كليميان در اراك
اطلاعات
دقيقي از اولين حضور كليميان در شهر اراك در دسترس نيست. برخي اعتقاد دارند:
«تعدادي يهودي در اوايل تأسيس قلعه سلطانآباد در سال 1231 ه.ق. در روستايي به نام
دستجرده زندگي ميكردند تا اين كه پس از اتمام بناي قلعه سلطانآباد توسط يوسف خان
گرجي آنها را به داخل قلعه آوردند و علت انتقال آنها هم اين بود كه اكثريت قريب به
اتفاق آنان تاجر، دكتر و داروساز بودند» (روابط عمومي فرمانداري سربند، اقليتهاي
مذهبي در شهرهاي اراك و شازند، سال 1370). مصاحبه به عمل آمده با برخي كليميان،
حاكي از آن است كه تعدادي از يهوديان، در گذشته از گلپايگان، كاشان و همدان به اراك
مهاجرت كردهاند.
برخي معتقدند كه يهوديان در دوره سلطنت ناصرالدين شاه به اراك مهاجرت نمودهاند:
«معمرين از پدران خود، چنين به ياد دارند. در دوران سلطنت پنجاه ساله ناصري كه
مملكت به آرامشي نسبي رسيد و تاخت و تاز اقوام ديگر به مرزهاي ايران كاهش يافت و
جادهها امن گرديد، سلطان-آباد نيز به بركت اين آرامش از رونق اقتصادي خوبي
برخوردار بود و حكام محلي، به خصوص برادر اميركبير (ميرزا حسن خان)، مستوفي ممالك و
نمايندگان او با رعايا و مردم خوش رفتاري ميكردند. اين امر باعث شده بود كه 85
خانوار يهودي از «سه ده»، «سنجان» و ساير نقاط به سلطانآباد مهاجرت كنند. اينان در
شمال شرقي «گذر سپهداري» در ضلع شرقي «خيابان محسني» محلهاي احداث نموده و در آن
سكونت داشتند».
كليميان اراك، در محله قلعه (خيابان محسني) ساكن بودهاند و براي آنكه از گزند و
تعرض، در امان باشند خود را تحت حمايت «حاج آقا محسن عراقي» از ملاكين و مجتهدين
بزرگ آن روز قرار ميدهند و چندي بعد در همين محله كنيسهاي بنا مينمايند و از
آنجا كه اكثر آنها به كسب و كار و تجارت مشغول بودند كاروانسرايي از موقوفات حاج
آقا محسن اجاره نموده و در آنجا به تجارت و خريد و فروش مشغول ميگردند به طوري كه
اين كاروانسرا به نام ايشان معروف ميگردد.
اولين خبر در مورد كليميان اراك مربوط به حدود
سالهاي 1272 و 1273 شمسي ميگردد و آن مربوط است به نزاعي كه بين مسلمانان و
كليميان در بازار رخ ميدهد. مرحوم ابراهيم دهگان در كتاب «كارنامه يا دو بخش ديگر
از تاريخ اراك» مشروح آن را بازگو نموده است.
از اين واقعه - كه حدود 80 سال پس از تأسيس شهر اراك اتفاق افتاده است – ميتوان
نتيجه گرفت كه سالها پيش از اين، اقليت كليمي در اين شهر سكونت داشته و جزو اولين
گروههاي مهاجر به اين شهر هستند كه از مناطقيهودنشين
اطراف مانند سنجان و همچنين شهرهاي خمين، گلپايگان و كاشان به اين شهر مهاجرت
نمودهاند. جمعيت كليميان اراك همانگونه كه ذكر شد آمار دقيقي از اولين كليميان اراك در دست نيست ولي با توجه
به وجود يهوديان در روستاي «سنجان» اراك و اخبار مربوط به درگير مسلمانان و كليميان
در حدود سال 1273 شمسي (1312 قمري)
ميتوان نتيجه گرفت كه يهوديان، از اولين اقليتهاي ساكن در شهر اراك بودهاند و
تقريباً در پنجاه سالِ اولِ تأسيس شهر، به اين شهر مهاجرت كردهاند.
در سال 1328 شمسي از كليميان اراك جهت انتخاب نماينده در مجلس شوراي ملي، رأيگيري
به عمل ميآيد كه در رأيگيري 476 برگ تعرفه توزيع ميگردد (نامه عراق، شماره 1275،
29/12/1328) كه با احتساب تقريبي جمعيتي كه شرايط رأي دادن نداشتهاند، ميتوان گفت
كه بيش از هزار نفر كليمي در اين شهر سكونت داشتهاند.
