انجمن کلیمیان تهران
   

من یک متعصب هستم

   

 

دکتر آرش آرمین

تابستان 99

«من درست می­گویم و طرز تفکر من صحیح است هیچ کس حق ندارد بر خلاف افکار و عقاید من صحبت کند یا آنها را زیر سوال ببرد. اگر هم کسی چنین کار ناشایستی انجام دهد با جواب های دندان شکن و درست من رو به رو خواهد شد و اگر عاقل باشد عقاید و تفکراتش را اصلاح می‌کند. من یک متعصب هستم.»
تعصب در فرهنگ لغت معین تحت عنوان از چیزی سخت جانبداری کردن معنی شده[1] و در اصطلاح به اعمال و رفتار و گفتاری می‌گویند که در جهت طرفداری و حمایت از یک موضوع یا شخص خاص صورت می‌گیرد بدون این که دلیل قانع کننده یا علمی یا قابل تجربه برای آن وجود داشته باشد.[2] در بعضی مقالات از اصطلاح پیش داوری نیز به عنوان جایگزین تعصب نام برده شده که البته ترجمه کلمه Prejudice و bigotry بوده و تعریف آن تفاوت هایی با تعریف مورد استفاده رایج آن دارد و به عنوان احساس عاطفی نسبت به یک شخص/عقیده (بدون دلیل منطقی) و بر اساس قرابت، هم گروهی، هم مسلکی با آن شخص/عقیده تعریف می‌شود.[3]
در غالب موارد وقتی با شخص متعصب هم کلام می‌شوید به خوبی جملات بالا را درک می‌کنید. در واقع اگر این افراد بخواهند در چند جمله کوتاه شخصیت حقیقی خود را معرفی کنند چیزی شبیه این جملات خواهد شد. اگر این افراد کمی کم هوش باشند ممکن است در کنار این وقایع شما را مورد پرخاش کلامی و حتی فیزیکی نیز قرار دهند و البته اگر کمی باهوش باشند اغلب بدون این که کوچکترین فشاری به طرف مقابل وارد کنند سعی در تحمیل نظر خود خواهند داشت و به روش های مختلف نیز در جهت این هدف متوسل خواهند شد.
اما یک سوال اساسی؛ تعصب از کجا و برای چه به وجود می آید؟
بعضا تصور میشود تعصب صرفا در مسائل دینی و مذهبی واعتقادی وجود دارد و ریشه آن نیز اعتقادات شخصی افراد است، البته که ممکن است بیشترین موارد تعصبات در زمینه های مذهبی دیده شود اما به هیچ وجه منحصر به این زمینه نیست و متاسفانه در زمینه های قابل تجربه و قابل اثبات نیز مکررا دیده می‌شود، مثلا اصرار بر اثر مثبت یک دارو یا ماده گیاهی بر یک بیماری خاص. مورد دوم که می‌تواند بسیار مخرب نیز باشد اغلب با داده سازی و جعل اطلاعات آزمایشگاهی و یا تغییر هدفمند آن ها رخ می‌دهد و در نگاه اول و برای مخاطب عامی بسیار قابل قبول و مستند نیز به نظر می‌رسد. بنابراین می‌توان گفت تعصب یک رفتار آموختنی است نه ذاتی؛ البته آموزشی از بدو تولد و نهادینه شده.
بسیاری از رفتار های بشر را به عنوان واکنش های دفاعی می‌شناسیم، تعصب را نیز می‌توان در گروه چنین رفتار هایی تقسیم بندی کرد که البته پیچیدگی بیشتری داشته و شاید بتوان مجموعه ای از واکنش های دفاعی ساده را در آن مشاهده کرد (برای مثال انکار و فرافکنی). اما وجه افتراق آن با سایر واکنش های دفاعی شاید در این باشد که بسیاری از اوقات به صورت آگاهانه و با قصد و غرض مشخص و ندرتا بدون آگاهی و یا بدون آموزش قبلی استفاده می‌شود (به طور معمول واکنش های دفاعی به صورت نا آگاهانه مورد استفاده قرار می‌گیرند و اغلب از بدو تولد و بدون نیاز به آموزش با انسان همراه هستند).
