مهندس آیدین برخورداری
فعال اجتماعی
بهار 98
یکی
از مراحل مهم و تاثیرگذار در مسیر زندگی هر فرد ازدواج میباشد. در نتیجه رسیدن به
شناخت صحیحی از ازدواج میتواند هر فرد و خانوادهای را برای ساختن آیندهای بهتر و
معقولتر یاری رساند.
در این مطلب به بررسی چند موضوع مرتبط با ازدواج از دو دیدگاه سازنده دین یهود و
روانشناسی که حاصل گفت و گوی اینجانب با حاخام صیون تهرانی کارشناس مذهبی دین یهود
و خانم دوریتا معلمی کارشناس روانشناسی در حیطه ازدواج میباشد میپردازیم.
سن ازدواج
شاید اولین موضوعی که ذهن هر خانواده و جوانی را در این رابطه مشغول میکند سن
ازدواج باشد.
آیا رسیدن به 18 سالگی و فارغ شدن از مدرسه
نشانهای بر رسیدن به موقعیت ازدواج است؟
آیا سن ازدواج یک بازه عددی است؟
در جوان خود چه باید ببینیم که آگاه شویم او نیز آماده ازدواج است؟
ابتدا به بررسی این موضوع از منظر سنت و دین یهود میپردازیم اما قبل از آن
مقدمهای بر امر ازدواج از زبان حاخام صیون تهرانی:
در کتاب مقدس یهودیان (تورات) در پاراشای «حیه سارا» در مورد ازدواج اسحاق و ریوقا
صحبت شده است.
ابراهیم از الیعزر که خدمتکار خود بود میخواهد تا برای فرزندش، اسحاق همسری را از
خانوادهی خود خواستگاری کند و در این هنگام ابراهیم برای الیعزر این تفیلا و دعا
را میکند که «خداوند در این مسیر تو را موفق کند و به تو کمک کند که در این مسیر
کامیاب شوی». تورات در قالب این داستان به ما آموزش میدهد که هر فردی در موقعیت
ازدواج قرار میگیرد باید نگاهش به خدا باشد و از او کمک بخواهد.
در ادامه تورات میفرماید؛ الیعزر زمانی که به شهر میرسد به درگاه خدا دعا
میخواند و از او درخواست میکند که «برای من خودت کسی را که شایسته و لایق خانواده
ابراهیم باشد پیدا بکن ».
تورات به ما آموزش میدهد که انسان نگاهش به خدا باشد و از خداوند بخواهد که آن کسی
که قسمت من هست انسانی درستکار، با ایمان، با خانواده و دارای خصلتهای خوب باشد.
سن ازدواج از دیدگاه یهودیت در میشنا (پیرقه آووت - فصل پنجم) بر آن است که 18
سالگی شروع زمان ازدواج است و در گمارای قدوشیم این گونه بیان شده است که شخص برای
آنکه ذهن و چشمش پاک باشد و عواطف، احساسات و میلش به جنس مخالف درگیر گناه نشود؛
از شروع سن 18 سالگی و اوج این تمایلات پیوند ازدواج صورت گیرد.
هارامبام میگوید روش صحیح این است که ابتدا حرفه و یا شغلی را برای خود کسب
میکنند؛ سپس خانه و سرپناهی را تهیه میکنند و در آخر ازدواج میکنند.
همچنین در کتوبا (تعهدنامه میان زوجین) که به هنگام ازدواج توسط آنها امضا میشود،
زوج متعهد به رعایت تهیه لباس، تهیه غذا، و تهیه مایحتاج زندگی هستند که باید اجرای
تمامی آنها با رعایت احترام و در شأن همسر و خانواده او باشد.
اینگونه میتوان از دید یهود این مبحث را جمعبندی کرد که شروع سن ازدواج هجده سال
میباشد اما
شرطهایی هم وجود دارد؛ مانند: استقلال و مسئولیتپذیری، رسیدن به رشد عقلی و درک
صحیح از زندگی مشترک، قابلیت ایجاد فضایی مناسب چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ عاطفی
برای خانواده خود.
