دکتر سیامک مرهصدق
زمستان
1389
از آنجا که میزان تحصیلات و مطالعات افراد در درون یک جامعه
متفاوت است و معمولاً در هرم فرهنگی بخش اعظم حجم را کسانی اشغال میکنند که به
دلیل اشتغالات روزمره فرصت چندانی برای مطالعه و شناخت علمی روابط اجتماعی و ظرایف
فرهنگی ندارند همواره گروهی که به دلیل علاقهی شخصی یا برخورداری از مواهب مادی
فرصت بیشتری برای مطالعه و غور در مسایل فرهنگی دارند خود را فرهیختهتر و آگاهتر
از دیگران یافته و سعی میکنند که تفکرات خود را به دیگران القاء کنند. بهویژه در
جوامعی که محدودیتهای فرهنگی فرصتهای لازم برای شناخت کامل جریانات فکری را از
اکثریت افراد جامعه دریغ میکند حتی اگر فرصت لازم برای آگاهی و شناخت برای همه
فراهم باشد به خاطر تفاوت در میزان علایق افراد و یکسان نبودن تواناییهای ژنتیکی
میزان آگاهی افراد با هم یکسان نخواهد بود. بهویژه در جهان امروز که به علت
پیچیدگی علوم و فنون تمامی فعالیتهای علمی حالت فوق تخصصی پیدا کرده و قرنهاست
دوران حکمایی که در تمامی زمینهها صاحبنظر بودهاند به سر آمده است. دیرگاهی است
که جهان اندیشه از اقیانوسهایی به عمق نیم بند انگشت بینیاز شده است و زمان
حکمایی مانند بوعلیسینا و هارامبام نیز سپری شده است. بنابراین دیرگاهی است که یک
فرد عادی هر اندازه که دانشمند باشد توانایی ابراز نظر دقیق همه مسائل را از دست
داده است. از سویی دیگر دیرگاهی است که جوامع مختلف به این نتیجه رسیدهاند که برای
یافتن تبدیل راهحل برای هر مسأله باید به متخصص مراجعه کرد که علاوه بر دارا بودن
دانش تئوریک از حداقل تجربه لازم در این زمینه نیز برخوردار باشد و همه میدانیم که
امروزه مثلاً به صرف پزشک بودن نمیتوان تحلیلگر مناسبی برای همه رویدادهای
اجتماعی، فرهنگی، مذهبی یا سیاسی بود و شاید بدترین تجویزات پزشکی نیز از سوی
بهترین فلاسفه صورت گیرد. از سوی دیگر در چارچوب مسائل اجتماعی همواره روابط علل و
معلولی پیچیدهتر از آن است که بتوان تنها با تحلیل و جلوگیری از یک علت، معلول را
چاره کرد. چون در عرصهی مسائل فرهنگی و اجتماعی معمولاً علل متفاوتی بر یک پدیده
اثر میگذارند و نتیجه هر پدیده برآیند علل متفاوت و حتی متضادی است که بر آن اثر
میکند و بسیاری از این علتها یا ذاتاً قابل کنترل نیستند ی این که مدیریت آنها
فقط در طولانی مدت امکانپذیر بوده و نیاز به تحلیلهای چند جانبه در طولانی مدت برای شناخت و مدیریت آنها وجود دارد.
