|
|
اشاره: «يهوديان تركيه» عنوان مقاله اي بود كه به قلم سيما مقتدر در شماره 20 افق بينا به چاپ رسيد. متاسفانه روز شنبه 24 آبان در ساعت 30/9 صبح در مقابل دو كنيسا در محله هاي «بيگ اوغلو» و «عثمان بيگلي» در استانبول دو انفجار مهيب رخ داد و منجر به كشته شدن بيش از 22 نفر و جراحت حدود 300 نفر شد. مقاله حاضر، كه به نقل از الاوسط، ضميمه هفتگي الهيات چاپ لندن و ترجمه ديانا مقلد است و از منابع اينترنتي دريافت و تلخيص شده، ضمن معرفي مجدد تاريخ يهوديان تركيه، به بررسي برخي علل و ريشه هاي اين حادثه ميپردازد. *** از نظر دوستان تركش، او «حليم ياسيل» جواني موفق و مسؤول فروش يك شركت رايانه اي دراستانبول است، اما از نظر دوستان يهودياش، او «حليم ليفي» جواني يهودي است كه اجداد وي 5 قرن پيش براي فرار از دادگاه هاي تفتيش عقايد در اسپانيا به تركيه فرار كردند. به گفتهي «حليم» ريشه ي بيشتر يهوديان تركيه به يهوديان «سفاراديم» 1 باز ميگردد، يهودياني كه به دليل گردن ننهادن به آيين كاتوليك مجبور شدند در اواخر قرن پانزدهم از اسپانيا و پرتغال به تركيه مهاجرت كنند. «ياسيل» به هنگام معرفي خود رفتاري محتاطانه دارد و دليل آن هشدارهاي امنيتي اي است كه به اقليت يهودي تركيه و مؤسسات آنها داده شده، خصوصاً آنكه دو هفته پيش كنيسه هاي يهودي نيز هدف انفجارهاي تروريستي قرار گرفته است. در انفجارهاي جديد كه منافع انگلستان مورد تهديد جدي قرار گرفت به شهروندان ترك نيز خساراتي وارد شد. سلسله انفجارهايي كه ظرف يك هفته در استانبول رخ داد و طي آن دهها تن كشته و زخمي شدند به حدي ناگهاني بود كه در ساعات اوليه بسياري به جاي آنكه پي به ماهيت تروريستي آن ببرند تصور ميكردند كه زلزله اي رخ داده است.
دفتر مركزي خاخام هاي تركيه – كه در نزديكي كنيسه «نِوِه شالوم» قرار گرفته است و يكي از مهمترين ساختمانهاي يهوديان تركيه و محل برگزاري نماز و نيايش است. نيز در زمره ي اماكني بود كه هدف قرار گرفت. اين كنيسه – كه مراسم عروسي و آيينهاي مذهبي يهوديان نيز در آنجا برگزار ميشد- پيش از اين و در سال 1986 هدف حمله ي يك گروه مسلح تروريستي قرار گرفته بود، كه 22 كشته بر جاي گذاشت. در حملهي اخير –كه گروهي موسوم به «حزب الله» تركيه مسؤوليت آن را بر عهده گرفته - خسارت چنداني به اين ساختمان وارد نشده است. بر سردر اين مركز يهودي با صراحت به اينكه آنجا دفتر مركزي خاخامهاي يهودي است اشاره اي نشده و به جاي آن پرچم تركيه با نماداسلامي هلال و ستاره خودنمايي ميكند. نزديك دفتر مركزي خاخام ها، موزه يهوديان بي هيچ علامت و نشانهاي قرار گرفته است، مدرسه ي يهوديان نيز وضعيتي مشابه دارد مضاف بر اينكه به شدت توسط نيروهاي امنيتي، سيمهاي خاردار و دوربينهاي مداربسته حفاظت و كنترل ميشود. يهوديان تركيه – كه بيشترشان «سكولار» يا غير پايبند به احكام مذهبي هستند - ميراث بجا مانده از اجدادشان را به عنوان نماد قومي خود پاس ميدارند و به آنها علاقه اي بيشتر از عقايدشان دارند. آنها برخلاف ساير همكيشانشان از پوشيدن كلاههاي مخصوص يهوديان و گذاشتن ريشهاي بلند – كه گاه نماد مذهبي يهوديان ارتودوكس است- اجتناب ميكنند. «ياسيل» ميگويد: «ما پشت درهاي آهنين زندگي ميكنيم». او مي افزايد: «ما برخلاف مسلمانان تركيه، فاقد آزادي و رفاه لازم هستيم». با اين حال «سابي بوره» پيرمرد يهودي 60 سالهاي كه در محلهاي يهودي واقع در منطقه ي جالاتا (گالاتا) – نزديك كنيسه نِوِه شالوم- زندگي ميكند، ميگويد: «ما يك گروه منسجم با عمري 500 ساله و عضوي از ملت تركيه ايم، بعضي مردم ميخواهند ما را بترسانند، اما ما از اينجا نميرويم، خشونت در همه جا هست و اين بمب ممكن بود در اسراييل هم منفجر شود و بيش از 50 نفر تلفات بگيرد، اصلاً ما كجا ميتوانيم برويم؟ در نتيجه ترجيح ميدهيم در جوار همسايگان مسلمانمان و در صلح و صفا زندگي كنيم». بعد از انفجارهايي كه مناطق حياتي استانبول را هدف قرار داد، افكار عمومي تركيه به شدت صدمه ديده است و يهوديان به عنوان اهداف اصلي اين انفجارها در حال بازنگري واقعيتها و دورنماي وضعيت خويش در سرزميني هستند كه علاوه بر مشخصه تاريخي خود از تنشهاي رو به انفجار خاورميانه نيز چندان دور نيست. اگرچه يهوديان تركيه به هنگام ورود به اين كشور با استقبال سلاطين عثماني و حاكمان بعدي روبرو شدند، اما هيچ گاه نتوانسته اند خود را از نگرانيهاي زندگي در كشوري كه بيشتر ساكنين آن مسلمانند، برهانند. انفجارهاي اخير تركيه باعث تشديد حس بيگانگي يهوديان اين كشور شده است و در حال حاضر اقليت يهودي با توجه به ترورهاي اواسط دهه هشتاد و آغاز دهه نود، احساسات رو به گسترش ضد آمريكايي و خشم ناشي از اشغال مناطق فلسطيني توسط اسراييل، زندگي پردغدغه اي را تجربه ميكنند، اگرچه ترور يهوديان تركيه در دهه ي هشتاد با انفجارهاي اخير – لااقل از نظر ماهيت عاملان آن- ارتباط چنداني ندارد. با وجود آنكه بيشتر يهوديان تركيه مخالف سياستهاي دولت عبري (اسراييل) هستند اما منكر اين واقعيت نيز نيستند كه تاوان رابطه ناخواسته نژادي و ديني با اسراييل را ميدهند. «سابورتا» يك عضو برجستهي گروههاي يهودي تركيه ميگويد: «به دليل بحرانها و مشكلات موجود در جهان، تهديدات روز به روز افزايش مييابد و اين امر باعث شده است كه به تمام يهوديان جهان به يك چشم نگاه كنند، در نتيجه اكنون يهوديان اقليت، هدف اصلي تهاجماتند». پس از انفجارهاي استانبول به روشني مشخص شد كه 23 كشته و 300 مجروح آمار دقيق يهوديان و مسلماناني است كه قرباني اين حادثه شده اند، اما آنچه كه – عليرغم صدور بيانيه از سوي عاملان ناشناس اين انفجارها- تاكنون در هاله اي از ابهام مانده، انگيزه ي اصلي آنان است. گرچه آمار مسلمانان كشته شده در انفجارهاي استانبول بيشتر از يهوديان است اما شكي نيست كه اين اقدام حاوي پيامي روشن به يهوديان بود زيرا انفجار در قلب مركز اقليت يهوديان و در يكي از حياتيترين نقاط استانبول به وقوع پيوسته است، آن هم در مركز مهم اقليتي كه طي حيات تاريخي خود در تركيه رشد و توسعهي چشمگيري يافته و تبديل به يكي از گروههاي قومي پيشرو اين كشور شده اند. با وجود بي توجهي دولت تركيه به حقوق بشر كه در تعامل خشونتبار تركيه با اكراد، ارمنيها و يونانيان قبرس نمود يافته است بايد اذعان داشت كه يهوديان اين كشور از نوعي رفاه نسبي و همزيستي مسالمت ميز با مسلمانان برخوردار بوده و در اين خصوص وضعيتي كاملاً متفاوت با ديگر اقليتهاي اين كشور داشته اند. بنابر آمار ارائه شده، حدود 22 هزار يهودي در تركيه زندگي ميكنند كه عمدتاً در استانبول متمركز شده اند و مابقي آنان نيز به ترتيب در ازمير، آنكارا، انطاكيه، آزنا و بورسا زندگي ميكنند. بسياري، جمعيت كنوني يهوديان اين كشور را بسيار كمتر از آمار ارايه شده ميدانند و برخي آمارها نيز شمار آنها را قبل از فروپاشي امپراطوري عثماني حدود نيم ميليون نفر عنوان كردهاند كه شمار زيادي از اين عده به تدريج به اروپا، آمريكا و اسراييل