در ادامه به سن ازدواج از منظر روانشناسی به بیان خانم معلمی میپردازیم.
ابتدا مقدمهای کوتاه از این دیدگاه: ازدواج در زمان کنونی با گذشته بسیار تفاوت
کرده است و نسل جوانان کنونی با پدر و مادرهایشان یکسان نیستند. به طور مثال زمانی
در ازدواج فردیت معنی نداشت و پس از ازدواج فرد الگوی خاصی را که از پدر و مادر خود
یادگرفته بود همان را در زندگی خود اجرا میکرد و سبک زندگی افراد با هم یکسان بود
و روند مشابهای از کار، تحصیل و معاشرت به خود اختصاص میدادند. اما در حال حاضر
انسانها به صورت فردی کاملا با هم متفاوت شدهاند به صورتی که میبینیم در یک
خانواده دو فرزند با یکدیگر دیدگاهها و سلایق یکسانی ندارند. در نتیجه الگوی گذشته
برای زمان حال دیگر پاسخگو نیست. سبک زندگی افراد دیگر قابل مقایسه نیست و این تنها
در جامعه ما نیست و در جوامع دیگر نیز شاهد آن هستیم و میتوان آگاهانه و با ساز و
کاری صحیح آن را جلو برد.
برای رسیدن به سن ازدواج دختر یا پسر باید به بلوغ از جنبههای مختلف رسیده باشند.
بلوغ عقلی یکی از این موارد است؛ افرادی که نمیتوانند برای زندگی خود برنامه و
هدفی را معلوم کنند و برای تصمیمگیریهای خود به بقیه نگاه میکنند کما اینکه
دارای سن بالایی هم باشند هنوز به بلوغ عقلی برای ازدواج نرسیدهاند.
از دیگر شرایط رسیدن به سن ازدواج رسیدن به بلوغ اجتماعی است. بلوغ اجتماعی به این
معناست که فرد باید بداند چگونه در هر موقعیت اجتماعی با دیگران رفتار کند؛ باید
بداند زندگی مشترک همکاری، مسئولیتپذیری و تعهد میخواهد. یکی دیگر از شرایط رسیدن
به سن ازدواج، بلوغ اقتصادی است.
سن ازدواج در هر فردی چه برای دختران و چه برای پسران متفاوت است و نگاه به سن
ازدواج اطرافیان و دوستان معیار اشتباهی است و باید معیار را بر مبنای موارد بیان
شده قرار داد.
در آخر با توجه به موضوعیت، بخشی از سخنان حاخام دکتر یونس حمامیلالهزار را در
یکی از سخنرانیهایش بیان میکنم.
زمانی که میوهای نوبر به بازار میآید اشتیاق و طراوت وجود آن با زمانی که از زمان
نوبری آن مدتی بگذرد بسیار فرق میکند. آن میوه درست است مدتی از حضورش در بازار
میگذرد اما باز نوبر است ولی طراوت و شادابی قبل را ندارد. ازدواج هم مانند
میوهای نوبر است. زمانی که به سن ازدواج میرسیم آن طراوت، شور و اشتیاق بسیار است
و هرچه از زمان آن گذر کند مثل آن میوه نوبر طراوت و اشتیاق دارد آما نه مانند روز
اولش.
روند معاشرت
اما موضوع بعدی که قطعا بیان آن باعث آگاهی بهتر از مسیر اردواج میباشد، روند
معاشرت است.
نحوه صحیح آشنایی دختر و پسر، مدت زمان آشنایی و نحوه معاشرت در این دوران چگونه
باید باشد؟
ابتدا به بررسی این موضوع از منظر سنت یهود توسط حاخام تهرانی میپردازیم.
صحیح آن است این آشنایی با هدف ازدواج با مشورت و هم صحبتی با خانواده باشد. در
متون دینی در رابطه با روند معاشرت، بر شناخت بهتر اخلاقی و رفتاری و یافتن خصوصیات
خوب میان دو نفر بسیار تاکید شده است.
