شیپورچی
پاییز 1401
+
نام و نام خانوادگی؟
-گیلعاد زرپرست
+ سن؟
-65 سال
+ خجالت نمی‌کشی با این سن و سالت؟
-چیکار کردم مگه؟
+ حالا می‌رسیم بهش! شغل؟
-تقریبا بیکار
+ وقتی ازت سوال می پرسم درست جواب بده. تقریبا بیکار یعنی چی؟
-والا جناب سروان شغل ثابت که ندارم، در منزل به خانمم کمک می‌کنم. یه خرید و
فروش‌هایی هم انجام میدم.
+ تو بدون شغل و اعتبار چطوری تونستی این رقم وحشتناک رو از مردم کلاهبرداری کنی؟
-رقم؟ کلاهبرداری؟ چه رقمی؟ چه کلاهبرداری‌ای؟ من که کاری نکردم.
+ کلاهبرداری نکردی؟ پس این 500 میلیارد رو زن عموی من خورده یه آبم روش؟
-آهان اون 500 میلیارد...؟ نخوردم اونو که! ضرر دادم!
+ 500 میلیارد پول زبون بسته مردم دست تو چیکار می‌کرده که ضرر بدی؟
-جناب سروان به زور که نگرفتم، بهم اعتماد داشتن دادن دیگه.
+ چرا؟ مگه تو چه‌کاره‌ای که بهت اعتماد داشتن؟
-من شخص خیلی معتمدی تو جامعه هستم. همه منو می‌شناسن و بهم اعتماد دارن! من
خیرخواه مردم هستم و به اونا در مشکلاتشون کمک می‌کنم.
+ کمک؟! مثلا چه کمکی؟
-من برای خیلی از زوج‌هایی که با هم اختلاف خانوادگی دارن پا درمیونی می‌کنم!
+ تو که برای بقیه زن و شوهرها پا درمیونی می‌کنی پس چرا زن خودت ازت 7 بار شکایت
کرده؟
-ای بابا جناب سروان شما که زن‌ها رو خوب می-شناسین، بهونه گیر میشن دیگه.
+ بهانه گیر؟ اینجا نوشته تو دنده‌های خانمت رو با ضربات جسم سنگین خورد کردی! اینم
واسه بهونه گیری بوده؟
-یک‌دفعه عصبانی شدم! شما با خانم‌هایی که همسرشون رو عصبانی می‌کنن برخورد
نمی‌کنید؟
+ مردک چه بلایی مونده که سر زنت بیاری؟ چطور مردم برای حل مشکل زناشویی سراغ کسی
میان که خودش این رفتار رو با همسرش کرده؟
-از خودشون بپرسید!
+ خب بریم سراغ اصل مطلب. این همه پول رو به چه عنوانی از مردم گرفتی؟
-من تاجر قابلی هستم و با این پول ها کار می‌کردم. اونا هم که از خداشون بود ماه به
ماه سودشون رو دریافت می‌کردن!
+ تاجر قابل؟ تو خودت نگفتی بیکاری؟
-بیکار بیکار که نیستم. اهل سرمایه‌گذاری‌های پر سودم!
+ با پول مردم؟ هیچ می‌دونستی یک نفر از این خانم-ها که پولش رو دست تو داده، این
پول کل دار و ندارش بوده و الان سکته کرده گوشه خونه افتاده؟
-والا من قصدم خیر بود. می‌خواستم کمکش کنم!
+ عجب...! تو می‌دونستی که گرفتن و دادن نزول و بهره مجازات داره؟
-اسمش که نزول نیست!
+ پس چیست؟!
-والا ما به این کار سپرده‌گذاری با حسن نیت و قلب پاک و دست بخشنده می‌گیم... بده
آدم خیرش به دیگران برسه؟ اصلا از اسمش پیداست تمام این کار خیرخواهانه بوده!
+ تو پول رو از شخص اول با سود 3% گرفتی و به شخص دوم با سود 6% نزول دادی! به این
کار خیرخواهی میگن یا ...؟
-گفتم که اهل داد و ستد هستم!
+ الان همه این آدم‌ها که تو ازشون پول گرفتی یا بهشون پول دادی از دست تو شاکی
هستن.
-من که گفتم جناب سروان، ضرر کردم... کمی صبر کنن پسشون میدم... در که نرفتم، جلوی
چشمشون نشستم... می‌رفتم جایی که دستشون بهم نرسه خوب بود؟
+ مرد حسابی این همه پول رو چه‌جوری می‌خوای پس بدی؟ اینجا نوشته که با پول مردم
برای خودت ویلا و ماشین و مغازه خریدی.
-نه بابا! شما بررسی کنید، تمام اینا به نام بچه‌های منه نه مال من!
+ یعنی چی ؟ بچه‌ی 15- 16 ساله چطوری توی بهترین پاساژ تهران مغازه‌ی دو دهنه
خریده؟
-با سرمایه‌ی خودش جناب سروان... من یک میلیون تومن بهش پول دادم، اون این پول رو
تبدیل کرد به ده میلیارد!
+ بس کن... دختر شش ساله چطور در لواسان ویلا خریده؟
-با هدیه‌های تولدش!
+ خودتو مسخره کردی یا ما رو؟ چرا اینارو نمی-فروشی پول مردم رو بدی؟
-مال خودشونه جناب سروان. به جون شما من کاره-ای نیستم. بعدم بزرگ میشن میخوان
ازدواج کنن، نیاز به سرمایه دارن... ازدواج نکنن خوبه؟
+ چی داری میگی! با پول مردم؟
-پول مردم بود... الان پول منه! چشمشون کور می-خواستن اعتماد نکنن.
+ حالا تو دادگاه معلوم میشه.
+ یه نفرشون ازت خیلی شاکیه.
-کدومشون؟
+ آقای منوچهری.
-آهان سعید گشنه رو میگی؟ ای بابا این سعید خیلی گدا گشنه و ندید بدیده!
+ اولا که سعید گشنه یعنی چی؟ به شما یاد ندادن که روی دیگران اسم نذاری؟ دوما یعنی
چی گدا گشنه؟ واسه این پول زحمت کشیده.
-گشنه‌اس دیگه! گشنه نبود که به دخترش جهیزیه بیشتر می‌داد!
+ آقای محترم این حرفا به من و شما چه ربطی داره؟ پولش رو بده.
به‌نظرم دارن بزرگش می‌کنن. من کاری نکردم جز این‌که نگران مردم بودم که به اونا هم
سود برسونم!!!