شوربختانه در جوامع کوچک برخی میپندارند که با مطالعه چند روزنامه و گردش گاهگاهی
در فضای مجازی (اینترنت) و خریدن چند جلد کتاب و خواندن مقدمهی آنها دانشمند
شدهاند بهویژه اگر معدودی از دوستان و ایران آنان نیز به خاطر تعارفات مرسومه یا
ضعف دانش بهصورت پیوسته آنان را تائید کنند و راهحلهای طرح شده توسط آنها را
حلال همهی مشکلات بپندارند. بدینسان است که برای پیچیدهترین مسائل اجتماعی از سوی
افراد ناآشنا به ماهیت پیچیدهی مسائل فرهنگی و اجتماعی، راهکارهای یک شبهای مطرح
میشود که در ذهن طراحان شکل کلیدی را مییابد که تمامی قفلهای بسته را خواهد گشود
و آنان را به عنوان محور تفکر مطرح خواهد کرد. این تفکرات نوعاً با شور و هیجان و
احساسات نوجوانانهای مطرح میشود که میپندارند دیگران به علت محافظهکاری یا عدم
درک درست از شرایط موجود توانایی ارائه آنها را ندارند. اما چنان که پیشتر نیز
گفتیم این راهحلهای خلقالساعه معمولاً تنها با توجه به یکی از دهها مشکلات
موجود مطرح میشوند و معمولاً هزینهای که بر این راهحلها مترتب است به مراتب بیش
از فایدهای است که میتوان برای آن متصور بود. این راهحلهای خلقالساعه یادآور
تفکراتی است که در ذهن دنکیشوت وجود داشت و سانچوپانزا نیز به آن دامن میزد.
بهویژه امروز که با بسط فضای مجازی هر کس میتواند نظرات خود را به راحتی مطرح کند
و با جو نسبتاً آزاداندیشانهای که در جامعهی کوچک ما ایجاد شده، طرح هر گونه
انتقاد با هزینهی چندانی روبرو نیست، شاهد تولد انگشتشمار قهرمانهایی هستیم که
به مصاف آسیاببادی میروند و میخواهند به هزینهی افراد جامعه حرکتهایی انجام
دهند اما خود نیز با اولین مشکل جدی دستها را به علامت تسلیم بالا میبرند. این
گروه از بهاصطلاح روشنفکران به فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی بهعنوان فعالیتی
تفننی و فوقبرنامه مینگرند که در اوقات فراغت از اشتغال به آن میپردازند و
هیچگاه با یک برنامهی آیندهنگر و جامع تمامی مشکلات را نمیبینند یک اصل کلی در
علوم انسانی همواره وجود داشته و دارد و آن این است که راهحلهای خلقالساعهی
ضربتی تنها شرایط را پیچیدهتر خواهد کرد و میبینیم که روشنفکر نمایانی که بدون
مطالعه و شناخت کافی از جنبههای گوناگون و مسائل موجود راهحلهای به ظاهر شجاعانه
ارائه میدهند، در نهایت حاصلی جز ترویج هراس و بسط روحیهی انزواطلبی به ارمغان
نخواهند آورد. چونکه عرصهی فعالیتهای اجتماعی عرصهی رسیدن به بهترین انتخاب
ممکن است نه عرصهی بحث از بهترین ایدهآلهای ذهنی. بدون شناخت کافی و بدون تحلیل
عمقی و بدون درک کامل از شرایط خاص اجتماعی، فرهنگی و تاریخی راهحل ارائه دادن به
مانند آن است که کوهنوردی بدون کفش و لباس مناسب و بدون بدنسازی لازم و به دور از
هرگونه سابقهی صعود به دنا و دماوند برای صعود به اورست ثبتنام کند. اگر که اخذ
تصمیمات ناگهانی در صحنهی زندگی شخصی و خانوادگی تصمیمی خطرناک و غیرمنطقی است اخذ
چنان رویهای در عرصهی فعالیتهای اجتماعی به مراتب خطرناکتر و زیانبارتر است.
هر جامعهای برای ترسیم بهتر آیندهی خود نیازمند صاحبنظرانی واقعبین است که با
اتکاء به تجارب تاریخی و با تحلیل درست شرایط موجود بهترین و کمهزینهترین
راهکارها را ارائه دهد و برای جامعهای که راهحلهای خلقالساعه بدون پشتوانهی
تاریخی را برمیگزیند آیندهای جز شکست و سرخوردگی قابل پیشبینی است.
|