آبان 1395
مهندس آرش آبایی
محقق و مدرس در حوزه یهودیت
بررسی
و شناخت وضعیت یک جامعه در هر مقطع زمانی از تاریخ، بطور عمده به مدارک و آثار آن
وابسته است. تمدنهای باستانی را از ظروف زیرخاکی یا بناهای نیمه مخروبه آنها
شناسایی میکنند و فرهنگهای قدیم را براساس مکتوبات به جای مانده مورد تحلیل قرار
میدهند. در دوران معاصر با پیشرفتهایی که در علوم انسانی
بهخصوص در تحلیل گفتمان و تحلیل متن حاصل شده است، پژوهشگران قادرند که حتی از
ساختار و جزئیات یک متن، به خصوصیات متنوعی همانند ساختار فکری و روانی نویسنده،
محیط اجتماعی او و شرایطی که نوشته در آن ایجاد شده است دست یابند. حتی تعیین صحت و
سقم مطالب، منابع یا هویت ادعایی نویسنده نیز قابل کشف و تحلیل است.
دربارهی جامعه یهودیان ایرانی نیز وضعیت همینگونه است. برای تحلیل وضعیت زندگی
یهودیان ایران در دوران باستان، مدارکی همانند برخی فصول از کتب تَنَخ (عهد عتیق) و
بخشهایی از تلمود بابلی (که در ایران دوره ساسانی نگاشته شده) در دسترس هستند.
برای دوران متاخر، برخی نوشتههای فارسیهود از جمله اشعار به جای مانده از آن دوران
مانند منظومهی «شاهین تورا» قابل استفاده هستند.
اما در دوران معاصر، مهمترین اسناد، نشریات منتشر شده توسط کلیمیان از ابتدای قرن
1300 خورشیدی هستند. این نشریات نه فقط از نظر محتوا و موضوع مطالبشان، بلکه از نظر
سیاق نوشتار، نحوهی چیدمان و اولویت بندی مطالب، نوع تیتر، فاصلهی انتشار،
عکسهای منتخب و دهها مورد دیگر قابل تحلیل هستند و از آن طریق
میتوان هم به نیات و خصوصیات ناشران و نویسندگان آن زمان پی برد و هم با شرایطی که
نشریه در آن منتشر شده است آشنا شد و در نهایت وضعیت جامعه یهودی وقت را تا حدودی
تخمین زد.
پس از انقلاب سال 1357 تا حدود یک دهه، مهمترین سند برای بررسی وضعیت جامعه یهودی
ایران، نشریات «تموز» هستند. هر چند تموز توسط جامعهی روشنفکران کلیمی منتشر میشد
که نمیتوان آن را به لحاظ مشی فکری یااجتماعی آیینهی تمام نمای کلیمیان ایران
دانست، اما به هر حال میتوان خط سیر تغییر وضعیت زندگی اجتماعی و سیاسی کلیمیان را
در دوران بحرانی پس از انقلاب در آن مشاهده کرد. به عنوان مثال ادبیات نشریه تموز،
ادبیات خاص دوران پس از انقلاب است که تا اواسط دهه 60 ادبیات جاری کشور بوده و
نویسندگان تموز نیز آن را مورد استفاده قرار میدادند و این نشانگر همگامی و
همسطح بودن روشنفکران کلیمی با فضای روز کشور در آن مقطع زمانی است. تورق نشریات
تموز به وضوح موضع فکری نویسندگان آن را نسبت به حکومت جدید ایران و جامعه یهودی
نشان میدهد، ضمن آن که برخی اخبار داخلی جامعه را (البته از موضعی تقریبا در تقابل
با انجمن وقت کلیمیان) منعکس میسازد.
و اما نشریه (افق) بینا...
