دُریتا معلمی
کارشناس ارشد روانشناسی
(به بهانه ی سوگ فرانک عراقی، دوست عزیزم)
پاییز 1401
سوگ
(غم از دست دادن) یکی از احساساتی است که تقریبا تمامی انسانها تجربه میکنند. سوگ
حس غم شدید است که میتواند با بیقراری، بیهدفی، پوچی، ناامیدی، اختلال در اشتها
و خواب، کاهش تمرکز و توجه و اشتغال ذهنی زیاد به سوژه سوگ همراه باشد و در پی از
دست دادن کسی یا چیزی مانند رابطه، سلامتی، دارایی و شغل به سراغ فرد میآید.
حس سوگ هرقدر هم شدید باشد معمولا با گذر زمان افت میکند و فرد سوگوار کم کم به
روال عادی زندگی باز میگردد. لازم به ذکر است که زمان لازم برای گذر از آن، از
فردی به فرد دیگر متغیر است و به شخصیت، سن، میزان و شکل دلبستگی، شرایط ایجاد سوگ
و عوامل دیگر بستگی دارد. در هر حال اگر پس از گذشت دو تا سه هفته سوگ رو به کاهش
نگذاشت، لازم است که از افراد متخصص کمک گرفت، چرا که سوگِ حل نشده میتواند موجب
بروز مسائل دیگری شود که از عهدهی این مقال خارج است.
آنچه که میخواهم در این مطلب به آن بپردازم، چگونگی رفتار و گفتار اطرافیان فرد
سوگوار است.
مطمئنا در چنین شرایطی همه میخواهند کمک کنند ولی ممکن است رفتار یا گفتار نادرست
نه تنها موجب آرامش نشود بلکه به اصطلاح داغ فرد سوگوار را هم تازه-تر کند.
بنابراین خیلی به جا و مفید است اگر بدانیم که در چنین شرایطی چه بکنیم و چه
بگوییم.
همانطور که پیشتر هم اشاره شد فرد سوگوار احساسات شدید و متفاوتی را تجربه میکند
و حتی ممکن است کنترلی بر رفتار و گفتار خودش نداشته باشد. در چنین شرایطی سعی کنید
مانع از آسیب رساندن به خودش شوید. اما از گفتن جملاتی مانند "تحمل کن، اوضاع بهتر
میشه، همه چیز درست میشه، تو میتونی از پسش بر بیایی" و مشابه خودداری کنید. چراکه
اینگونه جملات پیامی که به فرد سوگوار میرساند این است که "این اتفاق خیلی هم مهم
و بزرگ نیست" و در واقع شرایط دشوار حال حاضر و آیندهاش را انکار میکنید و یا
کوچک میشمارید. همچنین با شنیدن اینگونه جملات ممکن است فرد سوگوار چنین برداشت
کند که احساساتش به رسمیت شناخته نمیشود. در عوض میتوانید بگویید "میدونم که
شرایط سختیه".
نگویید: "درکت میکنم" یا "میدونم چه حسی داری"، چرا که هرقدر هم که تجربهی
مشابهی داشته باشید، فعلا این او است که عزیزش را از دست داده و نه شما. در عوض
میتوانید بگویید: "میفهمم که خیلی ناراحتی" و اجازه دهید که در مورد احساساتش و
رنجی که میکشد حرف بزند.
گفتن جملهی "من نمیدونم چکار میکردم اگر به جای تو بودم" نیز جملهی مناسبی
نیست، چرا که ممکن است موجب شود تا فرد سوگوار بیشتر احساس تنها ماندن و گیر کردن
زیر بار مشکلات بکند.
جملاتی مانند "تحمل کن"، "حالا چیزی نشده که اینطوری میکنی"، خیلی زود حالت خوب
میشه" هم از آن جملاتی است که ممکن است واکنش تندی را در پی داشته باشد، زیرا پیام
نهفته در اینگونه جملات این است که یا سوژهی سوگ مهم و ارزشمند نیست و یا او در
حال تظاهر است.
جملاتی مانند:"حداقل مرگش سریع و بیدرد بود"، "حداقل ناگهانی نبود و فرصت خداحافظی
داشت"، "حداقل راحت شد"، "اون زندگی چه فایدهای داشت؟"، "دیگه میتونی به زندگی
خودت برسی" هم کمکی نمی-کند، چرا که فرد سوگوار دستخوش هیجاناتش است و در این وضعیت
نمیتواند به درستی مسائل را تجزیه و تحلیل و یا سود و زیان کند.
"غم آخرتون باشه"، یکی از جملات بسیار رایج است که تلویحا برای فرد سوگوار معنای
آرزوی بدخواهی دارد.
لطفا لطفا لطفا کاسهی داغتر از آش نشوید و از به کار بردن جملات سوزناک به
گونهای که احساساتش به شدت تحریک شود خودداری کنید. این کار همانند آن است که بر
روی زخمش نمک بپاشید.
همچنین مانع ابراز احساساتش نشوید (گریه نکن). نظرتان را به او تحمیل نکنید. اجازه
دهید هر فردی به روش خودش سوگواری کند. هیچ آداب درست و غلطی برای سوگواری وجود
ندارد. این سوگ اوست، پس اجازه دهید آنطور که میخواهد سوگواری کند. به او اجازهی
حرف زدن داده و موضوع صحبتش را تغییر ندهید.
هدف از ابراز همدردی این است که فرد سوگوار بداند در کنارش و به فکرش هستیم. جملات
زیر میتواند این پیام را به او برساند:
"خیلی متاسفم"، "من هم دلم برایش تنگ میشود"، "میدونم که شرایط سختی داری"، "او
فرد شریف/ مهربان/ ... بود"، "هروقت خواستی با من حرف بزن"، "من به فکرت هستم". حتی
میتوانید از خاطراتی که با فرد متوفی داشتید صحبت کنید.
احساسات فرد سوگوار بالا و پایین میشود، بعضی روزها غمگین و بعضی روزها خوب است.
حتی ممکن است بعضی مواقع شوخی کند و بخندد. اجازه دهید که با احساساتش راحت باشد.
خودتان هم همان حسی را داشته باشید که احساس میکنید.
با تمام سنگینی و سختی دردی که فرد سوگوار حس میکند، به مرور زمان این حس فروکش
کرده و فرد کم کم به روال عادی زدگی باز میگردد.
و در آخر، مرگ عزیزان فرموش نمیشود، ولی میزان هیجانات کاهش یافته و فرد با زندگی
با شرایط جدید انطباق مییابد.
|