انجمن کلیمیان تهران
   

نقد و بررسی «انتقاد»

   

 

دوریتا معلمی
کارشناس ارشد روانشناسی

تابستان 97
 

در روابط انسانی از هر نوع (والدینی، زوجی، همکاری، دوستانه، اجتماعی و ...) پیش می‌آید که یکی از طرفین مرتکب رفتار یا گفتاری شود که خوشایند دیگری نباشد و به ناچار بخواهد لب به اعتراض بگشاید. احتمالا برای شما خواننده‌ی گرامی نیز مشابه چنین شرایطی پیش آمده است:
- فرزندتان کار نادرستی انجام داده،
- از رنگ و مدل موی خواهرتان خوشتان نیامده،
- دوستتان با شما بدرفتاری کرده،
- همسرتان تندخویی کرده،
- پسر/ دخترتان نمی‌خواهد به این زودی صاحب فرزند شود،
- کارمندتان مسئولیت محوله را به‌درستی انجام نداده،
و هزاران مثال دیگر از این دست که در ایام زندگی ما بی‌شمار است. در چنین شرایطی اغلب ما وظیفه خود می-دانیم که اعتراض کرده و در واقع از اتفاق پیش آمده انتقاد کنیم. در این صورت معمولا دو وضعیت پیش می آید: یا با این اعتراض و انتقاد موجب رنجش و دلخوری می‌شویم و یا برای جلوگیری از ایجاد رنجش حتی در مواقع لزوم ترجیح می‌دهیم دم برنیاوریم و سکوت اختیار کنیم.
چرا چنین است؟
واژه‌ی انتقاد در نزد افراد واژه‌ای است با بار عاطفی منفی، چراکه به صورت معمول وقتی قرار است از کسی انتقاد شود در واقع قرار است بر خطاها و اشتباهاتش انگشت گذاشته شده و چه بسا مورد سرزنش و عیب‌جویی و یا حتی توبیخ و اهانت قرار گرفته و عزت نفسش خدشه‌دار شود. این در حالی است که گاه لازم است که انتقاد کنیم. پس چه کنیم؟
شاید بهتر باشد در ابتدا تعریف و مفهوم جدیدتری از انتقاد داشته باشیم تا بر اساس آن بتوانیم در ارتباطات روزمره‌ی خود با دیگران روابط سالم‌تری برقرار کنیم.
از آنجا که هدف واقعی انتقاد، تغییر دادن در جهت اصلاح است می‌توان گفت: «انتقاد عبارت است از انتقال اطلاعات به دیگران به نحوی که آن‌را در جهت مصالح خود و روابطشان به‌کار برند». توجه شما را به این نکته جلب می‌کنم که در تعریف جدید، انتقاد برخورد سازنده‌ای است که بین انتقاد کننده و انتقاد شونده صورت می‌گیرد و نه صرفا خرده‌گیری و عیب‌جویی و یا تخریب شخصیت.
بنابراین می توان نحوه‌ی انتقاد کردن را به 2 شیوه تقسیم‌بندی کرد:
انتقاد مخرب و انتقاد سازنده.
انتقاد مخرب:
به مثال‌های زیر توجه کنید:
- این چه وضعشه؟ مگه نگفتم مودب باش؟ تو همیشه آبروی من رو می‌بری. من می‌دونم تو هیچ‌وقت درست نمی‌شی.
- به تو هم می‌گن زن/مرد؟ برو ببین بقیه‌ی مردها/زنها چطور رفتار می‌کنن. تو همیشه بی‌توجهی.
- سعی کنید از بقیه‌ی کارمندها یاد بگیرید. هیچ کارمندی مثل شما نیست. شما هرگز کارها را درست انجام نمی‌دهید.
- ...
اکنون برای چند دقیقه خودتان را در جایگاه انتقاد شونده تصور کنید. چه حسی به شما دست می‌دهد؟ آیا با شنیدن چنین جملاتی تمایلی به تغییر رفتار در خود حس می‌کنید؟ آیا متوجه شدید که خواسته دقیق انتقاد کننده چیست؟
این شیوه‌ی انتقاد اساسا مخرب است، یعنی نه‌تنها موجب تغییر نمی‌شود بلکه احتمال هرگونه رشد و پیشرفت را نیز از بین می‌برد. زیرا به‌جای تمرکز بر رفتار فرد، بر روی شخصیت او انگشت گذاشته و آن‌را مورد شماتت و توهین قرار می‌دهد. بنابراین امر به او مشتبه می شود که قابل تغییر نیست و همین اشاره به شخصیت موجب لطمه زدن به عزت نفس وی و بروز احساسات منفی مانند شرمندگی، خشم، غم، حقارت و .... می‌شود. ضمن آن‌که در این
شیوه‌ی انتقاد معمولا نه فرصت توضیحی داده می‌شود (انتقاد شونده از قبل مجرم و مقصر شناخته شده) و نه پیشنهادی برای اصلاح ارایه می‌گردد. همچنین آنقدر کلی و مبهم بیان می‌شود که فرد شنونده متوجه نمی‌شود که دقیقا کدام رفتارش اشتباه بوده و باید اصلاح گردد.
قابل توجه است که زمانی که افراد از شیوه انتقاد مخرب استفاده می‌کنند مخاطب نیز به شیوه مخرب پاسخ می‌دهد:
- انتقاد شونده عذر و بهانه می‌آورد ولی مسئولیت رفتار اشتباهش را نمی‌پذیرد (آره حق با تو است ولی تقصیر من نبود).
- انتقاد شونده مقابله به مثل می‌کند (خودت چی؟ یادت میاد اون‌روز اون کار رو انجام دادی؟)