در ادامه پاراشای حیه سارا زمانی که الیعزر در کنار چاه آب منتظر دختری به نام
ریوقا بوده است که برای اسحاق قصد خواستگاری از او را داشت، با مشاهده او به
زیباییهای ظاهری آن توجه نمیکند بلکه کمک ریوقا به خود و یارانش را در نظر
میگیرد و این عمل را زمینهای بر خوب بودن ریوقا میداند.
معاشرت قبل از ازدواج باید برای شناخت و سنجش قابل قبول و نه کاملی از هم باشد اما
چهار اصل در شناخت متقابل در زندگی مشترک اهمیت دارد. اول گذشت، دوم صبر، سوم
احترام و چهارم عشق.
درست است به هنگام معاشرت شاید حس شود برخی رفتارها تصنعی باشد اما این را باید در
نظر گرفت هیچ کس کامل نیست و دارای ضعفهایی میباشد و باید برای پوشاندن و رفع آن
به یکدیگر کمک کرد و برای ایجاد رفاه و آرامش در زندگی مشترک نیاز به سعی و تلاش
است.
در ادامه به بررسی این موضوع از منظر روانشناسی به بیان خانم معلمی میپردازیم.
روند معاشرت دارای اصول علمی است و ربطی به تفاوت فرهنگها ندارد.
روند معاشرت میان دختر و پسر در طی بازه زمانی حداقل 6 ماه باید انجام گیرد و این
بازه تنها جهت بیان سلایق فردی و خوشگذرانی نیست بلکه بازهای است برای بیان
سوالاتی که جهت تشکیل زندگی مشترک در آینده بسیار مهم است و باید نظر طرف مقابل را
در رابطه با این سرفصلها بدانیم.
روانشناسی بر این باور است در بازه زمانی حداقل 6 ماه و حداکثر 1 سال معاشرت، اگر
هر یک از طرفین نقابی بر رفتار و اعمال خود گذاشته باشند خواه یا ناخواه مشهود
خواهد شد. به طور مثال در جواب این پرسش که «به هنگام عصبانیت تو چه کاری انجام
میدهی؟» همواره با جواب مثبتی چون «با گفت و گو مشکلم را حل خواهم کرد.» و یا «با
صبوری سعی بر رفع مشکل خواهم کرد.» رو به رو میشویم.
این فرد اگر خلاف رفتارش پاسخ داده باشد؛ پس از 5 الی 6 ماه حفظ رفتار به هنگام
عصبانیت دیگر نمیتواند رفتاری مطابق با جواب خود داشته باشد.
مشاوره پیش از ازدواج میتواند بسیار به روند معاشرت دختر و پسر کمک کند و آنها را
راهنمایی کند که چه موضوعاتی را باید برای ازدواج در نظر بگیرند و چه سوالاتی را
بایستی از طرف مقابل خود برای شناخت صحیح و بهتر بپرسند.
سوالاتی همچون: «دوست داری بعد از ازدواج اوقات فراغتت را چگونه بگذرونی؟»
«فکر کردی نحوه تربیت فرزندت به چه صورتی باشه؟»
«بعد ازدواج با شاغل بودن خانمت مشکلی نداری؟»
«به این موضوع فکرکردی پس از ازدواج در رابطه با مسائل مالی چگونه تصمیم بگیریم؟»
و این مسائلی است که شاید تا قبل از ازدواج به آن فکر نشود اما بسیار مهم است.
بنابر این روند معاشرت
دورهای بسیار مهم است که مؤکداً هیچ یک از اعضای خانواده نباید درباره آن حتی به
نزدیکترین افراد برای حفظ حریم خصوصی و امنیت دختر و یا پسر خود و جلوگیری از
نظرات دیگران به کسی توضیح و یا تعریفی کنند. تنها این پدر و مادر هستند که نظارت
بر روند معاشرت دارند که مشاوره پیش از ازدواج فارغ از هر دین و عقیدهای بسیار
میتواند به این مسیر کمک کند. (ادامه دارد)
|