مهاجرت كرده اند. افكار عمومي، يهوديان را به نحوي با اسراييل، آمريكا و سياستهاي هر كدام از آنها در خاورميانه هم كاسه ميكنند و خواهي نخواهي ما (يهوديان) بايستي تاوان آن را بپردازيم عثمانيها و يهوديان: در خلال حكمراني عثمانيها، سلطان بايزيد دوم از اولين كساني بود كه كشورش را براي يهوديان «سرزمين امن» اعلام كرد. او در قرن پانزدهم كشتيهاي موسوم به «كشتيهاي رحمت» را براي جلب و نجات يهوديان از دادگاههاي تفتيش عقايد به سواحل اسپانيا فرستاد و به همين دليل منابع تاريخي يهودي به كرات از فضاي تساهلگونه و چندنژادي دوران عثماني سخن به ميان آورده اند. در آن دوران يهوديان تركيه طبقه اي جدا اما نخبه را ايجاد كرده و عمدتاً به كارهاي ديپلماتيك و تجاري اشتغال داشتند، امري كه باعث شد سلاطين عثماني نتوانند بهت و حيرت خود را از دستاوردهاي بزرگ اين اقليت كوچك پنهان كنند. بسياري از پزشكان حاذق دربار عثماني يهودي بودند و حتي نزديك بود يكي از پاشاهاي يهودي، حكمران قبرس شود. بسياري از زنان يهودي به حرمسراهاي سلاطين عثماني راه يافتند و داستانهاي فراواني از نفوذ و نقش مؤثر آنها در حرمسرا و دربار عثماني بر جاي مانده است زيرا سلاطين عثماني تعلق خاطر بسياري به آنان داشته و كودكان اين زنان يهودي نيز جزء وراث شاه محسوب ميشدند. اين دوره بيش از ساير دورانها شاهد شكوفايي يهوديان بود و قسطنطنيه به مقر خاخامها و علماي دين يهود و نيز مركز نشر كتب عبري تبديل شد. حتي با وجود فروپاشي امپراطوري عثماني در جنگ اول جهاني و كشتارهاي فجيع ارامنه و جايگزيني مسيحيان به جاي تركهاي قبرس در سالهاي بعد، يهوديان همچنان بيهيچ تهديدي در تركيه – خصوصاً استانبول- به زندگي آرام خود ادامه ميدادند. با شعلهور شدن آتش جنگ دوم جهاني، جمهوري تركيه بار ديگر به يهوديان فراري اروپا كه عمدتاً آوارگان كشورها و مناطقي چون فرانسه، اسپانيا، اتريش، سيسيل، سالونيكا و باواريا بودند، پناه داد و بدين ترتيب نقشي اساسي در نجات جان يهوديان فراري اروپا ايفا كرد. با آغاز جنگ دوم جهاني و گسترش يهوديستيزي، بنا به دعوت «مصطفي كمال آتاتورك» - بنيانگذار دولت نوين و سكولار تركيه- صدها تن از استادان يهودي دانشگاههاي آلمان نازي به تركيه آمدند و مناصب مهمي در دانشگاههاي آنكارا و استانبول به آنها واگذار شد، بسياري از اين افراد حتي بعد از پايان جنگ دوم جهاني درسال 1945 نيز همچنان در اين كشور باقي ماندند. با روي كار آمدن آتاتورك، دولت سكولار تركيه كه از خاكستر امپراطوري عثماني سربرآورده بود ممانعت از تعاليم ديني را با منع تعليم زبان عبري گسترش داد و به مدت بيست سال – تا زمان مرگ آتاتورك در سال 1938- مانع از آموزش اين زبان شد. شكوفايي اقتصادي يهوديان همچنان ادامه مييافت و عده بسياري از آنها از زمان عثمانيها به تدريج در مناطق مرفهنشين استانبول سكني گزيدند. اين وضعيت همچنان پابرجاست و بسياري از تجار كنوني تركيه، يهودي و مالك عمده سهام شركتهاي بزرگ از جمله «آركو» و «كيسكا» شركتهاي موفق در زمينة ساخت و ساز هتلهاي مشهور در تركيه، مراكز تفريحي و نيز توليد كننده وسايل بهداشتي، آرايشي هستند. اقليت يهودي استانبول هفتهنامهاي به نام «شالوم» را منتشر ميكنند كه به دو زبان عبري و «لادينو» است. 2 فقط در استانبول 17 كنيسه وجود دارد كه سه واحد از آنها پيرامون كنيسه «نِوِه شالوم» -كه اخيراً هدف قرار گرفت- واقع شدهاند. «باهري جونار» يهودي 50 سالهاي است كه به هنگام تهاجم يك