|
|
شیپورچی
تابستان 99
یعنی
ما نسلی هستیم که کلا از ازدواج شانس نداشتیم. همین آبجی بزرگه ما بعد از چندین و
چند سال پارسال نامزد کرده، بعد از چند مورد مختلف که یا ردشون کرده بود یا با هم
به توافق نرسیدند، یا نه، با هم به توافق رسیدند ولی مردم صلاح ندونستد وصلت پا
بگیره. خلاصه شازده پسری عنقریب داماد رسمی خانواده ما میشود، ببخشید یعنی قرار
هست که بشود، والله ما تا عروس و داماد را زیر (حوپا) نبینیم باورمان نمیشود که
خواهرمان عروس شده، همه چیز خوب داشت پیش میرفت که سر و کله این آقای کرونا پیدا
شد. (البته به اجتماع حامی حقوق آقایان برنخورد، کرونا بلکه با این بگیر و ول نکنش
زن بود) |
|