بنابراین شاید بتوان از ایجاد تعصب در بسیاری از موارد با آموزش صحیح و رفتار صحیح جلوگیری کرد. اما چرا؟ آیا لزومی دارد برای مقابله با تعصبات و طرز فکر متعصبانه وقت و هزینه­ای صرف کنیم؟ برای پاسخ دادن به این سوال بهتر است عواقب و مشکلات ناشی از تعصب را بررسی کنیم.
یکی از مشکلات مهم ایجاد شرایط «عدم تحمل[4]» است. اگر فردی دچار تعصب در افکار و نظرات خود باشد و خصوصا افکار و نظرات مخالف را مورد شماتت، تحقیر یا حتی توهین قرار دهد موجب چنین شرایطی می شود. عدم تحمل می تواند منجر به خشونت، عدم احساس امنیت و حتی بروز جرم و جنایت در جامعه شود (برای درک بهتر می‌توان گروهک های شبه مذهبی مثل طالبان را نام برد که با تفکرات غلط متعصبانه دست به اقدامات جنایت‌کارانه می­زنند).
معضل دیگری که به دنبال تعصب ایجاد می‌شود ایجاد تقدس است. برای مثال وقتی نسبت به پژوهش های یک دانشمند مطرح تعصب وجود داشته باشد، در بین این متعصبین یک نوع تقدس در مورد این دانشمند ایجاد می‌شود و نتیجه‌این که امکان سوال کردن در مورد این پژوهش ها گرفته می‌شود، زیرا که افراد مقدس از نظر متعصبین غیر قابل سوال کردن هستند و هرگونه سوال پرسیدن یا توضیح خواستن از این افراد خطایی بزرگ محسوب می‌شود.
یکی دیگر از  مشکلات ایجاد شده عدم تفکر و ساده انگاری است، وقتی در جامعه ای تفکرات متعصبانه حاکم شود افراد دچار یک انفعال و جمود در اندیشیدن و آزمایش کردن می‌شوند چرا که اساس تفکر متعصبانه بر تغییر ناپذیر بودن آن است. بنابراین پیروان یک شخص یا موضوع یا عقیده هیچ دلیلی برای اندیشیدن یا آزمودن ندارند و اگر هم اندیشه و آزمایشی صورت بگیرد اغلب در جهت تایید آن تفکر است و به صورت پیش‌فرض نتیجه را در جهت تایید موضوع قبلی تعیین می‌کنند یا حتی نتایج مخالف را به نوعی که به موضوع قبلی آسیبی نرسد تغییر می‌دهند.
مورد آخر به خوبی اهمیت مقابله با تعصب را حتی در مورد افکار و اطلاعات صحیح نشان می‌دهد، اهمیت قابل نقد و قابل آزمایش بودن همه‌ی تفکرات و عقاید حتی اگر چندین بار مورد آزمایش قرار گرفته و اثبات شده باشند.
این‌ها تنها بخشی از مشکلات و معضلات ناشی از تعصب است و همین چند مورد کافی است که متوجه اهمیت مقابله با آن بشویم. مقابله با تعصب و تفکر متعصبانه اگرچه راه بسیار سخت و درازی است اما راه حل بسیار آسانی دارد؛ ترویج و آموزش تفکر آزاد و منتقدانه. اگر بتوان جامعه ای تربیت کرد که تفکر آزاد داشته باشد، بتواند در مورد هر موضوعی بیاندیشد و هر چیزی را بدون توجه به موقعیت، اهمیت و قدمت آن زیر سوال ببرد، نقد کند و مورد آزمایش قرار دهد در واقع جامعه‌ای تربیت کرده‌ایم که تعصب در آن جایی ندارد. 




[1] فرهنگ فارسی معین
[2] فرهنگ جامع روانشناسی
[3] English Etymologies – transactions of the philological society – Wedgewood, Hensleigh- 1855
[4] intolerance



 

 

 

Back Up Next 

 

 

 

 

استفاده از مطالب اين سايت تنها با ذكر منبع (بصورت لینک مستقیم) بلامانع است.
.Using the materials of this site with mentioning the reference is free

این صفحه بطور هوشمند خود را با نمایشگرهای موبایل و تبلت نیز منطبق می‌کند
لطفا در صورت اشکال، به مسئولین فنی ما اطلاع دهید