گروه مسلح تروريستي در سال 1986 به كنيسه «نِوِه شالوم» در آنجا حضور داشته است و آن را وحشتناكترين تهاجم ضد يهودي ميداند. او ميگويد: «انگار همين ديروز بود» و در حالي كه خرده شيشه هاي كنيسه را جمع ميكند، ادامه ميدهد: «مردم آرامش خود را حفظ خواهند كرد و البته محتاطتر ميشوند اما تا ابد در هراس به سر نميبرند، درست است كه ساختمان آسيب ديده اما به زودي ترميم خواهد شد.» تركيه برجسته ترين كشور مسلمان هم پيمان با اسراييل است و بسياري از سياستمداران تركيه احساسات خود را نسبت به وجود مشتركات فراوان ميان تركيه و اسراييل پنهان نميكنند. اختلاف مرزي با كشورهاي عربي، ارتباط مستحكم با ايالات متحده و بهره مندي از مساعدتهاي اين كشور نمونه اي از اين مشتركات است، كمااينكه هر دو كشور كارنامه ي مشابهي در مورد حقوق بشر دارند. اين دو كشور حتي از نظر نفوذ مجموعه اي از ژنرالهاي جاهطلب در مراكز تصميم گيري نيز مشتركات فراوان و پيمانهاي مخفيانهاي دارند كه تاكنون به شكل علني بدان پرداخته نشده است. تركيه در سال 1948 به عنوان اولين كشور مسلمان دست به شناسايي اسراييل زد و حتي بعد از جنگهاي 1967 و 1973 نيز روابط عادي خود با اسراييل را ادامه داد، اين در حالي بود كه در خلال دهههاي شصت و هفتاد، تظاهرات دانشجويان چپگراي ترك به اوج خود رسيده بود، امري كه در سال 1971 به كشته شدن كنسول اسراييل در استانبول به دست دانشجويان منجر شد. در حال حاضر روابط سياسي دو كشور شاهد روند رو به گسترشي است، اسراييل از تركيه آب ميخرد و فقط در سال گذشته 300 هزار گردشگر اسراييلي از اين كشور ديدن كردهاند. اين روابط قوي پس از زماني مستحكمتر شد كه در پي زلزله قوي چهار سال پيش تركيه كه در آن صدها تن در چندين شهر كشته و زخمي شدند و دولت تركيه خود را در آستانهي يك هرج و مرج كامل ميديد، گروههاي امدادگر اسراييلي از برجستهترين و فعالترين گروه هايي بودند كه در عمليات نجات و اسكان حادثه ديدگان مشاركت داشتند. ناظران امور معتقدند كه در سايه ي مخالفتهاي گسترده اي كه با جنگ آمريكا در عراق شد ميتوان چنين استنباط كرد كه انفجارهاي اخير استانبول چيزي جز هشدار به تركيه نبوده است. در جريان جنگ مخالفتهاي افكار عمومي تركيه با جنگ عراق به حدي بالا گرفته بود كه پارلمان اين كشور مجبور شد تقاضاي آمريكا مبني بر گشودن جبههاي نظامي درشمال عراق - از طريق تركيه- را رد كند. بنابراين ميتوان گفت، انفجارهاي اخير اقدامي تلافيجويانه و در اعتراض به كشتار روزانة مردم فلسطين و ايجاد ديوار حائل تلقي ميشود و چه بسا عاملان اين انفجارها راهي ساده تر از كوفتن به دروازههاي تركيه براي ارسال پيام و هشدار خود به واشنگتن، لندن و تلآويو نيافتهاند. در هر صورت بايستي اذعان داشت كه هدف مستقيم انفجارها يهوديان بوده اند و عدهي بسياري از يهودياني كه همواره در حاشيه ي حوادث بوده اند امروز خود را در مركز بحران ميبينند. «امير توفي» يك يهودي ترك ميگويد: «انفجارها طرز فكر و انتظارات ما را تغيير نداده بلكه واقعيتها را بيشتر نمايان ساخته است». او ديگر نميتواند آزادانه از هويت خود پرده بردارد و ميگويد كه انتظار اين بمبگذاريها را داشته و اين نگراني دغدغة اصلي او و ساير همكيشانش در تركيه بوده است. او كلامش را اينگونه به پايان ميبرد: «افكار عمومي، يهوديان را به نحوي با اسراييل، آمريكا و سياستهاي هر كدام از آنها در خاورميانه همكاسه ميكنند و خواهي نخواهي ما بايستي تاوان آن را بپردازيم.» |
|