رضا وكيلي طباطبايي تبريزي كه در حدود سالهاي 1334 در شهر اراك حضور داشته است،
مينويسد:
«از ملت يهود و بنياسرائيل در شهر كليه زيادتر از شصت نفر و معدودي خانوار
نميشود. كارشان دلالي و طبابت قديمي است. ملا ابراهيم خان عالم آن گروه است.»
(وكيلي طباطبايي تبريزي، رضا، تاريخ عراق (اراك)،400) كه البته اين آمار با توجه به
رأيگيري و آمار سال 1345 كه در ادامه ميآيد، صحيح به نظر نميرسد.
«در اولين سرشماري كه در سال 1335 انجام ميگيرد كل كليميان ايران 65232 نفر برآورد
ميگردد. در استان مركزي به مركزيت تهران در اين سرشماري 35942 نفر يهودي ساكن
بودهاند.
در دومين سرشماري كه در سال 1345 انجام ميگيرد در شهرستان اراك 273 نفر از كليميان
ساكن بودهاند.» (سازمان برنامه و بودجه استان مركزي، آمارنامه استان مركزي، سال
1350، 17)
«طي سرشماري سال 1355، جمعيت كليميان استان مركزي به مركزيت تهران 44554 نفر
برآورده گرديده است. براساس همين سرشماري جمعيت شهر اراك 116832 نفر و مشتمل بر
24493 خانوار بوده است كه 4/0 درصد آن را پيروان اديان ديگر تشكيل ميداده است.»
(مركز آمار ايران، سرشماري عمومي نفوس و مسكن، 1355، شماره 163،ژ)
در سرشماري سال 1365 جمعيت كليميان ايران 26354 نفر برآورد شده است كه در شهرستان
اراك 43 نفر (20 مرد و 23 زن)، خمين 21 نفر، ساوه 1 نفر، سربند 2 نفر و محلات 2 نفر
مرد ساكن بودهاند. در سرشماري سال 1375 كل جمعيت كليميان استان مركزي 13 نفر اعلام
ميگردد كه همگي در شهر اراك ساكن و شامل 5 مرد و 8 زن بودهاند. اين امر نشان
دهنده مهاجرت اكثر يهوديان از اين استان ميباشد.
شغل كليميان
از جمله مشاغلي كه كليميان اراك بدان ميپرداختهاند طبابت بوده است. البته اينان
غالباً به روش تجربي و سنتي به مداواي بيماران ميپرداختهاند.
بسياري از مردم جهت مداواي امراض خود به پزشكان يهودي مراجعه مينمودهاند و بعضي
از پزشكان آنها از احترام خاصي برخوردار بودهاند، از جمله خانواده دكتر الهي، دكتر
يحيي، ميرزا شكراله يهودي، حكيم موسي طبيبيان و برخي خانوادههاي يهودي ساكن در
سنجان اراك كه عبارت بودند از:
خانواده اسحاق، فرزند ربيع كه مادرش كم و بيش بيماريهاي ساده را درمان ميكرد.
خانواده يونس كه اطلاعات طبي داشته و بيماريهايي چون سرماخوردگي، سياه زخم و امثال
آن را مداوا ميكرد.
«از دهه 1340 پزشكان دانشگاه ديده به تدريج در اين شهر خدمت كردهاند كه ميتوان به
نامهاي دكتر مراديان، دكتر وحدت، دكتر فاميلي، دكتر صفوتي، دكتر نصرتي، دكتر داودي
و دكتر سليماني اشاره كرد» (انجمن كليميان ايران، دستنويس، سال 1379) كه برخي
مقبوليت عام يافتند به طوري كه در مجلس ترحيم دكتر مراديان در سال 1377، بسياري از
مردم، پزشكان اراك و حتي روحانيون شهر شركت داشته و در بزرگداشت او - كه در مسجد
حاج تقيخان اراك برگزار گرديد - وعاظ، سخنرانان و شعرا به ايراد سخن پرداختند.