این نشریه که با هدف انتشار ماهانه در فروردین 1378 متولد شد، فراز و نشیبهای
بسیاری را گذرانده است. هرچند که عنوان آن «ارگان انجمن کلیمیان تهران» است، اما با
تغییرات متعدد مدیران مسئول و هیئتهای تحریریه و سردبیری، در هر دوره ساختار و
محتوای متفاوتی داشتهاست. نگارنده که از ابتدای شکلگیری بینا تا چند سال بعد با
آن همراه بوده و مسئولیت داشتهام، همواره با این پرسش اساسی مواجه بودهام که
مخاطبان بینا چه کسانی هستند؟ آیا بینا بولتنی داخلی جهت اطلاع رسانی به جامعهی
کلیمی است «یا» مکتوبی است جهت ارائهی مقالات و نظرات یهودیت برای خوانندهی
مسلمان ایرانی؟ در جملهی اخیر، متاسفانه کلمهی پیوند «یا» را نمیتوان ( یا به
سختی میتوان) به حرف ربط «و» تبدیل کرد.یعنی این ماهیت دوگانه به سختی قابل جمع
است. اما درست یا نادرست، این ترکیب دوگانه از ابتدا تاکنون ادامه داشته و نشریه
بینا مجموعهای از اطلاعرسانی داخلی و گزارشهای نهادهای جامعه یهودی برای مخاطب
کلیمی بوده و در کنار آن، مقالات و نظراتی پیرامون مواضع یهودیت یا وقایع تاریخی
یهود جهت مخاطب عام ارائه شده است.
نکتهی بسیار مهم این است: محتوای مجله بینا هر چه که باشد، امروز و فردا مورد
استناد پژوهشگران جهت بررسی وضعیت جامعه یهودی ایران بطور خاص و تحلیل مواضع یهودیت
بطور عام خواهد بود. هر شمارهی نشریه بینا بهطور جدی و انکار ناپذیر، سندی محسوب
میشود که حالات و شرایط این جامعه را منعکس میکند، هر کلمه و عکس و تیتر و
نقطهای در آن، در نظر یک متخصص تحلیل گفتمان، نشانهای پر از معنا خواهد بود. حتی
فاصلهی انتشار آن، تغییر اعضای تحریریه و خلاصه همه چیز آن، حکم تصویر ایرانیان
یهودی را در زمان انتشار دارد.
بــدون آنکه قصد بررسـی مـورد به مــورد و قضاوت دربارهی شمارههای منتشر شدهی
این نشریه را داشته باشم، به صراحت و البته با تاثر میگویم که برخی مطالب و برخی
ساختارها و روشهای گذشته بینا در شان جامعه کلیمی نبوده و انتظارها از این جامعه و
ارگان انجمن کلیمیان تهران بسیار فراتر از آن میباشد.
من به فراخور مشغلههایی که در جوامع دانشگاهی دارم، بارها به دانشجویانی
برخوردهام که دربارهی یهودیت اظهارنظری کرده و یا مقاله و حتی پایان نامهای
نگاشتهاند و منبع خود را «نشریهی افق بینا، شمارهی ....» ذکر کردهاند و بارها
به ایشان متذکر شدهام که بینا یک بولتن داخلی است و نه یک نشریهی استاندارد
آکادمیک و علمی که بتوان به همهی مطالب آن استناد کرد. اما به علت کمبود شدید
منابع فارسی در حوزهی یهود، دانشجویان راحت طلبی که تمایل مراجعه به منابع دست اول
را ندارند، به این نشریه متوسل میشوند، غافل از آنکه همهی مطالب این نشریه لزوما
از یک فیلتر و داوری علمی عبور نمیکنند.
قصد من از نوشتن این مطلب، توجه دادن هیئت مدیرهی انجمن کلیمیان و اعضای هیئت
تحریریهی نشریهی بینا است که به بهانهی سردبیری جدید، به تجدید نظر اساسی و
حرفهای در ساختار و محتوای مجله بپردازند. این مجله بیش از آنکه حیاط خلوت انجمن
و دفتر مشقی برای رفع تکلیف باشد، کلمه کلمهی آن مورد دقت و استفادهی پژوهشگران و
دانشجویان در حوزهی دین و جامعهی یهودی است و در آینده نیز یکی از مهمترین اسناد
دربارهی نحوهی زندگی و اندیشهی جامعهی یهودیان ایرانی محسوب خواهد شد.
و خلاصهی کلام اینکه: نشریهی بینا، آبروی کلیمیان ایرانی است.
|