرغم ميل شديد قلبيم امكان مراجعه به آن منطقه و مشاهده از نزديك صحنههاي شادماني مردم را نداشتم ولي از تلويزيون شاهد شادماني مردم بودم و خودم را نيز در اين جشن سهيم ميدانستم. آن روز نه تنها در خرمشهر بلكه در همه شهرها جشن و شادماني برپا بود و در شهر ما كرمانشاه هم مردم در كوچه و خيابانها با پخش كردن شيريني خرسندي خود را اعلام ميداشتند. من از همان روز عزمم را جزم كردم كه بعد از اتمام دبيرستان سريعاً به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل بپيوندم و از ميهنم دفاع كنم.
|
|