جزوه «اقليتهاي مذهبي در شهرهاي اراك و شازند» نيز در مورد مشاغل كليميان
مينويسد:
«از ديگر مشاغلي كه يهوديان اراك بدان اشتغال داشتند پارچه فروشي (بزازي) و خرازي
ميباشد كه تا قبل از سال 1370 افراد ذيل در بازار اراك به اين شغل
ميپرداختهاند. دانيال مراديان، دانيال آقائيان، نصرت اله رباني، نجات اله ماخاني،
افلاطون ماخاني، باباجان مراديان، موسي نيساني، احسان رباني.» (روابط عمومي
فرمانداري سربند، اقليت مذهبي در شهرهاي اراك و شازند، 1377). شكر اله مراديان،
موسي شيرازي و حبيب گبايي نيز از ديگر كليمياني هستند كه به بزازي اشتغال
داشتهاند.
«شغل يهوديان بيشتر تجارت و فروش پارچه بود...» (كندي، مهدي، راه دانش 13 و 14،
97). فرهنگ و آموزش در اسناد موجود، مدرسهاي خاص كليميان ثبت نشده و به اين ترتيب، احتمالاً
كودكان كليمي، خط عبري را بيشتر توسط والدين و مابقي علوم را در مدارس موجود شهر
تعليم ميديدهاند. طبق گزارش انجمن كليميان «در دهه 1330 آموزشگاه شبانه و همچنين
در ايام تابستان كلاسهاي روزانه جهت تدريس دروس شرعيه و زبان عبري داير بود كه اين
كلاسها تا حدود سال 1347 ادامه داشته است.» (انجمن كليميان ايران، دستنويس، سال
1379)
همچنين به جز يك كنيسا كه محل اداي فرايض مذهبيِ آنان بوده، مكان فرهنگي ديگري در
شهر نداشتهاند. در عرصه هنر نيز به جز داير كردن عكاسخانه از كليميان اثري مشاهده
نگرديده به طوري كه حتي سنگ قبرهاي ايشان نيز توسط سنگتراشان مسلمان، ساخته ميشده
است و نام و نشان سنگتراش بر برخي قبور حك شده است. در مورد داير كردن عكاسخانه
نشريه يادداشت جوان
مينويسد: «در سالهاي بين 39 - 1334 عكاس خانههاي ديگري به مجموعة عكاسخانههاي
اراك افزوده شد از جمله: عكاسي وينتور و عكاسي ميترا، كه گردانندگان اين دو عكاسي
يهوديان بودند... در آن زمان عكاسي ميترا در خيابان شهرباني قديم واقع شده بود.»
(اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان مركزي، بولتن يادداشت جوان، تاريخ عكاسي اراك
از گذشته تا امروز، شماره 1،4) رابطه مسلمانان و يهوديان رابطه مسلمانان و اهالي اراك با اقليت كليمي را بايد با توجه به اقشار موجود در
شهر، جداگانه بررسي كرد. رابطه مردم با اين اقليت برخاسته از نگرش عوام نسبت به
يهود بوده و از آزار آنها ابايي نداشتهاند. ولي عالمان و خواص، عمدتاً با مواسات و
رأفت اسلامي با آنها برخورد ميكردهاند به طوري كه از همان ابتدا همانگونه كه ذكر
شد، يهوديان خود را تحت حمايت و دركنف آيت اله حاجي آقا محسن عراقي قرار داده و با
حمايت وي در بازار اراك به اشتغال و امرار معاش مشغول بودهاند. در شرح احوال آيت
اله حاج آقا محسن ميخوانيم: «در زمان حيات مرحوم آقاي حاجي آقا محسن تعداد زيادي
كليمي و ارمني در عراق [اراك] زندگي ميكردهاند و معظم له هميشه نهايت سعي را
مبذول ميداشتهاند از هرگونه ظلم و ستم و زورگويي نسبت به اقليتها جلوگيري شود و
اگر براي بعضي از افراد كليمي يا مسيحي ناراحتي در اراك پيش ميآمد براي رفع
گرفتاري به مرحوم آقا متوسل ميشدند و در همه اوقات ميتوانسته-اند خدمت ايشان آمده
و تظلم و شكايت نمايند. وجود معظم له موجبات آسايش خاطر اين اقليتها را فراهم و
آقا را پشتيباني براي خود ميدانستند.» (خاكباز، علي اكبر، خاندان محسني اراكي،
93). از سوي ديگر محل سكونت كليميان اراك، در كوي سكونت عالم بزرگوار حضرت آيت اله
آقا نورالدين اراكي در محله قلعه قرار داشته است. در واقع با سكونت در كوچه آقا
نورالدين به نوعي ضمن برخورداري از حمايتهاي ايشان، از گزند عوام مصون ميماندند.