- انتقاد شونده فرار را بر قرار ترجیح داده و صحنه را ترک می‌کند بدون این‌که هیچ اتفاق مثبتی بیفتد.
- انتقاد شونده بصورت سطحی می پذیرد (به ظاهر ابراز تاسف می‌کند) ولی هرگز رفتارش را اصلاح نمی‌کند.
- و یا همیشه تسلیم محض می‌شود که خود در دراز مدت منجر به افسردگی و یا خشم‌های انفجاری می‌گردد. و نتیجه چنین انتقاد مخرب و پاسخ مخربی نهایتا این می‌شود که نه تنها هیچ اصلاحی رخ نمی‌دهد بلکه مابین افراد تنش و حساسیت شدیدی نیز ایجاد شده که منجر به دور شدن عاطفی و روانی افراد از یکدیگر می‌گردد.
و اما
انتقاد سازنده
در ابتدا و پیش از آن‌که شیوه‌ی انتقاد سازنده را ارائه دهم لازم است توجه شما را به چند نکته جلب کنم:
نکته‌ی بسیار مهم 1:
پیش از آن‌که بخواهیم از کسی انتقاد کنیم ابتدا باید بیاندیشیم که «آیا موضوع مورد انتقاد اصلا به من مربوط می شود؟». نحوه‌ی پوشش، رنگ و مدل مو، دلیل تاهل و تجرد افراد، زمان باردار شدن و نشدن، شیوه‌ی مهمانداری کردن، عقاید شخصی و بسیاری دیگر از موارد مشابه به ما ارتباطی ندارد. هرچند که به نظرمان درست و مناسب نباشد.
نکته‌ی بسیار مهم 2:
پیش از انتقاد کردن بهتراست بررسی کنیم که آیا تغییر امکان پذیر است و آیا خود فرد مایل به تغییر می-باشد؟ زمانی که فرزندمان رشته تحصیلی‌اش را بر اساس استعداد و علاقه‌اش انتخاب کرده فشار ما برای تغییر چقدر می‌تواند موثر و مفید باشد؟ زمانی که دوستمان لباس سپید عروسی به تن کرده، چقدر احتمال دارد که انتقاد ما از مدل لباسش موجب تغییر شود؟
نکته‌ی بسیار بسیار مهم 3:
نیت درونی‌مان از انتقاد چیست؟ اصلاح رفتار یا جا آوردن حال طرف و خنک شدن دلمان!!!؟ (اگر به درونمان نگاهی بیندازیم سریع‌تر و بهتر از هر کسی متوجه می‌شویم).
و نکته‌ی آخر:
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. اگر انتقادی دارید که از فیلتر نکات فوق عبور کرده، مجاز نیستید که در هر مکان و زمانی آن را عنوان کنید.
حال ببینیم برای انتقاد سازنده بهتر است از چه الگویی پیروی کنیم تا بیشترین و بهترین نتیجه را بگیریم:
1 – ابتدا رفتار مورد نظرتان را به‌وضوح مشخص کنید. واژه‌هایی مانند بی ادب/مودب، شلخته/منظم، تنبل/زرنگ، ... صفاتی هستند که در توصیف شخصیت افراد به‌کار می‌روند و نه یک رفتار مشخص. هنگامی که به فرزندتان می‌گویید: «در مهمانی مودب باش» او متوجه نمی‌شود منظورتان دقیقا چیست، سلام کردن، نشستن و ندویدن، شعر خواندن، دست نزدن به وسایل... .
یا زمانی که به همسرتان می‌گویید «به تو هم میگن زن/مرد؟ برو ببین بقیه زنها/مردها چه می‌کنند»، همسرتان متوجه نمی شود که منظور شما دقیقا کدام رفتار دیگران است.
و بسیاری مثال‌های دیگر که با کلی‌گویی و مبهم‌گویی نه تنها موجب تغییرسودمندی در فرد نمی‌شویم بلکه همان-طور که پیشتر نیز ذکر گردید موجبات خشم و شرمندگی و رنجش را نیز فراهم کرده و تنش را افزایش می‌دهیم.
2– حتما اعلام کنید «این نظر من است». و جداً معتقد باشید به این‌که نظرتان وحی منزل نیست.
3- نظر او را هم بپرسید. شاید دلیل خاصی برای رفتارش داشته باشد که شنیدنش نظر شما را هم تغییر دهد.
4- به رفتارهای درست و مثبتش هم اشاره کنید.
5- مراقب لحن و زبان بدنتان باشید که از کلامتان گویاتر است.
6- انگیزه‌ی تغییر بدهید.
7- و در صورت تغییر، پاداش بدهید (کلمات تشکرآمیز و تحسین‌انگیز هم پاداش محسوب می‌شوند).
توجه خواننده‌ی گرامی را به این نکته جلب می‌ کنم که رعایت این الگو نه تنها موجب ارتقاء روابط بین فردی می-شود بلکه در اشل بزرگتر نیز کارایی موثرتری دارد. مسئولین و متولیان هر جامعه‌ای در کنار تمام زحماتی که متحمل می‌شوند قطعا اشتباهاتی نیز دارند و از آنجا که برای پیشرفت و ارتقاء هر جامعه‌ای ضروری است که عملکرد مسئولین و متولیان مورد نقد قرار گیرد (دقت کنید: عملکرد اجتماعی و نه شخصیت و زندگی شخصی آنان)، رعایت نکات و الگوی فوق، عملی هوشمندانه و متمدنانه می‌باشد تا بدین وسیله موجب رشد و بهبود هرچه بیشتر جامعه گردد. انتقاد مخرب را همه بلدند، انتقاد سازنده را باید آموخت. 
منبع:
هیچکس کامل نیست، هندری وایزینگر، ترجمه‌ی پریچهر گرجی، انتشارات مروارید.



تقریبا همه ما دوست داریم که دیگران از ما تعریف و تمجید کرده و رفتارها و عملکردمان را مورد تقدیر و ستایش قرار دهند. اما خیلی وقت‌ها چنین اتفاقی نمی‌افتد و ممکن است در منزل، محیط کار و یا در ارتباط با سایرین مورد انتقاد اطرافیان قرار بگیریم و البته مایلیم که در چنین شرایطی، در بخورد با انتقاد و منتقد آرام بوده و تحت تاثیر رنجش و عصبانیت واکنش ناپسندی نداشته باشیم (توجه خواننده گرامی را به این نکته جلب می‌کنم که اگر افراد در مقام انتقاد کننده نکات ذکر شده در شماره قبل را رعایت کنند، عصبانیت و رنجش فرد انتقاد شونده کاهش یافته و همچنین تاثیرگذارتر خواهد بود). شاید بارها شنیده باشید که «انسان باید انتقادپذیر باشد» اما کسی به ما نیاموخته که روش «انتقادپذیری»، آن‌هم به شیوه سازنده چیست.
منظور از پذیرفتن انتقاد به شیوه سازنده این است که از آن به‌عنوان وسیله‌ای برای رشد خود و رابطه استفاده کرده و آن ‌را فرصتی برای اصلاح رفتار احیانا ناکارآمدمان بدانیم.
برای رسیدن به این هدف لازم است مهارت‌هایی را بیاموزیم تا به ما کمک کند هم انتقاد را به‌درستی ارزیابی کرده و هم احساسات ناشی از آن را کنترل کنیم.
مهارت های لازم:
1 – تغییر گفتگوی درونی:
همانطور که پیشتر هم ذکر شد اکثرا زمانی که در معرض انتقاد قرار می‌گیریم دچار احساسات منفی می‌شویم، مانند احساس خشم، غم، شرمندگی، پشیمانی، اضطراب، نفرت و ... این احساسات قدرت تفکر را از ما سلب کرده و حتی ممکن است موجب تحریک ما برای انجام رفتار ناسالمی شود. این احساسات منفی برخاسته از افکار منفی ماست. افکاری از قبیل:
- «می خواد دعوام کنه
- آبروم رفت
- دیگه دوستم نداره
- همیشه کارهام اشتباهه
- چقدر فضوله
- چه جوابی باید بدم
- باز هم خراب کردم
- باااز شروع شد
- ....»
این دسته از افکار، احساسات منفی را به‌دنبال و همراه خود دارد که موجب رفتارهای ناسالم مانند قهر، گریه، پرخاشگری و غیره می‌شود.
بنابر این در قدم اول بهتر است این دسته از افکار تبدیل به افکار مثبت بشود. مانند جملات زیر:
- «فقط داره نظرشو میگه
- کسی به من آسیبی نمیرسونه
- خونسردیمو حفظ می کنم
- نیازی به بحث و جدل نیست
- نیازی به اثبات حقانیت خودم ندارم
- اتفاقی نیفتاده که
- ممکنه حرفش بدردم بخوره
- ....»
این دست افکار مانع از تشدید افکار منفی و به‌دنبال آن احساسات منفی و متعاقبا رفتارهای ناسالم می‌شود.
2- ارزیابی انتقاد:
برای ارزیابی انتقاد لازم است نکات زیر را بررسی کنیم:
الف) بررسی اهمیت انتقاد:
فرض کنید که شما یک کارمند هستید. لازمه یک کارمند خوب بودن می‌تواند وظیفه‌شناسی، خوشرویی، مرتب بودن، آشنایی به امور اداری و .... باشد. اما آیا این‌که وسیله نقلیه شما چیست می‌تواند تاثیری در شغل شما داشته باشد؟ پس اگر همکار یا دوستتان در رابطه با مدل اتومبیل‌تان انتقادی داشته باشد می‌توانید آنرا بی‌اهمیت تلقی کنید. اما اگر قرار باشد که با اتومبیل خود به کسب و کار بپردازید (مانند رانندگی در آژانس)، در این‌صورت اگر انتقادی به خودروی شما وارد شود می‌تواند حایز اهمیت باشد.
