برخی
از مشکلات اساسی زنان در جامعه ما به علت فرهنگ مردسالارانه شکل گرفتهاند و برخی
نیز به علت سنتهای نادرستی است که ریشهای در تفکرات دینی ما ندارند اما به عنوان
رسوم و ارزشهای سنتی رایج در جامعه ما مطرح شدهاند و بر سرنوشت تمامی افراد جامعه
اثر میگذارند. شاید لازم نباشد تکرار کنم که عدم توجه به ارزشها و حقوق زنان
جامعه فقط به نیمی از جامعه آسیب نمیرساند بلکه فشارهایی را بر مردان جامعه نیز
تحمیل میکند. زمانی که زنان به عنوان نیمی از جامعه نیمی از مسئولیتها و اختیارات
را در مقیاسهای خرد و کلان به عهده گیرند و چه در کانون خانواده و چه در سطح جامعه
وظایف و اختیارات خود را به دست آورند، مردان نیز زندگی کم دغدغهتری را به ویژه در
مسائل اقتصادی تجربه میکنند. زنان جامعه تا زمانی که مسئولیتهای خود را در ابعاد
مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نپذیرند و در ایفای آن تلاش نکنند، حضوری کامل و
شایسته برایشان در دسترس نخواهد بود.
یکی از موانع جدی در حضور کامل و برابر زنان جامعه در تمامی زمینههای زندگی
جنسیتزدگی فرهنگی است و این بدان معنا است که جامعه در درون خود و به صورت ریشهای
نابرابری و تفاوت زنان و مردان را در برخورداری از حقوق انسانی پذیرفته است و وظیفه
زنان را اطاعت و تحمل مشکلات دانسته و به صرف مرد بودن به گروهی اجازه سوءاستفاده
میدهد. بیشک عوامل متعددی در طول هزاران سال در ایجاد این پدیده (جنسیتزدگی
فرهنگی) نقش داشتهاند که نمودهای آن راحتی در اسطورهها، افسانههای تاریخی و
الگوهای زبانی میتوان دید. حضور کم رنگ زنان در اسطورهها و
افسانهها و نقش مخرب قائل شدن برای آنان در اکثر موارد، نشانهای از دیرپا بودن
ستم به زنان است. پذیرش این نابرابری از سوی زنان به شدت و ابعاد این مسأله افزوده
است. کاربرد شوخیهایی که بعد جنسیتی دارد و «ضعف»، «سوژه بودن» و«شیءوارگی» زنان
را مطرح میکند در بین زنان نیز رایج است، همه ما بارها شاهد نقل فکاهههای ضد زن
توسط زنان و در جمعهای زنانه بودهایم و مکرر دیدهایم که برخی از زنان به جای
مقابله با کلیشههای ضد زن خود به باز تولید آن میپردازند. در صورتی که انتظار این
است که زنان نه تنها مروج
بذلهگوئیهای ضد زن نباشند بلکه با آن مقابله کنند
تا فرهنگ جامعه به تدریج از گفتارها و پندارهای ضد زن فاصله بگیرد. حتی در توجهی که
زنان جامعه ما به عنوان مادر به فرزندان خود میکنند نیز تفاوتهای مشهودی
در نگرش به فرزندان مذکر و مؤنث به چشم میخورد
و برخی از زنان جامعه دختران را برای پذیرش نقش فرودست و ارائه خدمت و تحمل زورگویی
تربیت میکنند، در حالی که رفتارهای جستجوگرانه و کنجکاوانه از بیم مفاهیمی چون
«حرف مردم» در بین دختران سرکوب میشود اما این رفتارها در بین پسران
حتی تشویق نیز میگردد. حتی کوچکترین حرکت مستقل و تمایل به انتخاب سرنوشت براساس
خواستههای فرد از سوی دختران جامعه کمتر مورد استقبال قرار میگیرد هنوز هم در جمع
خانواده وظیفه دختران کمک به خانهداری و وظیفه پسران کمک به کسب درآمد است. ما
زنان جامعه کلیمی برای تغییر شرایط خود در ابتدا باید تغییر را از خود آغاز کنیم و
باور کنیم که ما میتوانیم با همکاری و همراهی با هم تمامی سنتهای نادرست و
غیراخلاقی جامعهمان را تغییر دهیم و با حضور فعال و پر رنگ در تمامی زمینههای
زندگی اجتماعی روزگار بهتری را برای خود و زنان نسل بعدی رقم بزنیم
استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک
مستقیم) بلامانع است. .Using the materials of this site with
mentioning the reference is free
این صفحه بطور
هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق میکند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما
اطلاع دهید