محبت و اخلاق حسنه آقا نورالدين باعث گرديده بود كه علاوه بر محبوبيت وسيعي كه در
بين عامه مردم داشت اقليتها و به خصوص كليميان به وي علاقمند گشته و محب وي گردند.
آقا نورالدين در قسمتي از منظومهاي كه زندگي خود را شرح ميدهد آورده است:
«در تمام مدت رياست خود با همه مردم مواسات
ميكردم و همه مردم را از كوچك و بزرگ حمايت
مينمودم. خداي را شاهد ميگيرم كه آنچه گفتم از روي خودخواهي و نظاير آن نبوده
است».
كتاب نورالباقي درباره ارتباط آقا نورالدين با كليميان مينويسد:
«قبل از آقا نورالدين (ره) مردم، يهوديها را آزار ميدادند و گاهي برخوردهاي
زيانبار و اسفزا از مسلمين سر ميزد كه به قداست اسلام در انظار ديگران لطمه
ميزد. اما با اقامت آقا نورالدين در اراك، آن هم در محلة يهودي-ها كه نشانگر
پناهندگي يهوديها به آن وجود مقدس بود، ديگر كسي جرئت نميكرد كه به آنها توهين يا
آزار و اذيت نمايد. از اين رو هنگام ارتحال جگرسوزش يهوديان، تورات به دست، سيلي به
صورت نواختند و قطرات اشك در رثايش چون ابر بهاري جاري ميساختند و مسيحيان در كنار
مسلمانان، صليب به دست، با اهل اسلام ابراز همدردي و تأثر ميكردند» (نعيمي، داود،
نورالباقي في كرامات آقا نور الدين عراقي،48)
از ديگر موارد قابل ذكر، احداث حمامي براي اقليتها توسط «حاج محمد ابراهيم
خوانساري» از تجار شهر اراك و پدر همسر آيت اله العظمي حائري (ره) و آيت اله العظمي
اراكي (ره) است.
در كتاب شرح احوال آيت اله العظمي اراكي (ره) آمده است:
«ايشان در آغاز به صنعت و حرفه قاشق چوبيسازي اشتغال داشته و سپس به تجارت فرش
مشغول شده بود . . . آب انبار و حمام مردانه و زنانه ساخته و براي اين كه اهل كتاب
(يهوديها) به حمام مسلمين نيايند و ضمناً در زحمت هم نباشند حمامي هم جداگانه براي
آنها ساخته بود كه اين گواه بينش صحيح و روشنفكري اوست و تاريخ اتمام بناي آب انبار
و حمامها به سال 1290 ميباشد.» (استادي، رضا، شرح احوال حضرت آيت اله العظمي
اراكي (ره)، 24)
تفصيل اين موضوع در جاي ديگري بدين شرح آمده است:
«اين گروه (يهوديان) از تأسيسات و امكانات شهري نظير گورستان، مدرسه و ... برخوردار
بودند اما حمامي به آنها اختصاص نداشت. بزرگان اقليتها به مرحوم حاج آقا محمد
ابراهيم خوانساري و مراجع و علماي شهر متوسل شدند و چنين عنوان داشتند كه اقليتهاي
صاحب كتاب، در بلاد مسلمين تحت حمايت آنان و حكومت اسلام قرار دارند و حاكم شرع
متعهد حفظ جان، مال و ناموس و حمايت از آنهاست. حاج محمد ابراهيم خوانساري براي حل
مشكل اقليتها پيشقدم شد تا حمامي بسازد كه همه مردم و اقليتها با رعايت مسائل
شرعي به راحتي از آن استفاده كنند و اين بنا يادگاري از نحوه رفتار مسلمانان ايراني
با اقليتهاي مذهبي باشد. پس دستور داد در زمين مقابل قلعه خود حمام چهار فصل را به
نام چهار دين رسمي بسازند.» (كندي، مهدي، راه دانش 13 و 14، 98) كنيساي كليميان اراك اين كنيسه در خيابان محسني، حدود 100 متر پايينتر از چهار سوق، نبش كوچه مدرسه
سپهداري، روبروي كوچه آقا نورالدين قرار داشته و ساختمان آن قديمي بوده است. سال
بناي آن دقيقاً مشخص نيست ولي به نظر ميرسد در همان اوان حضور ايشان در شهر ساخته
شده است. در جزوه «اقليتهاي ديني در شهرهاي اراك و شازند» آمده است:
«مساحت بنا حدود 260 متر مربع داراي دو طبقه بوده است كه كليميان قبلاً مراسم مذهبي
خود را در شبهاي شنبه و صبح شنبه به سرپرستي باباجان مرادي در اين مكان برگزار
مينمودهاند. اين بنا در بمباران جنگ تحميلي آسيب ميبيند كه به دلايلي از جمله
هزينههاي مالي و قلت كليميان كه تعدادشان به حد نصاب جهت برگزاري نماز جماعت
نميرسد، مرمت نميگردد.» (روابط عمومي فرمانداري شازند، اقليتهاي مذهبي در شهرهاي
اراك و شازند، 1370)
بنا به اطلاعات ارائه شده از سوي انجمن كليميان، سرپرستي نمازها را تا قبل از سال
1346 مرجع ديني كليميان اراك حاخام رحمت اله نجاتي و بعد از آن باباجان مراديان به
عهده داشتهاند و در اين كنيسه اقامه نماز مي-كردهاند.