ب) بررسی منبع انتقاد:
در طول روزها و هفته‌ها ممکن است افراد بسیاری در رابطه با موضوعات متفاوت شما را مورد انتقاد قرار بدهند، اما آیا همه آنها صلاحیت این کار را دارند؟ آیا به‌قدر کافی شما را می‌شناسند و یا از شرایط‌تان اطلاع دارند؟ آیا خودشان در زمینه موضوع مورد انتقاد، تحصیلات، تجربه، دانش و آگاهی لازم را دارند؟ شخصی که خود در روابط بین فردی با دیگران دچار مشکل است آیا صلاحیت دارد که از نحوه ارتباطات ما ایراد بگیرد؟ فردی که از عهده تربیت فرزند خود برنمی‌آید صلاحیت دارد که در این زمینه به والدین دیگر نظر بدهد؟ فردی که خود ورشکسته است آیا صلاحیت دارد از شما انتقاد کند که چرا در فلان بخش سرمایه‌گذاری می‌کنید؟ فردی که خود سواد آنچنانی ندارد می‌تواند نحوه انتخاب رشته شما را مورد انتقاد قرار دهد؟ و بسیاری نمونه‌های دیگر.
توجه خواننده گرامی را به این نکته جلب می‌کنم که که هدف این نیست که نسبت به موضوع مورد انتقاد بی‌توجه باشید بلکه هدف این است که تحت تاثیر اظهار نظرهای مخرب قرار نگیرید. و برای این منظور باید بتوانید انگیزه‌های احتمالی انتقادکننده را در نظر بگیرید مانند اظهار دانایی، ابراز برتری، تحمیل نظر خود، تنش‌های شخصی خودش، آزار دادن و یا ترساندن شما از ادامه مسیر. برای تشخیص انگیزه‌های فوق از انگیزه‌های سالم می‌توانید از دو شیوه زیر استفاده کنید:
- از خودش بپرسید که چه پیشنهاد جایگزینی دارد (در صورتی‌که انتقاد مغرضانه و یا بر اساس ناآگاهی باشد معمولا پیشنهاد و طرحی بهتر از آنچه خودتان داشتید ارایه نمی‌کند).
- از دیگران نظرخواهی کنید و موضوع را از دید سایرین نیز مورد ارزیابی قرار دهید.
ج) بررسی مزایا و معایب:
در قدم سوم لازم است عمل به موضوع مورد انتقاد را از نظر زمان، انرژی و هزینه‌ای که لازم است صرف آن کنید ارزیابی نمایید. لازم به ذکر است که موانعی مانند تنبلی، غرور و بهانه تراشی مانع ارزیابی نشود.
متاسفانه در جوامع بسته که مطالعه جایگاه چندانی در زندگی روزمره مردم ندارد و نیاز به رشد شخصی (در ابعاد مختلف مانند علمی، فرهنگی، ارتباطی، تربیتی، خود شناسی و ...) نادیده گرفته می‌شود، انتقاد تبدیل می‌شود به «سرگرمی» و یا بدتر «انتقام جویی» و این امر خود موجب بروز تنش و رنجش فراوان در بین افراد هرچند کم این جوامع می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد بسیار ضروری است افراد این جوامع نگرش خود را به زندگی شخصی خود و دیگران تغییر داده و هرچه بیشتر به‌دنبال کسب دانش و آگاهی در نتیجه رشد شخصی‌شان باشند. 


منابع
1. هیچکس کامل نیست ، هندری وایزینگر
2. مهارت‌های زناشویی، مک کی
 



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید