|
|
فرهاد افرامیان
در دنیای امروز آن چه که آرا و افکار مردم این عصر را میسازد پیامی است که در سطح وسیع و قالبی متفاوت از طریق رسانههای گروهی منتشر شده و ذهن و ادراکات مخاطب را شکل می دهد. در میان رسانههای مختلف چاپی، صوتی و تصویری، تلویزیون به عنوان رسانهای که چندین حس بیننده از جمله بینایی و شنوایی را همزمان درگیر میکند احساس و عاطفه را به کار میگیرد و نیز سریالها به دلیل جذابیت بصری استفاده از ستارهها و رابطهای که در طول هفتهها با مردم ایجاد میکنند بیشترین تأثیرگذاری و انتقال را دارا هستند. سریال که بیشترین کارکرد آن روشنگری است همانند هر اثر دیگری برخاسته از تفکرات و سلایق و مطالعات و پژوهشهای سازندگان و تهیهکنندگان آن است که نه تنها میتواند آگاه کند، بیاموزد، ترغیب کند و احساس را برانگیزد بلکه میتواند آسیب برساند. گاهی مواقع برنامهسازان با توجه به شرایط مختلف سیاسی و اجتماعی در سریالها و برنامههای خود عده، گروه و یا اعتقاداتی را قربانی میکنند تا بتوانند خوراکی را برای مخاطبان خود آماده کنند. بدون این که به کارکرد مخرب آن بیاندیشند و یهودیت همواره مقولهای در دسترس برای این چنین برنامهسازانی بوده است. با توجه به قدمت جامعه کلیمیان در ایران و تأثیر و تأثر این جامعه در روند فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی این مرز و بوم انتطار میرفت که به این نقش در برنامهسازهای رسانهای و به ویژه تلویزیون بدون جانبداری و غرضورزی پرداخته شود. اما به دلیل عدم آگاهی برنامهسازان از تفکیک مسأله یهود با صهیونیزم این امر مهم اتفاق نمیافتاد و نتیجه این عدم آگاهی ارائه چهرهای نادرست و غیرواقعی از یهودیان و معرفی آن به کل جامعه بوده است. در اکثر سریالها و فیلمها یهودیان نه به عنوان یک شهروند در بدنه جامعه، بلکه تنها در قالب ابزار سیاسی یک تفکر خاص و یا حداکثر به شکل افرادی سودجو و مالاندوز در مشاغلی پست تصویر میشدند و گاهاً چهرهای کاملا منفور از این دین الهی برای بینندهای که هیچگونه پیش زمینه قبلی از این مکتب در ذهن نداشت تصویر میشد و به تبع آن جامعه کلیمیان ایران نیز در اثر این تفکر سطحی متحمل هزینههایی میگشت و نقش تعاملی آنان در تاریخ ایران به کل در سیطره این تفکر غلط نادیده گرفته میشد. و در یک کلام یهودی خوب وجود خارجی نداشت. در سریالهای متعددی چون وفا، مریم مقدس و چشمان آبی زهرا این به وضوح نمایان است. ولی این بار از قبل از شهریور 1320 همه چیز به گونهای دیگر جلوه پیدا میکند و در این مقایسه سریال «مدار صفر درجه» با رویکردی عقلایی و نگاهی واقعبینانه خارج از تفکر سیاه و سفید نسبت به یهودیت از رسانه ملی پخش میشود. این سریال سعی دارد بیان کند در جامعه کثرتگرای امروز جایی دیگر برای تعصبات فرقهای و خودخواهیهای قومی نیست و با حرکت به سمت شناخت متقابل و تعامل دوسویه سعی در یافتن وحدت دارد. در این سریال چنین تعاملی در فضایی آکادمیک از سوی پسر ایرانی مسلمان و دختر فرانسوی یهودی با بیانی فلسفی و قالبی ملودرام شکل میگیرد. در مدار صفر درجه می توان یهودی خوب را خیلی راحت دید. دایی سارا استروک به عنوان یک پروفسور یهودی (در مقابل یهودی با مشاغل پست) با حفظ آرمانهای یهودیت نبوی و هویت دینی و ملی خود تا پای مرگ مقاومت میکند. جالب توجه این که این شخصیت اسناد مهم جمعآوری شده را به دست یک ایرانی میسپارد که نشان از اعتماد متقابل یهودیت نسبت به هویت ایرانی دارد. از دیگر نکات ارزشمند این سریال تأکید بر وجوه تشابه طرفین است. این تشابه با بیان تعامل موجود در آرا فلاسفه چون ملاصدرا و اسپینوزا و ادیبانی همچون مولانا و گوته بیان میشود و سعی دارد تأکید بر تفاوتها را به تحکیم همبستگی میان انسانها بدل نماید. از دیگر نقاط قوت این مجموعه نیاز به همزیستی بر پایه احترام متقابل و حفظ اعتقادات مذهبی گروههای مختلف است که در سکانسهای متعددی از آن دیده میشود که باعث شده مرزها شکسته شود و انسانها را فارغ از نژاد، قوم، ملیت و مذهب به هم نزدیک کند در واقع یک حس نوعدوستی که برای یهودیان و دیگر مکاتب الهی بسیار آشناست. سکانسهای مختلف و متعددی از سارای شکست خورده و پریشان با کالبوسهای شبانهروزی در کنار بیان واقعیتهای تاریخی حضور فاشیسم و سیاستهای نازیها در نسلکشی یهودیان تمثیلی است از معصومیت رنجها و مشقاتی که یهودیان در جهنم نازیها متحمل شدند. نکته قابل توجه که در روح فیلم حس میشود این است که هویت یهودی قربانی سیاست نیست. امیر لوی از شرکت «ارتباطات لینک» که یک مرکز کنترل رسانهای اسرائیلی است در این خصوص میگوید پیام اصلی این داستان این است که یهودیها هیچ کاری با فلسطین نداشتهاند و این مجموعه ضد یهودیت نیست بلکه ضد صهیونیست است. در مورد مدار صفر درجه شاید قضاوت نهایی زود باشد ولی این سریال مثل معروف مشت نمونه خروار است را (که در اکثر مجموعهها دیده میشد) پس میزند و با نگاه واقعبینانه بیان میکند که همیشه مشت نمونه خروار نیست و هر جمع خوب و بد را نمیتوان به کل آن تعمیم داد. جای دارد از مسئولان صدا و سیما و دستاندرکاران این سریال قدردانی شود، چرا که ساخت این چنین مجموعههایی به دور از هر گونه کینهتوزی و غرضورزی میتواند نقش به سزایی را در ایجاد وفاق بیشتر ایرانیان ایفا کند. امید است که این روند در غالب سیاستگاری های کلان صدا و سیما در ساخت برنامههای مختلف ادامه یابد. |
|