اين كنيسه، به دليل عقبنشيني خيابان محسني كاملاً تخريب شده و اكنون در قسمت
باقيمانده مغازههايي ساخته شده است. يهوديان در محل بازار سنجان نيز كنيسهاي
داشتهاند كه اكنون تخليه و تبديل به مسجد شده است. گورستان كليميان اراك گورسـتان كليميان زميني محصور به چـــهار ديوار در خيابان فتح شياكوه ضلع شمالي
زمين فوتبال و ضلع غربي خانه معلم اراك بوده كه اكنون جهت احداث پارك (بوستان) از
سوي شهرداري تخريب گرديده است.
بنا به اظهارات انجمن كليميان، زمين قبرستان موقوفه بوده و سند آن از طرف حاج آقا
محسن وقف قبرستان كليميان گرديده بود. اخيراً ديوارهاي اين گورستان خراب شده اما
نما و قبرهاي آن (تا ابتداي سال 1379- سال تخريب گورستان) كماكان مشهود و سالم بود
ولي طبق توافقي كه بين نماينده كليميان در مجلس شوراي اسلامي و اعضاي شوراي اسلامي
شهر اراك در پائيز 1378 صورت گرفت، زمين اين قبرستان به منظور احداث پارك به
شهرداري واگذار شده است. از آنجا كه متون و نقوش اين قبور، اطلاعات مفيدي جهت شناخت
تاريخچه اين اقليت در شهر اراك در اختيار ميگذارد به بررسي آن ميپردازيم:
اكثر سنگ قبرهاي آن داراي ستاره 6 پر (ستاره داوود) بوده و به خط عبري نگاشته شده
است. تعداد زيادي نيز قبر در محل فوقالذكر از يهوديان ميباشد كه آثار و علائمي
ندارند. با توجه به مشاهدات به عمل آمده، قديميترين قبرِ داراي تاريخ، متعلق به
ميرزا نوراله هاشمزاده متوفي به سال 1303 ميباشد كه خط سنگ قبر عبري و در حواشي سنگ
به خط فارسي تاريخ و نام متوفي را نوشتهاند.
بعضي از كليميها اصل و نَسَب در گلپايگان داشتهاند و از آن شهر به اراك مهاجرت
كردهاند. اكثر سنگ قبرها داراي نقش ستاره داود در قسمت سر و همچنين چند سطر به خط
عبري است. با توجه به محتواي سنگ قبرهاي ديگر اين گورستان، ميتوان دريافت كه اين
اقليت از كاشان نيز به اراك مهاجرت كرده بودند.
يهوديان [اراك] معمولاً بيشتر روزهاي سهشنبه به زيارت قبور ميروند. همچنين
يهوديان سنجان نزديك پل سنجان روبروي چهار طاق قبرستاني داشتهاند كه اكنون متروك
است.» (گزارش كتبي يكي از كارشناسان سازمان ميراث فرهنگي استان مركزي).
منبع گزيدهاي از کلیمیان اراک كه در فصلنامه تحقيقات فرهنگي - هنري استان مركزي
(راه دانش - شماره 8 - پائيز و زمستان 1377) به چاپ رسيده است.
پیشینه تاریخی کلیمیان اراک: